eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.4هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر تشنگی لحظه افطار خوش است چقدر عرض ادب ساحت دلدار خوش است سحر و نم نم باران و کمی حال دعا اگر آن لحظه شود موعد دیدار خوش است سر لیلی بنویسید سلامت بادا سر مجنون بنویسید روی دار خوش است درد اگر از غم هجران تو باشد بهتر و به درمان نرسد عاشق بیمار خوش است به سلامی به کلامی نفس غمگینی گفتن از خشکی لب های رخ یار خوش است دم افطار چقدر بغض گلو گیر من است اصلا آن لحظه فقط ذکر علمدار خوش است به همان دست علم گیر و همان مشک تهی روز محشر اگر او هست خریدار خوش است به همان خواهر مظلومه که آهش میگفت دیدن اهل حرم بر سر بازار خوش است به تلظی علی اصغر ارباب قسم... روزی کرب و بلا دست علمدار خوش است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن قدر هم خوب دیگر ، مثل رویا نیستیم آن قدر هم ساده و پاک و مصفا نیستیم مثل همت ساده مثل حاج احمد بی ریا آن قدر هم لایق یاری آقا نیستیم در تعارف با تو ماندیم و اگر حرفی زدیم ما ( بیا ) گفتیم اما تو بیا ، ما نیستیم سیزده قرن است چون مرداب ، آب راکدیم مثل طوفان مثل موج آب دریا نیستیم گر چه از این کوچه های ما صفا خالی شده گر چه مثل جبهه ، دیگر پاک و زیبا نیستیم از مسلمانان عالم می رسد اینک ندا آن قدر هم مثل آن ایام تنها نیستیم ما بدیم اما شها ، هستی صدایت می کنند یابن الزهرا العجل ما بی تمنا نیستیم ترسم آیی و نباشم تا ببینم روی تو در سحرگاه فرج هستیم ما یا نیستیم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من روی لبم ترانه دارم یک نغمه ی عاشقانه دارم وقتی که روم به باغ گل ها از دلبر خود نشانه دارم زآن لحظه که نام او ببردم سرمستی جاودانه دارم مِهرش که میان دل نشسته گنجی است که کنج خانه دارم من همچو کبوتر بقیعم در منزل خاک لانه دارم من ریزه خور حریم یارم کِی حاجت آب و دانه دارم در بحر بلا اگر بیفتم یک ساحل بی کرانه دارم دلداده ی دلبری کریمم من سائل و خاک این حریمم از یار به جز لقا نخواهم از درد و غمش شفا نخواهم جز این که مرا به خود پذیرد چیز دگر از خدا نخواهم از باغ گل و جنان و رضوان غیر از گل آشنا نخواهم از ساغر و جام و باده و مِی جز ساقی مهلقا نخواهم تا نقش تو را به دل کشیدم من جام جهان نما نخواهم عشق است اگر بلای عشاق غیر از دل مبتلا نخواهم از هر دو جهان ای گل زهرا حیف است اگر تو را نخواهم یوسف به سر آمده ز کنعان تا بهر طواف تو دهد جان ای چشمه ی نور و اصل رحمت ای جاری بخشش و کرامت ای جود وجور یارِ ذی جود ای روح وجود از قیامت از خیزش تو به پاست محشر از قامت تو شود قیامت در پیش قدِ تو ای همه حُسن خم گشته هر آن چه سرو قامت شد ماه خدایْ، کامل از تو کردی چو به نیمه اش اقامت شد مهر تو و حسین با هم دک رُکنِ ولایت و امامت ماه رمضان بهار دل ها نام تو بُوَد بهار رحمت تا زنده ام ای عزیز زهرا نام تو بَرَم به روی لب ها http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔆﷽🔆 🌸 💐 💔 رَحلِ قتلگاه 💔 با پنجه زلف حاجی ما را به هم زدند.. اعمال حج و سعی صفا را به هم زدند.. بر سجده سر گذاشت که خلوت کند کمی.. با ضرب نیزه حال دعا را به هم زدند..   رَمْیِ ستون کعبه نمودند در مِنا.. در قتلگاه رسم منا را به هم زدند..   ذبح عظیم تشنه به مسلخ روانه شد.. از پشتِ سر زدند و بنا را به هم زدند..   با ضربهء دوازدهم در کمال صبر.. از زیر و رو گلو و قفا را به هم زدند..   جوشید خون زمزمِ زهرا از آن گلو.. با خنده حُزن زمزمه ها را به هم زدند..   