۱۰ مهر ۱۳۹۷
#امام_سجاد_علیه_السلام
من چهارمین شقایق باغ ولایتم
من معنی عبادت و نور هدایتم
چشمم به جز جفا و مصیبت ندیده است
از خلق دون وفا و محبت ندیده است
بر روی دست من اثر بند مانده است
بر لب همیشه حسرت لبخند مانده است
در دل همیشه داغ گل یاس تازه است
داغ سر شکسته ی عباس تازه است
بر پای من ز شدت تاول نشانه هاست
بر پشت من اثر زِ رَدِ تازیانه هاست
من دیده ام وداع عجیب حسین را
من دیده ام نگاه غریب حسین را
من دیده ام چگونه علی پاره پاره شد
آنجا نفس کشیدن من در شماره شد
من شاهد نهایت غم های زینبم
وآگه ز سوز و درد و اَلَم های زینبم
من شاهد عروج علمدار لشکرم
زائر به قبر کوچک سردار بی سرم
من طعم تلخ سیلی کین را چشیده ام
با زور تازیانه به هر سو دویده ام
دست من و عقیله به هم خصم بسته بود
من شاهدم که ساقه ی آن گل شکسته بود
از بس که زیر شعله ی گرما نشسته بود
عمه تنش ز تابش خورشید خسته بود
از درد او مپرس که وصفش محال شد
تنها بدان که قامت زینب هلال شد
حالا که زهر حاجت دل را روا نمود
این دل دوباره یاد غم کربلا نمود
ای زهر خوش به جان و دل من نشسته ای
شکر خدا که بند زِ بندم گسسته ای
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۱ مهر ۱۳۹۷
#در_مسیر_كوفه_و_شام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
وقتی قرار شد که دلی امتحان شود
باید دچار درد و غمی بیکران شود
رویی برای آنکه شود آبروی دین
باید اسیر سیلی نامحرمان شود
از بهر حفظ معجر خود دختر یتیم
باید به پشت خار مغیلان نهان شود
آن شیر زنی که درد و بلا را به جان خرید
باشد سزا کفیلِ امام زمان شود
قامت برای آنکه بگردد ستون عشق
باید به زیر بار مصائب کمان شود
باید سفیر واقعه بهر حیات نور
با دست بسته در پی قاتل روان شود
آتش بجان خرید که آگاه شد دلش
باید به شام و کوفه چو آتش فشان شود
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۱ مهر ۱۳۹۷
#غزل
#امام_حسین_علیه_السلام
مرا برای خودت انتخاب کردی شکر
ز غصه ات دل ما را کباب کردی شکر
برای خود کسی ام گر چه خار چشمانم
مرا تو سائل عالیجناب کردی شکر
سپید شد همه موهای من به روضه ی تو
به اشک ، صورت ما را خضاب کردی شکر
بهشت هم بروم باز روضه می خوانم
مرا به روضه تو مِنّا خطاب کردی شکر
عجب مرام قشنگی هنوز قبل از مرگ
تمام نامه ی ما را حساب کردی شکر
کنون که غرق گناهم مرا همین دنیا
به هجر کرببلایت عذاب کردی شکر
تو با قیام خودت سال شصت و یک آقا
میان سینه ی ما انقلاب کردی شکر
اجازه هست برایت بمیرم آقا جان
مرا همیشه اگر چه جواب کردی شکر
اسیر زلف حسینم خدا که می داند
مرا تو لایق این پیچ و تاب کردی شکر
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۱ مهر ۱۳۹۷
۱۱ مهر ۱۳۹۷
#نعمت_ولایت
دلم به یاد تو ای دوست خلوتی دارد
دراین سکوت غم بی نهایتی دارد
نسیم یاد تو بر باغ جان صفا بخشد
حسین نام تو بُردن چه لذتی دارد
اگرکه بغض گلویم امان دهد ،دل من
به قدر فرصت گل با تو صحبتی دارد
به خار راه خود ای گل اگر نگاه کنی
دگر زعالم و آدم چه حاجتی دارد
کجا به پرتو خورشید التفات کند
هرآن دلی که به مهر تو الفتی دارد
هرآن کسی که ندارد ولای تو، درحشر
اسیر غم شود وآه حسرتی دارد
بهشت با همه سرسبزی و طراوت وحُسن
به پیش کرب وبلایت چه قیمتی دارد
حریم تربت تو سجده گاه اهل ولاست
زمین کرب وبلا از تو حُرمتی دارد
به یاد داغ تو هر لاله ای که می روید
به وسعت دل صحرا مصیبتی دارد
شفق زسرخی خونت به خون نشسته هنوز
غروب رنگ غم وبوی محنتی دارد
کسی که پیرو مشی ومرام تو گردید
دراین طریق خدایی رسالتی دارد
هر آن که همچو من آلوده وگنه کار است
زآستان تو چشم شفاعتی دارد
«وفاییم» که به دل نعمت ولا دارم
خدا نگیرد ازاو هرکه نعمتی دارد
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۱ مهر ۱۳۹۷
۱۱ مهر ۱۳۹۷
#امام_سجاد_علیه_السلام
تا اشک هست در بصرم گریه می کنم
با این توان مختصرم گریه می کنم
تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم
با خون مانده بر جگرم گریه می کنم
رنگم زمان دیدن مذبوح می پرد
یا لحظه ای که طفل گلوبند می خرد
یا مادری که کودک شش ماهه می برد
با هر چه هست دور و برم گریه می کنم
روح صحیفه پر شده از گریه کردنم
خمس عشر، بهانه شده بهر شیونم
گاهی گریز بین ابوحمزه می زنم
بین نوافل سحرم گریه می کنم
از خنده های حرمله زجری کشیده ام
من که عقیله را سر بازار دیده ام
بر دردهای عمه ی قامت خمیده ام
بر غربت بزرگ حرم گریه می کنم
ناموس خود به ناقه ی عریان که دیده است؟
آتش میان زلف پریشان که دیده است؟
افتادن قطار اسیران که دیده است؟
عمری است با غم سفرم گریه می کنم
باید چه کرد بین گلو آه و ناله را
زخم عمیق پهلو و بازوی لاله را
خیلی زدند خواهر من را، سه ساله را
یاد رقیه با پسرم گریه می کنم
وقتی عقیله وارد بزم شراب شد
وقتی که خواهرم به کنیزی خطاب شد
روی سرم تمام زمانه خراب شد
بر خاک ریخته به سرم گریه می کنم
یادم نمی رود پدرم را پیاده بود
هر طور بود روی دو پا ایستاده بود
بر نیزه ی غریبی خود تکیه داده بود
بر حال غربت پدرم گریه می کنم
عمامه اش به خاک لگد مال مانده بود
خیلی غریب در ته گودال مانده بود
با کام تشنه، زخمی و بی حال مانده بود
از اوج روضه با خبرم، گریه می کنم
بالم زمان پا شدنم تیر می کشد
از داغ زهر کل تنم تیر می کشد
حالا که تشنه ام... بدنم تیر می کشد...
