eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
986 ویدیو
49 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا چه میشود به غلامت کرم کنی با گوشه ی نگاه دلش را حرم کنی از بس که با گنه دلتان را شکسته ام لایق نیم نگه به دل مضطرم کنی یک گوشه ی نگاه تو دل را جلا دهد دل میدهم تو را که شما گوهرم کنی آقا مدال نوکریت را ز من نگیر من سینه میزنم که تو عاشقترم کنی ازکاروان عشق تو جامانده ام حسین آیا شود مرا تو مقیم حرم کنی؟ یک جرعه ای بده تو ز صهبای کربلا تا مست آن شراب و مِیِ کوثرم کنی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
◾خاکسپاری ""جون'" غلام ابی ذر غفاری رحمه الله علیه و صحابی باوفای حضرت سلام الله علیه◾ ﺟﻤﻌﻰ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺷﺮﻳﻒ ﺍﺑﻰ ﺫﺭ ﻏﻔﺎﺭﻯ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﻭ ﺑﺪﻧﺶ ﻣﻌﻄﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 📚(ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺍﻟﺘﻮﺍﺭﻳﺦ: ﺹ 311) ⬅گوشه ای از زندگی حضرت "جون"رحمه الله علیه. حضرت ﺟﻮﻥ رحمه الله علیه ،ﻛﺴﻰ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ 150 ﺩﻳﻨﺎﺭ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺨﺸﻴﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺒﻌﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﺑﺬﻩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻠﺖ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﻪ ﺁﻣﺪ. ⬅معرفت حضرت جون رحمه الله علیه نسبت به خویش. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺷﺪّﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻳﻢ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺧﻮﺍﺳﺖ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﻋﺎﻓﻴﺖ ﻭ ﺳﻠﺎﻣﺘﻰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺎ ﺑﻮﺩی ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻣﺴﺎﺯ. ﺟﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: 👈 ﺍﻯ ﭘﺴﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺭﺍﺣﺘﻰ ﻭ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻡ، ﻭ ﺣﺎﻝ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻢ؟ ﺟﻮﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ: ﻣﻦ ﻛﺠﺎ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻛﺠﺎ؟ ﻟﺬﺍ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ: ﺁﻗﺎﻯ ﻣﻦ، ﺑﻮﻯ ﻣﻦ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻰ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺭﻧﮓ ﻣﻦ ﺳﻴﺎﻩ ﺍﺳﺖ. ﻳﺎ ، ﻟﻄﻒ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻣﺮﺍ ﻧﻤﺎﺋﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﻳﻢ ﺧﻮﺵ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﻡ ﻭ ﺭﻭﺳﻔﻴﺪ ﺷﻮﻡ. ﻧﻪ ﺁﻗﺎﻯ ﻣﻦ، ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻡ ﺗﺎ ﺧﻮﻥ ﺳﻴﺎﻩ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﮔﺮﺩﺩ. ﺟﻮﻥ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﺪّﻯ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ. و در روایتی امام حسین علیه السلام این غلام را به امام علیه السلام بخشیدند و علیه السلام در راه خدا آزاد کردند و بعد جون برای کسب اجازه به محضر ارباب رفته و اجازه گرفتند و به میدان رفتند.. ⬅جون و لحظه و اطفال خیام ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺟﻮﻥ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻯ 90 