در رَحل قتلگاه شیاطین بی وضو‌.. ترتیب آیه های خدا را به هم زدند..   بعد از صفا و مروه به تقصیر ساربان.. رخسار دست شاه ولا را به هم زدند..   وقت وداع پیکر شاه و مخدرات.. با هلهله طواف نسا را به هم زدند..   در کوچه های شام پیمبر ندیده ها.. طرح و نمای رأس جدا را به هم زدند.. (۹۳/۸/۲۰) 🔸آل الله علیهم السلام اَجمعین🔸 ❤️ علی«ع»ولی‌اللّٰه ❤️ 🌺 🍃حَقًّا حَقّٰا 🍃 🌺 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تركيب بند ولادت امام حسن بن علی علیه السلام حرف دل باز زاشک قلمم جاری شد ساقی آمد ز ره و موسم میخواری شد همه بتها به سجود بت من افتادند تاازآن چهره ناز پرده برداری شد چشم چرخاند ونگاهش همه دلها راکشت غمزه تیردوچشمش به دلم کاری شد شدزعطر سرزلفش همه عالم مست گویی عالم همه جادکه عطاری شد باشیوع خبرخال سیاه دولبش عشق او روی زمین باعث بیماری شد نمی از کنج لبش نیمه ماه رمضان طعم شیرینی هرسفره افطاری شد شب عشق است فضاسبز به رنگ چمن است درمدینه همه جاصحبت نام حسن است آمدی و دل زهراشده است شادزتو آمدی خانه حیدرشده آباد زتو دل مادر دلبابا دل هرمنتظری ازکمندغم و اندوه شد آزاد زتو نوه اول پیغمبرآخرحسنی که به قرآن نموده است خدایاد زتو خاکبوسی وگدایی توباشد باما روزمحشر به گدایان ره امدادزتو توکریم بن کریمی و همه میگیرند رزق دوعالمشان راشب میلادزتو آمدی سحر حسودان شده باطل امشب پای گهواره توریخته صددل امشب آنقدر خوش سخن و خوش نفس وخوش سیری که زبان زد شده ای بین نژادبشری خواستم ماه بخوانم رخ زیبای تورا دیدم از قرص قمر توبه خداماه تری کوچه بندآمده برخیز سوی خانه برو شده ای باعث حیرانی هررهگذری دستگیری وکرامت بخداپیشه توست یار هر مانده درراه میان سفری سگ هم ازسفره تو روزی خود میگیرد این بعیداست که ماراتوزخاطرببری همه دارایی خودرازکرامت دادی که دگرنیست زآوازه حاتم خبری سید سبزقبا.نور سرشتی بخدا سید خیل جوانان بهشتی بخدا هیچکس ازسرکوی تونرفته نومید خصم هم برکرمت هیچ ندارد تردید اولین میوه باغ علی و فاطمه ای که زیمن قدمت چرخ ولایت چرخید لولو آیه قرآن تویی ای زیبارو که خدا ازتو واز نسل توکرده تمجید همه ابعادتووزندگیت درغربت میدرخشد به دل شیعه شبیه خورشید تیغ شمشیرتو درجنگ جمل چون طوفان لشکر آ ن زن بی اصل و نسب راپاشید باعث عزت اسلام شدی باحکمت صلح کردی نشود فتنه دوران تشدید بعدحیدر توامام همه عالم هستی وحسین ابن علی ازتونمایدتقلید باسرانگشت توکعبه رود ازجابالا پای درس توسرافرز جهان شد سقا اذن حق بودکه توسیدو مولاباشی تشنگان رمضان رایم ودریا باشی میکنی زنده به یک چشم هزاران عیسی کم مقامی است بگویم تو مسیحاباشی گرنداند کسی وخاک مزارت بیند به خیالش نرسد شاهی و آقاباشی زخم دشنام شنیدی و بغل واکردی تاچه حدی تو دگراهل مداراباشی موسفیدی به جوانی به سراغت آمد ازغم یارتو حق داری اگرتاباشی توفقط آمده ای غصه وغم رابخری وسط کوچه غم محرم زهراباشی پس بمان و همه جا دور وبر مادرباش وسط کوچه اگرشدسپرمادرباش http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدح امام حسن مجتبی(ع) دلم حرم شده امشب به احترام حسن دوباره محتشمم کرده احتشام حسن مجاهدی علوی مسلکم ، جهاد گرم شعار دولت و دینم شده پیام حسن شراب میچکد از کاسه ی غزل هایم مرا به میکده ی عشق برده جام حسن کبوتران وجودم به این امید خوش اند که پر کشند دوباره به روی بام حسن عجب اسیر عجیبی شده غزال دلم بدون دام در این دشت گشته رام حسن کریم آل عبا کرده ذوالکرام او را که تا کرامت خود را زند به نام حسن بدون گنبد و گلدسته مانده مرقد او عجب امام غریبی ست این امام حسن سلام