بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_سوم_محرم_حضرت_رقیه_سلامالله
در راه مانده ایم ، ولی روبراه نَه
داریم سنگ و خاک ولی سرپناه نَه
در روز مشکل است ببینم شب آمدی؟
یعنی که چشم مانده برایم نگاه نَه
مویم سیاه بود ولی معجرم سپید
مویی سپید پُر شده مویِ سیاه نَه
از عمد میزدند مرا مثل مادرت
بابا درست زد به لبم اشتباه نَه
در کوچه شعله ریخت و راهِ فرار داشت
من حاضرم به کوچه روم خیمه گاه نَه
از ناقه هم میاُفتی اگر،نیمه شب نیاُفت
از ناقه هم میاُفتی اگر بین راه نه
گفتند کودک است ولی دردسر شده
گفتند بچه است ولی بی گناه نه
گفتند دختر است از او کار میکشیم
گفتند میزنیم که گفت عمه آه نه
آنشب مرا زدند ولی عمه شد سیاه
سهمش شده همیشه همین گاه گاه نه
از تازیانه و سپر و خیزارن و خار
من زندهام هنوز ولی تا پگاه نه
خوابم گرفته است بگو شانهات کجاست
من را بِبر کنارِ خودت قتلگاه نه
حسن لطفی #یاشبیر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔹چهقدر بیتو شكستم🔹
چهقدر بیتو شكستم، چهقدر واهمه كردم!
چهقدر نام تو را مثل آب، زمزمه كردم!
خیال آب نبستم به جز دو دست عمویم
اگر نگاه به رؤیای نهر علقمه کردم
سرود كودكیام در خزان حادثه خشكید
پس از تو قطع امید، ای بهار، از همه كردم
نكرده هیچ دلی در هجوم نیزه و آتش
تحمّلی كه از آن اضطراب و همهمه كردم
شكفت غنچۀ خورشید از خرابۀ جانم
همین كه با تو دلم را به خواب، زمزمه كردم...
پدر! به داغ دل عمّهام، به فاطمه سوگند
مرا ببخش، اگر شكوه بیمقدّمه كردم!
📝 #حسین_دارند
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمان:
حجم:
282K
✴️اللهم عجل لولیک الفرج✴️
#نوحه_زنجیر_زنی_واحد_سینه_زنی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سبک_ای_ساقیه_لب_تشنگان
#سوم_محرم_پنجم_صفر
◼️◾️▪️بند۱
آئینه ی زهرا نما،دخته شهیده کربلا
ای عمه ی سادات،ای قبله ی حاجات
رسوا گره امیه ای،بانی شور و گریه ای
محبوبه ی یزدان،مظلومه ی دوران
رقیه ی بنت الحسین(۲)
ام البکایی تو،مشکل گشایی تو
🔹🔹🔸🔸بند۲
عشقه یله ام البنین،شهزاده ی ویران نشین
شهیده این مکتب،همسنگره زینب
ای عمه ی صاحب زمان،ملیکه ی هردوجهان
با غصه و ماتم،قدت خمید از غم
رقیه ی بنت الحسین(۲)
ام البکایی تو،مشکل گشایی تو
🔹🔹🔸🔸بند۳
آتش گرفت موی سرت،پر از کبودی پیکرت
بسته شده دستت،غارت شده هستت
داغه اسارت دیده ای،رنج ومحن کشیده ای
بر ناقه ی عریان،با دیده ی گریان
رقیه ی بنت الحسین(۲)
ام البکایی تو،مشکل گشایی تو
🔹🔹🔸🔸بند۴
با ضربه ی خولیه پست،بازوی نازکت شکست
به قصد کشت میزد،سیلی و مشت میزد
با پای غرغه آبله،کردی سفر با قافله
با پیرهنه صد چاک،کشاندنت روخاک
رقیه ی بنت الحسین(۲)
ام البکایی تو،مشکل گشایی تو
🔹🔹🔸🔸بند۵
همسفرت حرامیان،حرمله و زجر و سنان
پیشه چشه انظار،رفتی سره بازار
درمجلس بزم یزید،گیسوی اوگشته سپید
تشت زر و باباش،چوبه تر و لبهاش
رقیه ی بنت الحسین(۲)
ام البکایی تو،مشکل گشایی تو
🔹🔹🔸🔸بند۶
شده پدرمهمانه تو،راسش روی دامانه تو
گفتی پدر مردم،از بس کتک خوردم
از چه سرت جای گلاب،امشب دهد بوی شراب
ببر منو بابا،تو رو جونه زهرا
رقیه ی بنت الحسین(۲)
ام البکایی تو،مشکل گشایی تو
الیاس محمدشاهی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
〰〰〰〰〰