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﻰ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﻧﺲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻰ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺍﻭ ﺑﻪ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﻴﻤﻪ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻰ ﻭ ﻃﻠﺐ ﺣﻠﺎﻟﻴّﺖ ﺁﻣﺪ، ﻛﻪ ﺻﺪﺍﻯ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻫﺮﻳﻚ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﻰ ﺳﺎﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻴﺮﻯ ﻏﻀﺒﻨﺎﻙ ﺭﻭﻯ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻗﻮﻡ ﻧﺎﭘﺎﻙ ﻛﺮﺩ. ﺍﻭ ﺟﻨﮓ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﻰ ﻛﺮﺩ، ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺯﺧﻤﻬﺎﻯ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﺮﻳﺴﺖ، ﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺟﻮﻥ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺑﻴّﺾ ﻭﺟﻬﻪ ﻭ ﻃﻴّﺐ ﺭﻳﺤﻪ ﻭ ﺍﺣﺸﺮﻩ ﻣﻊ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ: ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ ﺭﻭﻳﺶ ﺭﺍ ﻭ ﺑﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻋﺼﻤﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺤﺸﻮﺭﺵ ﻧﻤﺎ. ⬅ ﺍﺯ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﻋﺎﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻭﻯ ﻏﻠﺎﻡ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﺧﺸﻴﺪﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻮﻯ ﺍﺯ ﻭﻯ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪ. ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻣﻨّﻮﺭ ﻭ ﺑﻮﻳﺶ ﺑﻮﺩ. 📚 ﻭﺳﻴﻠﺔ ﺍﻟﺪﺍﺭﻳﻦ ﻓﻰ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ: ﺹ 115 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به ساحت رنگی سیاه داشت ولی باطنی سپید مردی که بار عشق ؛ سرِ شانه می کشید آهسته داشت زمزمه می کرد با خودش "یارب مکن امید کسی را تو نا امید" تعجیل داشت مُهر شود برگ نوکریش هِی اذن می گرفت و اجازه نمی رسید گفتند : جون بیشتر از این نمان ؛ برو تا این کلام را ز لب صاحبش شنید پرسید : چون سیاهم و بوی تنم بد است آقا اجازه بهر دفاعم نمی دهید؟ اشک حسین ریخت ، دمی که اجازه داد تا جون هم شود یکی از آن همه شهید جنگید و کُشت و زخم زد و عضو عضو او از ضربه های آن همه تیر و سنان درید آمد حسین چون به کنار تنش ، گذاشت... ...صورت بروی صورت آن پیر رو سپید القصه وقت دفن شهیدان ؛ بنی اسد بعد از سه روز ؛ چونکه به کرببلا رسید دیدند مثل ماه سفید است پیکرش دیدند بوی عطر از آن کشته می وزید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدا بخیر کند باز ازدحام شده زمان روضه‌ی جان‌سوز شهر شام شده تمام شهر برای نظاره جمع شدند عذاب حضرت زینب نگاه عام شده یهودیان به تلافی خیبر آمده‌اند زمان سنگ‌زدن وقت انتقام شده تمام صورت آقا بروی نی خون است سرش شکسته ز بس هتک احترام شده خدا کند که نباشد درست این روضه که آل فاطمه وارد به بزم شام شده چه شد امام به گریه سه‌بار گفت الشام؟ تمام روضه خلاصه در این کلام شده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔆﷽🔆 غصه های بدون اندازه مردمی پست و حیله ای تازه هلهله چنگ و دف، کف و شادی چه خبر بود پشت دروازه داخل شهر فتنه در بازار روز ما را سیاه می کردند یک منادی بلند هی می گفت بشتابید اسیر آوردند روی لبهای کودکان حرم اول آخر کلام زینب بود همه شهر کافر و بی دین بد زمانی امام زینب بود کوچهء تنگ و نیزه های بلند سینه ای که پر از غم و آه است سنگ و خاکستر و سر بابا بام این خانه ها چه کوتاه است پسر شیر بدر را کشتند از همین روست اینچنین شادند هر چه خرما علی به آنها داد جای آن سنگ و غم به ما دادند عترت حضرت رسول امین آل پیغمبر خدا هستیم به همین قاریِ سر نیزه معنی آیه ء ولا هستیم تهمت و افتراء و زخم زبان به دلم زخم بی شماره زدند بخدا کودکانشان حتی فحش و نفرین و ناسزا بلدند مردم شام بی وفای لعین به عذابی الیم محکومند از همان بدعت سقیفه به بعد آل حیدر همیشه مظلومند ✍ 🔸اهلبیت علیهم السلام اَجمعین🔸 ❤️ علی«ع»ولی‌اللّٰه ❤️ 🌺 🍃حَقًّا حَقّٰا 🍃 🌺 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