میدهم از دور من به او هر روز سلیم کرده زبان مرا سلام حسن به شأن و رتبه ی صدها کلیم می نازم اگر شوم سر یک سفره هم کلام حسن قسم به حرمت باران قسم به پاکی ابر مرام عاطفه می بارد از مرام حسن هزار مرتبه در شهر درد میمردم اگر نبود در این شهر التیام حسن حسین دار و ندار من است اما من گدای کوی ابوالفضلم و غلام حسن به روی لوح دلت باز«»بنویس تمام بود و نبودم فدای نام حسن http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما را غلام کوی حسن آفریده اند مبهوت و مات روی حسن آفریده اند   ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند مست از خم و سبوی حسن آفریده اند   خورشید را به این همه نقش و نگارها از طلعت نکوی حسن آفریده اند   روشن ز نور روی مهش گشته روزها شب را اسیر موی حسن آفریده اند   آری ز مقدمش همه جا بوی گل گرفت گل را ز رنگ و بوی حسن آفریده اند   از انبیاء و اولیا همه را صف به صف ببین مدهوش خلق و خوی حسن آفریده اند   میل نگاه هر چه گدایان شهر را ولله سمت و سوی حسن آفریده اند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کریم های دو عالم به نام زاده شدند زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست شراب ها همه از فیض جام زاده شدند چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند تو امر کردی و تکوینا استجابت شد و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند جواب دادن تو اشتیاق می آرد سلام ها ز علیک السلام زاده شدند چه خوب شد که محبان حلال زاده ی عشق و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند حسن حسین و یقینا حسین هم حسن است نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند همین دو تا پسر فاطمه همان اول امامزاده شدند و امام زاده شدند چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است بزرگ ها همه با احترام زاده شدند بساط نوکری ما کنار تو پهن است از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم کبوتران همه بالای بام زاده شدند چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی که از قعود تو صدها قیام زاده شدند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما اهل بارانیم و اهل روضه هاییم عمریست محتاج گداهای شماییم آواره های کوچه ی حُسن بهاریم کاسه بدست سفره های هل اتاییم از روز اول خادم این خانواده تا شام آخر هم مقیم این حراییم ما نسل در نسل عاشق این خانه هستیم مانند یک دیوانه از عالم جداییم تا دست بر دامان مولایی کریمیم بر سفره های عالم و آدم خداییم از اولش هم قلب ما دست شما بود توفیق ما و سلب ما دست شما بود تا پای احسان شما پرواز کردم این نامه را با نام مولا باز کردم رویم سیاه آقا اگر حرف شما را با دست کوتاه از سر خود باز کردم غیر از شما دست کسی باران صفت نیست نادانی من بود اگر هم ناز کردم در زیر باران زمستان عاشقی را با رخصت از چشم شما آغاز کردم وقتی که آغوش بهارت گرمتر شد تا پای احسان شما پرواز کردم ای عالم و آدم گرفتار بقیعت ما را ببر تا پشت دیوار بقیعت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دل من داره هوای یارو با امید وآرزو میخونم نیمه ماه رمضون افطارو خونه امام حسن مهمونم دل عاشقم ، دوباره میشینه سرسفره ، کریم مدینه از خدا میخواد،آقارو ببینه میخونه،کسی که،میره به دیدار بقیع نماز ،زیارت ،به پشت دیوار بقیع یاحسن ،یاحسن،کریم آل علی دل من دست به دعا بردارو بگو ای خدا ازت ممنونم نیمه ماه رمضون افطارو خونه امام حسن مهمونم به زیارتش ،دل من رسیده همیشه برام،بهترین امیده تا صداش