با دخترم اخبار می دیدم
با حال خوب و سرخوش و خندان
با گریه خوابش برد وقتی دید
یک صحنه از آزار یک حیوان
ناراحتی و بغض فرزندم
چون آتشی بر حاصل من بود
اشکش که جاری بود برگونه
آوار غمها بر دل من بود
خواب غم آلودش ، الهی که
مانند مرهم بر دلش باشد
ای کاش من هرگز نبینم که
کوچکترین غم در دلش باشد
آرام و فارغ از غم و اندوه
خوابید و من اخبار می دیدم
اخبار از داغ #رفح می گفت
هی صحنه ی خونبار می دیدم
یاد مدینه گریه میکردم
وقتی که چادرها در آتش بود
بر صورتم سیلی زدم وقتی
بر دامن یک دختر آتش بود
بالای دست یک پدر دیدم
شش ماهه ای که بر تنش سر نیست
اهل کنایه بودم از اول
اینجا سکوت از حرف بهتر نیست؟؟
جایی که ظالم از دل مظلوم
در حال خون خواری است ای دنیا
اف بر منی که بی طرف هستم
تاریخ تکراری است ای دنیا
تاریخ عبرت می دهد ما را
روضه عجب درسی به من آموخت
از روضه بیرون آمدم دیدم
در آتش تب دخترم میسوخت
#فلسطین
#رفح
#مهدی_کبیری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
"زبانحال حضرت رقیه (س) در شام"
#گوشهی_ویرانه
منم بی بال و پَر مرغی که کنج لانه خاموشم
ز بیم دام صیّاد و ز کید دانه خاموشم
منم شهدخت شاه دین که از جور یزید دون
ز تخت بخت افتادم ولی شاهانه خاموشم
رقیّه ، دختر سالار دشت نینوا هستم
که از بیداد پور کافر مرجانه خاموشم
مرا مرگ پدر ، افسانهای باشد توان فرسا
که افسون گشتم و از وصف آن افسانه خاموشم
پی کالای وصلش، نقد جان خویشتن دادم
چو دیدم گنج خود را گوشهی ویرانه خاموشم
شبی کز خواب خوش برخاستم در کنج ویرانه
بدیدم رأس خون آلودهی جانانه خاموشم
یزیدم کرد مهمان رأس باب آورد در پیشم
از آن مهمان نوازی های نامردانه خاموشم
به بزم مدعی جام شهادت نوش جان کردم
چو بر پیمان خود دارم به لب پیمانه خاموشم
چراغ عمرم از باد حوادث شد خموش امّا
چه پنهان از شما کز طعنهی بیگانه خاموشم
زدم مُهر خموشی بر لب و خون ميخورم از غم
که همچون غنچهی نشکفته در گلخانه خاموشم
گر از داغ پدر چون (شمس قم) سوزد تن و جانم
ز شمع عشق میسوزم که چون پروانه خاموشم
شادروان سید علیرضا شمس قمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🏴 نذر شهادت دختر سه سالهٔ امام حسین(ع)
#حضرت_رقیه_خانم_سلام_الله_علیها 🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س)
جانم فدایِ قلبِ تنهایِ رقیه(س)
ایکاش در آتش سپر بودم برایش
تا در امان می مانْد موهایِ رقیه(س)
لعنت بر آن چشمانِ غارتگر که زل زد
بر گوشواره هایِ زیبایِ رقیه(س)
از آن شبی که بیهوا از ناقه افتاد
از آه پُر شد خواب و رؤیایِ رقیه(س)
بسیار سنگین بود زنجیرِ اسارت
بسیار خم شد قدّ و بالایِ رقیه(س)
تاب و توان از عمه جانش رفت تا که...
بر نیزه قران خوانْد بابایِ رقیه(س)
دردش به جانم!.. گوشهٔ ویرانه ایکاش-
من اشکِ غم می ریختم جایِ رقیه(س)
با مهربانی خارها را می گرفتم
ایکاش دانه دانه از پایِ رقیه(س)
تا گریه می افتاد فوراً می سپردم
چندین عروسک را به دنیایِ رقیه(س)
آنقدر برده ارث از مادربزرگش
خورده گره کارِ مداوایِ رقیه(س)
از دستهای زجر(لع) سیلی خورد چونکه
در کوچه سیلی خورده زهرایِ رقیه(س)
از کربلا جا مانْد! پابوسیِ بابا-
شد حاجتِ امروز و فردایِ رقیه(س)
برگ براتِ اربعینم مانده گریان...
چشم انتظارِ مُهر و امضایِ رقیه(س)!