درتمام عمربا چشمان ترگفتم حسین درغمت با گریه ی شام و سحر گفتم حسین دامنی لبریز گل دردامن خود یافتم تاکه بایاد غمت با چشم ترگفتم حسین باز شد بر روی من درهای الطاف خدا چون که با آه غمی صاحب اثر گفتم حسین لحظه ای غافل نبودم من زیاد ونام تو دروطن بودم اگر یا درسفر گفتم حسین من دل گم گشته ام را یافتم درکربلا هرزمان با ناله وسوز جگر گفتم حسین همره زوارّ کوی تو به گوشم هرزمان آمد از کرب وبلای تو خبرگفتم حسین هیچ نامی لذتش بالاتر از نام تونیست چون «وفایی» درهمه عمرم اگرگفتم حسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#جانم_حسین_ع❤️ جای سرحسین به روی صلیب نیست سهم عزیزفاطمه خدالتریب نیست هرکس که گفته اسب نجیب ست بشنود اسبی که برحسین بتازد نجیب نیست #عالیه_رجبی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 یا حسین جان ... 🍃 سالها هست که من دربدر اربابم سالها هست که او در پی کارم باشد همه ی مردم دنیا اگرم ترک کنند چه خیال است که ارباب کنارم باشد #رضا_قاسمی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حسین_جان❤️ کربلایی شدن از کرم ارباب است رفتن و دیدن اونجا بخدایک‌خواب‌است تا نرفتی به حرم حاجت دیدن داری درد اینجاست که دیدی و‌دلت‌بی‌تاب‌است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو در عین غریبی برتمام خلق سلطانی تو دراوج عطش آبی تو دریای خروشانی اگرچه اهرمن انگشترت رابرد می بینم تو درملک خدا تا عرصه محشرسلیمانی تو هم خون خدا هم زاده خون خداوندی تومجروحی تومذبوحی توعریانی توعطشانی نیازی نیست تا قرآن بخوانی برفراز نی تو قرآنی تو قرآنی تو قرآنی تو قرآنی به تن داری هزاران زخم تیرو نیزه و خنجر نباید سنگ بارانت کنند آخر تو مهمانی نصیحت می کنی در زیر خنجر قاتل خودرا زبس دارای لطف و رحمت و عفوی و احسانی به زخم پیکرت ای جان جان عالم هستی چرا خورشید می تابد تو خود خورشید تابانی برای گوشواره گشت گوش دخترت پاره ندانستند تو خود گوشوار عرش رحمانی جرا بین دو نهر آب لب تشنه تورا کشتند نگفتند ای همه اسلام آخر تو مسلمانی تو که چشم خداوندی به میثم باز کن چشمی قبولش کن بگو میثم تو مارا مرثیه خوانی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر چند پای بی‌رمق او توان نداشت هر چند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت  جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان راهی برای بردن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و ... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نه تنها از سر نی ها سرش را نیز دزدیدند که حتی پاره های پیکرش را نیز دزدیدند گمان کردی قناعت می کنند این قوم بر خلخال؟ حریصان از حسین انگشترش را نیز دزدیدند خداوندا تو گفتی دین حق احیا شود با خون ولی این قوم خون اطهرش را نیز دزدیدند سکینه یک النگو یادگاری از برادر داشت شگفتا یادگار اکبرش را نیز دزدیدند حیا می کرد عریان باشد آن پیکر به خاک اما لباس دست دوز مادرش را نیز دزدیدند میان خیمه ها دیدم غریب و خسته فطرس را گرفتند آسمانش را، پرش را نیز دزدیدند دگر بر دختران شیعه زر زینت نخواهد بود کنون که گوشوار دخترش را نیز دزدیدند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زلف دیوانگی ام باز پریشان شده است روضه خوان از خبر آینه، حیران شده است روضه خوان مانده که با معجر زینب چه کند گویی از آخر این روضه پشیمان شده است روضه خوان دم نزد اما همگان میدانند ماه از حادثۀ کوفه، هراسان شده است مستمع حوصله ی صبرندارد دیگر بعد از این صاعقه ها نوبت باران شده است روضه خوان لال شد و مستمع، آهسته گریست فهم این روضه برای همه آسان شده است چند سال است که درگیر همین بیدلی ام "آتش و آب بهم دست و گریبان شده است" شاه عریان به صلیب است و مسیحا درعرش ارمنی در عجب از کار مسلمان شده است روضه ی کوفه نخوانید مگر نیمه ی شب این تنوری ست که گرم از سر مهمان شده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 اربابم !!! 🍃 ای کاش حرم بودم و سرگرم زیارت مُردم به خدا زین همه ایکاش وٓ ایکاش خسته شده ام از همه ی عالم و آدم ارباب تو یک لحظه بیا مونس من باش #رضا_قاسمی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مصائب_شام #امام_سجاد میان سلسله آزار دیدم یتیمان را سر بازار دیدم ازاین دنیا دلم خون است یعنی به چشمم مجلس اغیار دیدم... #علی_علی_بیگی 🔹اشعار ناب آئینی🔹👇 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آمدم روضه ی ارباب ابا عبدالله " هر که دارد هوس کرببلا بسم الله " هر که خواهد که کند گریه به مظلومی عشق در میان حرم امن خدا بسم الله بر در هیئت او مادر او گریه کنان گوید ای گریه کنا سینه زنا بسم الله همه جمع اند در این سنگر اخلاص و دعا تا بیایند امام و شهدا بسم الله آدم و یوسف و یعقوب وَ سجاد و بتول ناله دارند همه اهل بُکا بسم الله یاد ارباب در آن لحظه ی آخر سوزد پاره های دل بشکسته ی ما بسم الله یاد آن مقتل خونین که غریبانه زدند بر تنش نیزه و شمشیر جفا بسم الله مادری مویه کنان موی کَنان می گوید یا بُنیَّ قَتَلوکَ بِثَری بسم الله http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلا خواهم که حرف دل بگویم به اهل دل در این محفل بگویم منم سجاد یاری بی قرارم که از کرببلا من یادگارم بهشت حق بود اجر محبان هر آنکس بهر بابم گشت گریان مرا هر دم نظر آید ز داغش ز داغ لاله های مست باغش خودم دیدم خزانی باغ او شد که زینت بخش دل ها داغ او شد خودم دیدم که اصغر غرق خون شد علی اکبر من لاله گون شد خودم دیدم که قاسم دست و پا زد به موج خون عمویش را صدا زد خودم دیدم که سقایم فدا شد دو دست حیدری او جدا شد خودم دیدم که مقتل چون منا بود پدر در پیش چشمم سر جدا بود خودم دیدم گلوی پاره پاره که آتش زد به جان من شراره خودم دیدم که سرها را بریدند تن بی جان بابا را دریدند خودم دیدم فراز نی سرش را به زیر تازیانه دخترش را خودم دیدم که طفلان بی قرارند ز ضرب تازیانه جان سپارند خودم دیدم رقیه رخ نشان داد به کنج گوشه ی ویرانه جان داد گرفته جان من را دوری یار که هر روز است عاشورای دلدار تو شاهد باش بر غم سر سپردم خدا داند ز زهر کین نمردم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#دوبیتی #امام_سجاد_علیه_السلام اسارت بود و من با کاروانش دل من بی قرار کودکانش اگر چه کربلا من داغ دیدم امان از شام و از زخم زبانش #محمد_مبشری http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روبَه صفتانه...