کنم ،جوابم رو میده یه عمره،دل من،شده یکی از مریداش میبوسم ،یه شال،سبزو به روی شونه هاش یاحسن ،یاحسن،کریم آل علی میشینم تا خود صبح بیدارو سر حرفم به خدا میمونم نیمه ماه رمضون افطارو خونه امام حسن مهمونم از تو آسمون میرسه ندایی با محبتش اگه آشنایی یا حسن بگو میشی کربلایی تو راه،عبورش،به زیر پاشه گل یاس تو دست ،کریمش ،هواله ،کرب و بلاس http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عالم و آدم بداند من گداي مجتبايم هر چه هستم هر چه باشم از براي مجتبايم از تولد يا كه نه روز ازل تا روز محشر عاشق و مجنون و مست و آشناي مجتبايم رو گرفته ماهِ امشب از حلولِ ماهِ زهرا در نماز و سجده‌ي شكرِ خداي مجتبايم عِطرِ ياس و ياسمن زد بر مشامِ روزه‌داران من چو مبهوتان ديگر در هواي مجتبايم جان دهم گر جان پذيرد، پيش پايش دل بميرد خود به مسلخ مي‌برم چون من فداي مجتبايم اي تو يوسف‌تر ز يوسف،‌ با كرم كنعاني‌ام كن تا شود روزي بگويم خاكِ پايِ مجتبايم چشمِ ابري من امشب پر ز بارانِ مدينه سينه گويد عقده دارِ عقده‌هاي مجتبايم فطرس از بس در گلويش غم چو بغضي خانه كرده قطره‌ي اشكش بگويد بي صداي مجتبايم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای ماه آسمانیِ ماه خدا! حسن  خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن  روز نخست نقش جمال تو را کشید  نقاش حسن با قلم ابتدا حسن  از شرم آفتاب رخت خفت آفتاب  در پشت کوه‌ها و پس ابرها حسن  ترسم از این که عقل، خدا خوانَدَت به جهل  از بس که دیده در تو جمال خدا حسن   از کائنات نغمۀ آمین شود بلند  دست تو تا بلند شود بر دعا حسن   افکنده گل صحیفۀ حسنت چو باغ گل  از بوسه‌های پشت هم مصطفا حسن   روح نبی، روان علی، قلب فاطمه  گیرد به یک اشارۀ چشمت صفا حسن   از صد هزار فیض مسیحا نکوتر است  دردی که با دعای تو گردد دوا حسن  باب تو باب حاجت ارباب حاجت است  ای عالمی به کوی تو حاجت روا حسن  جسم مسیح نه که روان مسیح هم  می‌گیرد از تبسم گرمت شفا، حسن  گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد  بهر نجات خلق کند اکتفا حسن  گویی که از لب تو عسل خورده مصطفی  از بس که داده بوسه دهان تو را حسن  یک جلوه از فروغ تو ماه است و آفتاب  یک صحنه از بقیع تو ارض و سما حسن  وقتی که جای دست خدا می‌شوی سوار  حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن  باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش  تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن  باید نبی زیارت حُسن تو را کند  در لاله‌زار وحی به صبح و مسا حسن  زوار توست جان و رواقت بهشت دل  بالله بوَد مدینۀ تو قلبها حسن  گنجد چگونه عرش به یک گوشۀ بقیع؟  ای گوشه‌ای ز خاک تو عرش عُلا حسن   روزی که نیست روز تو باشد کدام روز؟  جایی که نیست خاک تو باشد کجا؟ حسن  صلح تو کرد روز معاویّه را سیاه  صبر تو داد دین خدا را بقا حسن  از بامداد اول خلقت تو بوده‌ای  بنیانگذار نهضت کرب و بلا حسن   آل نبی تمام کریمند و تو شدی  مشهور در کرامت و لطف و عطا حسن  خلقند میهمان و تویی میزبان خلق  ملک وجود آمده مهمان سرا حسن  عمری اگر که بند ز بندم جدا کنند  حاشا که لحظه‌ای ز تو گردم جدا حسن  وهابیان به زائر تو راه بسته‌اند  سد می‌کشند دور مزار تو، یا حسن   بیچاره‌های کوردل پست، غافلند  دارالزیارۀ تو بوَد قلب ما حسن  دشمن چو دید خُلق خوشت را به خنده گفت:  غیر از تو کیست صاحب خلق خدا؟ حسن  سوگند می‌خورم به خدا نیست ناامید  هر کس که آورد به تو روی رجا حسن   دست بریدۀ پسر کوچکت بس است  در حشر بر نجات همه ماسوا، حسن   هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو  دست هزار «میثم» بی دست و پا حسن http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مسير عشقبازان سوي يار است زمين عشقبازي کوي يار است به هر جان بنگري بيني خدا را که دائم در تجلي روي يار است اگر دعوت شدي در اين ضيافت ز يمن مقدم نيکوي يار است شب قدري که قرآن گشته نازل همه قدرش ز عطر بوي يار است اگر دلها در اين شبها خدايي است بدان ماه مبارک مجتبايي است ***** حسن سرمايه ي زهرا و حيدر مبارک سوره ي قرآن داور دليل برکت نسل محمد حسن زيباترين تفسير کوثر پس از جد و اب و ام، مجتبي هست براي چهارده معصوم، سرور ز يا محسن اگر حاجت بخواهي قسم بر او بده، با ديده ي تر بود نزد خدايش آبرو دار به نام او گنه از دوش بردار ***** خدا را شکر نامت بر لب ماست که نام تو صفاي مکتب ماست حسينت بر تو ما را رهنمون است رسيدن بر تو اوج مذهب ماست اگر اهل مناجات خدايي نگاه تو صفاي هر شب ماست نه که امشب، تمام عمر سوگند حسن جان يا حسن جان يارب ماست دو چشمت از گدا خسته نباشد درت بر سائلان بسته نباشد ***** نبي هنگام ديدار تو، مدهوش که ديدار تو از سر مي برد هوش بدي ديگران و خوبي خود کني با حُسن خلق خود فراموش ادب سازي کني، در کودکي هم به نزد مرتضي هستي تو خاموش بود عمري که از زهرا بخواهيم کند ما را به راه تو کفن پوش اگر از نام ثاراله مستيم رهين لطف و احسان تو هستيم ***** تو قرآن کريم و راستيني خداوند کرم روي زميني تمام سوره ي المؤمنوني که فرزند اميرالمؤمنيني ز تو کم خواستن نوعي گناه است تو دست باز رب العالميني تو آني که بدون شک بگويم حسين و کربلا مي آفريني تو با صلحي که اندر کوفه کردي  مسير عشق را مکشوفه کردي ***** الا اي که به هر دوران غريبي نشان تو بود، جانان غريبي معاويه تو را بهتر شناسد  که تو در لشگر ياران غريبي زيارتنامه هم حتي نداري قسم بر تربت ويران غريبي امام دوم خانه نشيني ز نامردي نامردان غريبي تو کودک بودي و غربت کشيدي تو مادر را به خاک کوچه ديدي ***** شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در جود و کرم دست خدا هست حسن دست همه را وقت عطا بست حسن نوميد نگردد کسي از درگه او زيرا که کريم اهل بيت است حسن  ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ بر ماه تمام ماه رحمت صلوات بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات در سفره ي ماه رمضان فيض حَسن بخشيده به عرش و فرش ، نعمت ، صلوات  ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ امشب ز سما نور خدا مي آيد سر منشاء احسان و عطا مي آيد در دهر تمام شيعيان مسرورند زيرا که امام مجتبي مي آيد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نور خدا نخله ى سینا، حسن هوش ربا، از دل موسى حسن نغمه ى داوود از او پر ز شور راز شفا بخشى عیسى حسن داد سلامش، ز ادب چون خلیل كرد سلام آتش او را حسن نوگل و ریحانه ى ختم رسل شاخه ى پر سایه ى طوبى حسن یاسمن سرو قد سبز پوش سیم تن گلرخ زیبا حسن بنده ى محبوب خدا مجتبى روشنى دیده ى زهرا حسن در صفت جود یدالله را آیت كبرى، ید بیضا حسن شاه جوانان بهشت برین سبط نبى فاطمه سیما حسن كفه ى شاهین ترازوى عشق هست حسین بن على با حسن هر دو به عرش عظمت گوشوار سرخ حسین آمد و خضرا حسن هر دو یكى، هر دو نكوتر ز خوب چون حسنین اند دو همتا حسن تا نشود این یك از آن، اشتباه یاء حسین است در اینجا حسن گر نبود كوچكى سن و سال نام حسین است به معنى حسن فرق حسین است و حسن حرف یاء این حسن است، آن دگرى یا حسن من كه «حسان» این همه دارم گناه كیست