eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
94 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر تشنگی لحظه افطار خوش است چقدر عرض ادب ساحت دلدار خوش است سحر و نم نم باران و کمی حال دعا اگر آن لحظه شود موعد دیدار خوش است سر لیلی بنویسید سلامت بادا سر مجنون بنویسید روی دار خوش است درد اگر از غم هجران تو باشد بهتر و به درمان نرسد عاشق بیمار خوش است به سلامی به کلامی نفس غمگینی گفتن از خشکی لب های رخ یار خوش است دم افطار چقدر بغض گلو گیر من است اصلا آن لحظه فقط ذکر علمدار خوش است به همان دست علم گیر و همان مشک تهی روز محشر اگر او هست خریدار خوش است به همان خواهر مظلومه که آهش میگفت دیدن اهل حرم بر سر بازار خوش است به تلظی علی اصغر ارباب قسم... روزی کرب و بلا دست علمدار خوش است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است زینب از وادی شام آمده چشمت روشن از کجا تا به کجا آمده ؟چشمت روشن آه ای یوسف صد تکه ی بی پیراهن پیرهن بافته ات را بگرفت از دشمن به لبش ناله ی محزون اخ العطشان است روضه خوان حرم و آن بدن عریان است مو پریشان شده و سینه زن و نالان است به دلش سوز نهان ،دیده ی او گریان است زینبی که سر بازار معطل شده است بهر او چشم حرامی است که معضل شده است ازدحام، هلهله ها، خنده ی مردم دیده ناسزا در همه ی راه چقدر بشنیده سایه ی بر سر خود را به روی نی دیده در کنار سر نورانی او می دیده کوفه باخطبه ی خود، شام چه غوغا می کرد خواهرت در همه جا محشری برپا می کرد خطبه اش تیغ شد و یک تنه یک لشگر شد گاه چون فاطمه و گاه خود حیدر شد مژدگانی بده عباس که خواهر آمد خاطر آسوده که با چادر و معجر آمد قافله همره خود مشک پر آب آورده جرعه جرعه غم و اندوه رباب آورده بسپارید که در علقمه هرگز نرود وای اگر شکوه ی او پیش ابالفضل رود آه بانو زچه رو قافله ات کم دارد بعد از آن شام سیاه اشک دمادم دارد نکند دختری که بود شبیه زهرا جای مانده است در آن شام بلا   http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلشوره هایم دست این دل نیست ارباب این حس در دل خفته باطل نیست ارباب حس غریبی در دل من پا گرفته طوفان زده آرامش دریا گرفته در خواب دیدم آتش افتاده به جانم بر نیزه هاشان می برند روح و روانم من خواب دیدم که همه گرگان صحرا افتاده اند بر جان تو‌ ای جان زهرا می‌بینم اینجا شمر و خولی و سنان را شمشیر و خود و نیزه و تیر و کمان را من خواب دیدم همسرت قلبش کباب است بر روی لب هایش صدای آب آب است ترسم برای تشنگی کودکان است از حنجر طفل تو از تیر و کمان است می‌شد که برگردی مدینه کاش‌ ای کاش حالا که خیمه میزنی نزدیک شطّ باش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پايان ماه روضه شده ، غم گرفته ام هيئت تمام گشته و ماتم گرفته ام  بعد از دو ماه گرفت صدا هاي ذاكران تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام بعد از دو ماه كه در مطبت هستم اي طبيب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام  مرهم براي درد دلم اشك روضه بود اينگونه بوده اشك دمادم گرفته ام   شبها چقدر گم شده ام بين كوچه ها وقتي سراغ هيئت و پرچم گرفته ام  از مادرت بپرس ، نوكريم را قبول كرد ؟ آيا برات كرببلا هم گرفته ام ؟  افسوس مي خورم كه زخيرات سفره ات از دست مهر مادرتان كم گرفته ام دلتنگ مي شوم به خدا بر محرمت خرده مگيريم زچه ماتم گرفته ام اي روضه خوان ادامه بده اشك و آه را شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(هر دختری که دختر زهرا نمی شود) هرکس که مثل ام ابیها نمی شود در وصف همسری شما گفته اند که هم کفو و هم طراز تو پیدا نمی شود شکر خدا که راهی دریای قم شدیم هر قطره ای که راهی دریا نمی شود باور کنید با همه اوصاف خود بهشت هرگز شبیه صحن تو زیبا نمی شود آرامشی که خلق به دنبال آن روند جز در حریم امن تو معنا نمی شود گفتند زائر تو زائر زهراست آمدیم وقتی زیارت مدینه مهیا نمی شود شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کاش درد فراق درمان داشت یا که هجرانِ یار پایان داشت در مدینه شبِ شهادتِ تو دسته‌های عزات جریان داشت خواستم در مدینه گریه کنم هرکجا رفته‌ام نگهبان داشت کاش شهر تو جای وهابی شیعیانی شبیه ایران داشت از تو و مکتب شما بوده هر فقیهی که درس عرفان داشت این دوچشمان ابری‌ام آقا در غم تو هوای باران داشت اول روضه با خودم گفتم کاش امشب مدینه مهمان داشت از تو و ماجرای تو خوانده تا زمانی که نوکرت جان داشت ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم ‌الله الرحمن الرحیم چِقَدَر از منش این شهدا دور شدیم آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم معذرت از همه خوبان و همه همرزمان ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم شهدا در همه جا فاتح اصلی بودند عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم و از آن برکت خون شهدامان حالا ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم یَحتَمل مصلحتی بوده و مجبور شدیم پرکشیدند چه مستانه و رفتند و ما در میان قفس نفس چه محصور شدیم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7