حقّه بازی نکنید در دولت دوست، فرقه بازی نکنید موشک به شما حواله از سوی سپاه عبرت شده... تا ترقّه بازی نکنید #منصوره_محمدی_مزینان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من چهارمین شقایق باغ ولایتم من معنی عبادت و نور هدایتم چشمم به جز جفا و مصیبت ندیده است از خلق دون وفا و محبت ندیده است بر روی دست من اثر بند مانده است بر لب همیشه حسرت لبخند مانده است در دل همیشه داغ گل یاس تازه است داغ سر شکسته ی عباس تازه است بر پای من ز شدت تاول نشانه هاست بر پشت من اثر زِ رَدِ تازیانه هاست من دیده ام وداع عجیب حسین را من دیده ام نگاه غریب حسین را من دیده ام چگونه علی پاره پاره شد آنجا نفس کشیدن من در شماره شد من شاهد نهایت غم های زینبم وآگه ز سوز و درد و اَلَم های زینبم من شاهد عروج علمدار لشکرم زائر به قبر کوچک سردار بی سرم من طعم تلخ سیلی کین را چشیده ام با زور تازیانه به هر سو دویده ام دست من و عقیله به هم خصم بسته بود من شاهدم که ساقه ی آن گل شکسته بود از بس که زیر شعله ی گرما نشسته بود عمه تنش ز تابش خورشید خسته بود از درد او مپرس که وصفش محال شد تنها بدان که قامت زینب هلال شد حالا که زهر حاجت دل را روا نمود این دل دوباره یاد غم کربلا نمود ای زهر خوش به جان و دل من نشسته ای شکر خدا که بند زِ بندم گسسته ای http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی قرار شد که دلی امتحان شود باید دچار درد و غمی بیکران شود رویی برای آنکه شود آبروی دین باید اسیر سیلی نامحرمان شود از بهر حفظ معجر خود دختر یتیم باید به پشت خار مغیلان نهان شود آن شیر زنی که درد و بلا را به جان خرید باشد سزا کفیلِ امام زمان شود قامت برای آنکه بگردد ستون عشق باید به زیر بار مصائب کمان شود باید سفیر واقعه بهر حیات نور با دست بسته در پی قاتل روان شود آتش بجان خرید که آگاه شد دلش باید به شام و کوفه چو آتش فشان شود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرا برای خودت انتخاب کردی شکر ز غصه ات دل ما را کباب کردی شکر برای خود کسی ام گر چه خار چشمانم مرا تو سائل عالیجناب کردی شکر سپید شد همه موهای من به روضه ی تو به اشک ، صورت ما را خضاب کردی شکر بهشت هم بروم باز روضه می خوانم مرا به روضه تو مِنّا خطاب کردی شکر عجب مرام قشنگی هنوز قبل از مرگ تمام نامه ی ما را حساب کردی شکر کنون که غرق گناهم مرا همین دنیا به هجر کرببلایت عذاب کردی شکر تو با قیام خودت سال شصت و یک آقا میان سینه ی ما انقلاب کردی شکر اجازه هست برایت بمیرم آقا جان مرا همیشه اگر چه جواب کردی شکر اسیر زلف حسینم خدا که می داند مرا تو لایق این پیچ و تاب کردی شکر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_علیه_السلام #ائمه_ی_بقیع امان از محنت تـو یابن الزهرا شکسته حرمت تو یابن الزهرا مزار تو چه خاموش و غریب است «فدای غربت تـو» «یابن الزهرا» #محمد_مبشری http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم به یاد تو ای دوست خلوتی دارد دراین سکوت غم بی نهایتی دارد نسیم یاد تو بر باغ جان صفا بخشد حسین نام تو بُردن چه لذتی دارد اگرکه بغض گلویم امان دهد ،دل من به قدر فرصت گل با تو صحبتی دارد به خار راه خود ای گل اگر نگاه کنی دگر زعالم و آدم چه حاجتی دارد کجا به پرتو خورشید التفات کند هرآن دلی که به مهر تو الفتی دارد هرآن کسی که ندارد ولای تو، درحشر اسیر غم شود وآه حسرتی دارد بهشت با همه سرسبزی و طراوت وحُسن به پیش کرب وبلایت چه قیمتی دارد حریم تربت تو سجده گاه اهل ولاست زمین کرب وبلا از تو حُرمتی دارد به یاد داغ تو هر لاله ای که می روید به وسعت دل صحرا مصیبتی دارد شفق زسرخی خونت به خون نشسته هنوز غروب رنگ غم وبوی محنتی دارد کسی که پیرو مشی ومرام تو گردید دراین طریق خدایی رسالتی دارد هر آن که همچو من آلوده وگنه کار است زآستان تو چشم شفاعتی دارد «وفاییم» که به دل نعمت ولا دارم خدا نگیرد ازاو هرکه نعمتی دارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 جانم حسین 🍃 سالها دل طلب جام جم از ما میکرد دردها داشت ولی باز مدارا میکرد تا که افتاد گذارش به حریم تو حسین و از آن روز دگر اشک تمنا میکرد #رضا_قاسمی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7