... یاد عموی تشنه ترم گریه می کنم
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۲ مهر ۱۳۹۷
#امام_سجاد_علیه_السلام
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است
با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است
تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است
یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است
روضه و گریه شده روزی او در هرشب
خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب
با لب تشنه و با یک دل مضطر هرشب...
...یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است
بر امامی که اسیری به بیابان دیده
زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده
اهل بیتش همه با صورت عریان دیده
معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است
آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است
جگرش سوخت... لبش سوخت... گلو سوخته است
بهر آن که سر و عمامه ی او سوخته است
حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است
چقدَر از غم این فاجعه افروخته است
چشم بر نیزه ی شش ماهه فقط دوخته است
یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است
این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است
پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده
خنجری کند به جان پدرش افتاده
دیده که در ته گودال سرش افتاده
تشنه لب کشتن مذبوح شدیدا سخت است
یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا
یادش افتاده تن خونی بابا حالا
بوریایی که خودش دیده و اما حالا
دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
#مهدی_علی_قاسمی
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۲ مهر ۱۳۹۷
#غزل_مصیبت
#امام_سجاد_علیه_السلام
پیرمرد ِ بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
آنکه از ناقه دید بانوئی
پایِ یک بوسه شد خمیده منم
آن امامی که با تنی تب دار
عقبِ ناقه ها دویده منم
آنکه وقت فرار از خیمه
نالة دختران شنیده منم
آنکه در بین بوریا دلِ شب
پیکر یک امام چیده منم
آنکه درگوشة خرابة شام
دفن کرده گلی شهیده منم
همة روضه ها کنار ولی
آنکه بازار شام دیده منم
روضه را باز میکنم امشب
سخن آغاز میکنم امشب
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر وتشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۲ مهر ۱۳۹۷
🏴🍃 چندبیت عرض ارادت نذرِ
#حضرت_أباعبدالله_الحسین_علیه_السلام🍃🏴
عشقِ تو در دو جهان غرق امیدم میکند
چشمت از دیگر-طبیبان ناامیدم میکند
کنج هیئت، زیر پرچم، وعدۂ دیدارِ ماست
مادرت می آید و غرقِ امیدم میکند
در تو آیات خدا نازل شده ست و تا ابد
نام تو پابندِ قرانِ مجیدم میکند
غصّه ها و قفل های بسته می دانند که؛
اشک هایِ روضه ات صاحب-کلیدم میکند
سینه زن یا گریه کُن یا روضه خوان یا چای-ریز
چشم-پوشی هایِ تو شخص مفیدم میکند
شالِ مشکی! سر درِ خانه زدم پرچم-سیاه
این سیاهی ها خلاصه روسفیدم میکند
چشم هایت عاقبت یکروز میگیرد مرا
حتم دارم مثل «حُر» آخر شهیدم میکند!
#أمیری_حسین_ع_و_نعم_ٱلامیر
#أللهم_ٱرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#مرضیه_عاطفی_سمنان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۲ مهر ۱۳۹۷
#غزل
#امام_حسین_علیه_السلام
پرچمت سایه روی سر این نوکرهاست
بال جبریل امین شهپر این نوکرهاست
من برادر شده ام باهمه سینه زنان
چون که زهراهمه جا مادر این نوکرهاست
یاحسین از همه عرش فراتر رفته
هرکه در روضه تو نوکر این نوکرهاست
من فقط در وسط روضه نفس می گیرم
این نفس ها نفس آخر این نوکر هاست
نفس سینه زنانت نفس عیسائیست
منصب نوکری ات باوراین نوکرهاست
اشک ارثیه عشق است که جاری شده است
اشک در روزجزا گوهر این نوکرهاست
جبرئیل عاشق این روضه واین سینه زنیست
علتش این شده پامنبر این نوکر هاست
چایی روضه ات ارباب شفا بخش دل است
فاطمه ریخته که کوثر این نوکرهاست
#مهدی_نظری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۲ مهر ۱۳۹۷