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یارقیه خاتون (س) ادرکنی
کیست رقیّه؟ دُرِ نایــاب عشق
دسته گُلِ حضرت اربابِ عشق
او نوهٔ عــالِمهٔ حیدر است
بندِ دل فاطمهٔ اطهر است
فاطمهٔ ثانیِ پیغمبر است
خواهر والا نسب اکبر است
او گُل خوش رایحهٔ گلشن است
مرقدِ او باغِ بهشتِ من است
باب رجـــا درگه شاهانه اش
طعنه به جنّت زده کاشانه اش
حور و ملائک همه پروانه اش
شاه و گدا سائل آن خانه اش
خاک مزارش گُلِ گِلها بُوَد
گنبدِ او قبلهٔ دلهــا بُوَد
بلبل شیرین سخن مکتب است
همسفـــر نابغـــهٔ زینب است
#رحیم_فیضی_اردبیلی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب زیارتی
زپا نشسته اگر سر به زیر بالش بود
به جز خدا چه کس آگاه از ملالش بود
به قامتش که نظرکرد آسمان می دید
که مه نشانه ای از قامت هلالش بود
درانعکاس همین آینه، هویدا گشت
شکوه وشوکت وقدری که درجلالش بود
شکست هیبت کاخ ستمگران از او
یتیمه ای که به عالم فقط سه سالش بود
قسم به چهره ی خورشیدخون گرفته ی عشق
فراق طی شده بود و شب وصالش بود
کنار حنجر خورسید سر بریدۀ خویش
دوچشم اشک فشان چشمه ی زلالش بود
به فکر رفتن ازآن دیار غربت بود
شبانه ازپدر خود همین سؤالش بود
رخی کبود به روی کبود باب گذاشت
که روی فاطمه در منظر خیالش بود
نفس نفس زدو یک باره ازنفس افتاد
به قدر دادن آن نیمه جان مجالش بود
نوشته اند « وفایی» به مصحف ایثار
شهیده گشتن او شاهد کمالش بود
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
من کیستم ؟ بِنتُ الحسینم فاطمی خویم
ریحانه ام ریحانه ام زهراست الگویم
حوریّه ای با جلوه ی انسیه الحوراء
انسیه ای از نسلِ انسانی خدا جویم
گهواره ام آغوشِ " مصباحُ الهدی" باشد
آری هدایت می شود هر بنده در کویم
نورُ علی نورِ حسینم گرچه مستورم
یک دخترِ کوچک ولی یک شاه بانویم
چون دُر درونِ یک صدف پاک و درخشانم
چادر اگر باشد صدف، من " دُرِّ " دَر اویم
در آرزوی دیدنِ موی سرم باد است
حتّی زِ چشمِ باد مخفی مانده گیسویم
حُجب و حیا را عمه ام زینب به من آموخت
چون زد به جای مادرم او شانه بر مویم
هرگز اسیرِ چشم های بد نمی گردم
آزادی ام را در حجابِ خویش می جویم
رفتم اسارت، رنج دیدم، بسته شد دستم
قدّم خمید امّا نیامد خم به ابرویم
با گریه هایم پس گرفتم راسِ بابا را
حقِّ یتیمان را گرفتم با هیاهویم
الگوی من زهراست از این رو به ویرانه
حرفی نگفتم با پدر از دردِ پهلویم
تنها سه سال از این جهان شد سهمِ من امّا
باقیست در آن تا قیامت نامِ نیکویم
#رضا_یزدی_اصل
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حضرت رقیه سلام الله علیها
بیابان در بیابان دربیابان گریه میکردم
تمام راه را از تو چه پنهان گریه میکردم
تمام راه را با حرمله طی کرده ام بابا
کمان در دست او بود و کماکان گریه میکردم
خبر دارم که میدانی مرتب زجر میدیدم
پیاپی زخم میخوردم، فراوان گریه میکردم
صدای گریه هایم زجر را آزار میداد و
هراسان بی صدا با چنگ و دندان گریه میکردم
تو روی نیزه ها غرق تلاوت بودی اما من
بدون وقفه با صوتت به قرآن گریه میکردم
سرت خورشید بود و در میان آسمان بودی
ولی من ابر بودم مثل باران گریه میکردم
نمیخندند لبهایی که با آن ذکر میگفتم
نمیبینند چشمانیکه با آن گریه میکردم
در آن ساعات پایانی شبیه مادرم زهرا
چه مشکل راه میرفتم، چه آسان گریه میکردم
#احمدعلوی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من گنهکارم حسین(ع) جان آبرویم را بخر
اربعین آمد دگر این بار عاصی را ببر
شهوت و مال و مقام و حبّ دنیای دنی...
کرده در جان و دل من زادهء زهرا(س) اثر
من سیه رویم قبول ، اما شما دریای جود
تا شود حل مشکلاتم لحظه ای من را نگر
من بَدم اما برایت نوکری کردم حسین(ع)
ای به قربانت خودم هم مادر من هم پدر
کرده ام سویت فرار من از گناهانم حسین(ع)
دست رد بر سینه ء عاصی مزن ای نور عین
"عاصی"
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7