پناهم دهد الا حسن   (حسان) http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گلی     زیبا    نمایان    در چمن شد                                               شب    میلاد      مولایم    حسن    شد   شدم    امشب    سراپا   مست نامش                                               یقین   مرغ   دلم    گردیده     رامش   نمی دانم    چه    گویم    از وجودش                                               تمام   عـــرشیان     محو    سجودش   حسن را لطف یزدان بی حساب است                                               که قدر و شان ایشان در حجاب است   حسن   تنهاترین   سردار   دین است                                              که  ایشان بی گمان حبل المتین است   ز مدحش بی گمان قاصر  زبان است                                               حســـن      دوم  امام شیعیان    است   http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است در تن عاطفه ام، باز توان آمده است به! چه فرخنده شبی و چه مبارک سحری! که در آن عطر خوش خوش نفسان آمده است چه نشستی که درِ میکده ها باز شده آی مستان خدا! پیر مغان آمده است بی نصیبم مگذارید ز جام کوثر حال که صحبت مستی به میان آمده است روزه دارانِ شبِ پانزدهم مژده دهید نمکِ سفره ماه رمضان آمده است سفره تکمیل شد و بزم خدا کامل گشت سوره قدر شب پانزدهم نازل گشت فصل تنهایی زهرا و علی سر شده است شب این شهر چنان روز منور شده است زودتر از همه مژده به پیمبر دادند نوه ات آمده و فاطمه مادر شده است نمک از روی تو می ریزد و خرمای لبت رطب سفره افطار پیمبر شده است طعم چشمان بهاری تو ای روح بهار میوۀ نوبر هر روزۀ حیدر شده است سفره ماه مبارک، برکت دارد، لیک با قدم های شما با برکت تر شده است چه اسیر و چه فقیر و چه یتیم آمده اند بر در خانۀ ارباب کریم آمده اند پادشاهیِ تو و من نیز همان مسکینی که به جز عشق تو در سینه ندارد دینی قدمت بر سر چشمم اگر ای مرد کریم سحری هم به کنار دل من بنشینی مستجاب است دعای من آلوده اگر پای هر برگ دعا از تو بود، آمینی به صف مشتریانت نظر اندازی، گر ته صف یوسف دل باخته را می بینی کوه کن می شوم از شوق شکر خندهٔ تو آب افتاده دهانم چه قدَر شیرینی! ای که بر خیل جوانان بهشت آقایی اولین سید آل علی و زهرایی حسنی، چون که از احسان خدا بودی تو میوۀ عرشیِ پیغمبر ما بودی تو لقب سبزترین نور برازندۀ توست قد یک عرش پر از عشق و صفا بودی تو چند باری همه دارایی خود بخشیدی از ازل در کرم، انگشت نما بودی تو شبی افطار بیا خانه ی ما مهمان باش چون که همسفرۀ بزم فقرا بودی تو اهل این خاک نبودی و نگفتی آخر مرد خاکی زمین اهل کجا بودی تو؟ ماورای همه افکار نگاه تو بُود آخر عرش خدا، اول راه تو بود گاه سوگند خدا گشتی و انجیر شدی گاه با آیۀ طفلین تو تفسیر شدی گاه با صلح زدی در دل دشمن، تنها گاه در جنگ جمل دست به شمشیر شدی زانو از غم به بغل گیری و سر بر زانو به گمانم دگر از زندگیت سیر شدی آه، آقای غریبم چه به روزت آمد چه شد آخر که تو در کودکیت پیر شدی؟ قاب شد در نگهت چهره یاس نیلی زده چشمان تو را برق شدید سیلی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز به من راه سخن باز شد نای دلم زمزمه پرداز شد روزه ام ،اما زمدیح حسن یکسره قندست مرا در دهن مرغ دلم نغمه خوش ساز کرد تا حرم گمشده پرواز کرد نیمه مهی کرده دلم اعتکاف تاکه کنم گرد جمالش طواف شهر نبی طور تجلا شده غرق شعف خانه مولا شده بهر علی نور بصر آمده فاطمه را نیز پسر آمده شمس نقاب از رخ خود وا نمود تا که نگه بر مه زهرا نمود قوس و قزح طاق دو ابروی او بست زمین سلسله موی او شمه ای ازنور رخش مهر و ماه جمله گدایان درش شیخ و شاه خیل ملک ساقی میخانه اش عالمیان مست ز پیمانه اش حضرت جبریل بود مست او روزی میکال بود دست او با ملک الموت اگر مرگ ماست زندگی او به کف مجتبی ست هست کریمان همه از هست اوست بعد خدا رزق همه دست اوست حاتم طائی به سر خوان او حضرت داوود غزل خوان او صد چو کلیم آمده بر درگهش صد چو خلیل اند به قربانگهش یوسف کنعان شده آواره اش دست مسیحاست به گهواره اش کیست حسن یوسف اهل ولاست کیست حسن بانی کرببلاست کیست حسن معنی حبل المتین مرشد و پیر مه ام البنین کیست حسن ثانی پیغمبر است ثانی او نیز علی اکبر است کیست حسن محرم اسرار مام بعد علی حضرت دوم امام کیست حسن نیست بجز یک کلام حضرت زهراست علیها سلام http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چونانكه خالق احد ذوالمنن يكي است بين تمام حُسن فروشان حَسن يكي است عالم اگر شود زگل دل چمن چمن در باغ حسن مثل تو سرو چمن يكي است بين هزار خرمن گل مثل بوي تو بوي لطيف عطر گل ياسمن يكي است تو ماه عالمي و هزارانت انجمن گويند متفق كه مه انجمن يكي است هر كس كه ديد روي تو را بين پنج تن اقرار كرد كآينة پنج تن يكي است ماه خدا دو نيمه شد و گفت آسمان هرچند از ستاره پُري ماه من يكي است گرچه تو و علي و نبي را سه پیکر است جان تو و علی و نبی در بدن یکی است آن چارتن كه زير كسا باتواند پنج يك نور واحديد همانا سخن يكي است اسرار غيب آينه اي روبروي توست عين اللّهي و پيش تو سِرّ و علن يكي است صبر تو بست دست تو را ورنه دست تو با دست هاي حيدر خيبر شكن يكي است هرجا سفر كنم دل من در بقيع توست آري بر اين مسافر تنها وطن يكي است مردي چو جدّ و باب و حسين و تو نيست نيست چونانكه مثل حضرت صديقه زن يكي است مِهر تو ثبت مُهر مسلماني من است بي تو طريق كفر و مسلمان شدن يكي است هرچند نيست قابل وصف تو يا حسن اينجا عقيق "ميثم" و دُرّ عدن يكي است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم غزل – مناجات و روضه اباعبدالله غروب عاشورا دارد زمان از دست من در می رود انگار ساعات بخشش رو به آخر می رود انگار از چـشمهایم می چـکد اشک فـراق یار این کاسه یِ صبر است که سرمی رود انگار وقتی مـناجاتم نمی‌گیرد دل بی تاب .... سوی حـریم شاه بی سر می رود انگار به یازده که می رسـم خیـلی پریشانم دست پلـیدی سوی معـجر می‌رود انگار پای برهـنه می دود بر روی خـاک و خار دخـتر سراغ شیرِ خیبر می رود انگار هر کس بگوید یا علی پهلو و بازویش... روی کبودش هم به مادر می رود انگار بحران بی آبی که طی شد می‌رسد آتش از دامـنی تا مـوی دخـتر می‌رود انگار سر می کـِشم جام غم ارباب بی سر را انگشت و انگشتر که یکسر می رود انگار سـرها به روی نیـزه تا بازار می‌آینـد زخـم زبان خـیلی جـلوتر می‌رود انگار قاریِّ قرآن روی نیـزه ندبه خوانی کرد جانم برای ندبه خـوان درمی‌رود انگار http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای یاس نشان، عجب گلابی داری اَحلی من عسل، عجب شرابی داری نامَت حسن است و مجتبی هم لقبَت به به که چه اسم و رسم نابی داری http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد به سینه ی اَحدی دستِ رد نخواهی زد گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی عزیزفاطمه! ازبس که دست و دلبازی مدینه شاهد حرفم، فقیر سرگشته همیشه دستِ پُر از محضر تو برگشته به لطف خنده تان شامِ غم سحر گردد نشد که سائل تان ناامید بر گردد در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی تمام زندگیت را سه بار بخشیدی خدا به شهدِ لبت مزه ی رطب داده کریم آل محمد تو را لقب داده تبسم نمکینت چه قدر شیرین است! دوایِ درد یتیم و اسیر و مسکین است خوشا به حالِ فقیری که چون شما دارد در این حرم چقدر او بروبیا دارد! به هر مسافر بی سرِ پناه جا دادی به دستِ عاطفه، حتی به سگ غذا دادی گره گشایی ات از کار خَلق، ارث علی ست مقام اولیِ جود و بخششت ازلی ست به حجِ خانه ی دلبر چه ساده می رفتی! همه سواره، ولی تو پیاده می رفتی شما ز بس که کریم و گره گشا بودی دلِ کویر به فکرِ پیاده ها بودی چه قدر مثلِ علی از زمانه رنجیدی سلام داده، جواب سلام نشنیدی امامِ برهه ی تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد زره به تن داری امام رأفتِ دورانِ بی مرامی ها نشسته ای سرِ یک سفره با جزامی ها خیال کن که منم یک جزامی ام آقا! نیازمندِ نگاه و سلامی ام آقا قسم به حُرمت این ماهِ حق نگاهی کن به دستِ خالی این مستحق نگاهی کن بگیر دستِ مرا دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم، ورشکسته ام آقا کریم شهر مدینه، برس به فریادم به جانِ مادرت آقا، غریب افتادم خودت غریبی و با دردم آشنا هستی رفیقِ واقعیِ روزهای بی دستی دل از حسابِ قنوت تو سود می گیرد دعایِ دست رحیمت چه زود می گیرد! برای مدح تو گویند شعر احساسی به واژه هایِ در و میخ و کوچه حساسی چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه؟ بگیر دستِ مرا با خودت ببر کوچه چه شد؟که بغضِ گلوگیر گوشه گیرت کرد کدام حادثه این گونه زود پیرت کرد! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه السلام با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم دل مرده بودم اما زنده شدم دوباره تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم دیدم دلم گرفته، ذکر حسن گرفتم با دوست ربنا را با اشک چشم خواندم وقتی در اوج گرما بی تاب و تشنه بودم سالار کربلا را با اشک چشم خواندم فورا مرا خریدند، هربار پنج تن را پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم وقتی دلم شکست و یاد حسین کردم با خویش روضه ها را با اشک چشم خواندم عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم حتی کفن نکردند آن پیکر رها را جریان بوریا را با اشک چشم خواندم از غربتش زبانم وقتی به لکنت افتاد باقی ماجرا را با اشک چشم خواندم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه السلام یا رب از این فعل کمم، اخلاص و قربت را نگیر هر چیز می گیری بگیر اما حلاوت را نگیر چیزی ندارم آورم بر محضرت جز چشم تر از آسمان دیده ام باران رحمت را نگیر مشغول دنیا شد دلم با غفلت از "یَومُ النّشور" از خاطرِ آشفته ام یاد قیامت را نگیر یک عمر با سرپیچی ام بیچاره و رسوا شدم شرمنده ام یا سیدی از من اطاعت را نگیر خیلی سرِ این بی حیا بودن تو را آزرده ام جان علی دیگر بیا از من نجابت را نگیر تازه به این ماه علی خو کرده ام ای ذوالکرم دارد به پایان می رسد، ماه ضیافت را نگیر من هر چه بد باشم، علی دارم، نجف دارم، خوشم جانم بگیر و در عوض حب ولایت را نگیر دیدی نشد هم آخرش بوسه به شش گوشه زنم؟! باشد... از این هجران زده بوسه به تربت نگیر نان شب این سفره هم شد گریه بر داغ "حسین" لطفی کن و از سفره ام این نان هیئت را نگیر مست مناجات است او، ای نیزه دار بی حیا از حنجر خشکیده اش صوت و فصاحت را نگیر زهرا مکرر با وضو شانه به مویش میزده ناپاک زاده شرم کن، گیسوی حضرت را نگیر چیزی نمانده از تن و عمامه و خود و زره ای ساربان، بس کن برو، دنبال غارت را نگیر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7