#مناجات
#امیرالمؤمنین
هر کس برای توبه مصمم نمی شود
با صد هزار موعظه آدم نمی شود
امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمی شود
طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا
خالص نبوده است که محکم نمی شود
نامردی است بندگی لحظه ای ما
شوق گناه و نافله با هم نمی شود
باید برای خشکی چشم التماس کرد
این چاه خشک، یک شبه زمزم نمی شود
ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:
من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟
شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر
وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود
در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر
چیزی که از کریمی تو کم نمی شود
حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده
حلوا برای غم زده مرهم نمی شود
جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید
بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود
هرکس که آمده قدمی سمت کربلا
شرمنده ی رسول مکرم نمی شود
نان علی و فاطمه را سائلی که خورد
دیگر مقابل احدی خم نمی شود
شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند
پس مرهمی براش فراهم نمی شود
جوری که آیه های سرش ریخته بهم
هر کار هم کنند منظم نمی شود
این ضربه سخت بود ولی در دل علی
بر دردهای کوچه مقدم نمی شود
زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف
یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
من که پا تا سر گناهم آمدم پاکم کنی
بنده ی نامه سیاهم آمدم پاکم کنی
عمر خود را صرف عصیان کرده ام اما خدا
با همین عمر تباهم آمدم پاکم کنی
خوب می دانم که محشر ملجایی غیر تو نیست
فاش گویم ای پناهم آمدم پاکم کنی
یا غفور و یا مجیر و یا حبیب الصادقین
سائل گوشه نگاهم آمدم پاکم کنی
در لجنزار گناهان دستگیری کن مرا
حبس گشته بانگ آهم آمدم پاکم کنی
در طریق معرفت من پای در گل مانده ام
سالکی گم کرده راهم آمدم پاکم کنی
بارالها در میان منجلاب غفلتم
من که افتاده به چاهم آمدم پاکم کنی
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربهیِ در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانهیِ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزهای او را هول داد
از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان میخندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
زبان حال حضرت زینب سلام الله
در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است
بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است
لَختهخون بسته ببين چادرِ مادر امشب
قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است
قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد
يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است
باز يك گوشه حسن گرم زبان ميگيرد
باز اين خانه پُر از روضهیِ زهرا شده است
ديدم آن روز در آن كوچهیِ باريك چه شد
ديدم آن روز كه يك مُشت مُهَيّا شده است
وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد
آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#از_زبان_حضرت_امیرالمومنین_علی_علیهالسلام
ای تیغ مرا لبالب از یارب کُن
ای تیغ بیا و راحتم امشب کُن
بشتاب و سرِ مرا شکاف اما باز
رحمی به دلِ سوخته ی زینب کُن
ای تیغ زمان زمانهی نیرنگ است
بشکاف سَرَم که سینهام خون رنگ است
یکبار نشد که سیر رویَش بینم
بشتاب دلم برایِ محسن تنگ است
ای تیغ پَرِ پر زدنش را بزنند
آن مرغ که قیدِ ماندنش را بزنند
ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد
مردی که به پیشِ او زنش را بزنند
امروز نه آن دَم علی از پا اُفتاد
تا خانمِ من زیرِ قدمها اُفتاد
یک شهر برای بُردنم رد میشد
از رویِ دری که رویِ زهرا اُفتاد
ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز
او خورد زمین و من بُریدم آن روز
از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز
با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
پیشِ یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
تا ضربه خورد بُغضِ پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد گوشهی چشمش کبود شد
خَم شد گمان کنم که به دیوار خورده است
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا رویِ پا کنید
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
اینبار شُکر که زینب عبا ندید
اینبار شکر که او بوریا ندید
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_علی
یادش بخیر شهر و دیاری که داشتم
باغ فدک نه، باغ بهاری که داشتم
با فاطمه اسیر غریبی نمیشدم
یادش بخیر دلبر و یاری که داشتم
زهرا یگانه بود و برایم قرار بود
یادش بخیر تاب و قراری که داشتم
آیینهی جمال خداوندگار بود
یادش بخیر آینه داری که داشتم
با این همه، میان همان کوچههای تنگ
بشکست آن غرور و عیاری که داشتم
دستی پلید آمد و با تازیانهاش
از من گرفت دار و نداری که داشتم
بسکه رمق ز فاطمهام تازیانه برد
افتاد روی خاک، نگاری که داشتم
پر زد پرستوی من و از آشیانه رفت
من ماندم و همان دل زاری که داشتم
اشک من و حسین و حسن بود نیمه شب
شمع و چراغ خاک مزاری که داشتم
ای چاه کوفه، فاطمه را بی هوا زدند
پیش حسن میان همان کوچهها زدند
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_شهادت_حضرت_علی
#زبان_حال_حضرت_علی
از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا
دست قضا غریب دو عالم نوشته است
زهرای من ، تو رفتی و از بعد رفتنت
تنها خدا برای دلم غم نوشته است
سی سال میشود که بدون تو ماندهام
رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی
شهر مدینه شیرهی جان مرا کشید
من را میان این همه غم جا گذاشتی
وقتی میان کوچهی بن بست میرسم
انگار میرسم به دو دست کبود تو
امشب بیا به خانه قلبم سری بزن
خسته شدم عزیز دلم در نبود تو
درد بدی است درد فراق تو و علی
من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم
کردم وصیت، اینکه من از پا فتادهام
سی سالِ پیش، کشتهی دیوار و در شدم
عمری است لب گزیدم و کابوس کوچهها
لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است
تیغی که در سجود، شکسته سر مرا
قبلا غلاف او کمرم را شکسته است
یا که بیا و پر زدنم را نگاه کن
یا که سر مرا به روی زانویت بگیر
طوری بیا که باز نیفتی به روی خاک
دست مرا رها کن و از پهلویت بگیر
از بعد ماجرای زمین خوردنت حسن
هرشب ز درد پهلوی من گریه میکند
امشب که درد پهلوی من خوب تر شده
بر این شکاف ابروی من گریه میکند
پنهان نمانده پیش تو، عمری است فاطمه
مانند تو سرم، بدنم درد میکند
آتش گرفتهام جگرم تیر میکشد
بس گفتهام بیا دهنم درد میکند
زهرا بیا که روضه بخوانم برای تو
زینب نشسته تا کفنم را سوا کند
از آن همه کفن پسرم بی کفن شده
باید حسین را پسرش بوریا کند
دائم برای آن بدن بوریا شده
دردی که مانده بر بدنم گریه میکند
دیدم به یاد آن تن بی غسل و بی کفن
در دست زینبم کفنم گریه میکند
یادش بخیر شهر مدینه، خودت به من...
گفتی قرارِ بعدیِمان پای نیزهها
یادش بخیر، پیروهنی را که بافتی...
جای کفن برای حسینم به کربلا
حالا بیا که خستهام از گریههای خویش
چشمی برای گریه نمانده برای من
با چاه کوفه بسکه نشستم گریستم
نایی نمانده فاطمه بین صدای من
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را
به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را
همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا
چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را
تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند
چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را
دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش
که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را
اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را
ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را
الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر
نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را
الهی این برادرها همیشه محضرش باشند
کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را
الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی
سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
حضرت زینب سلام الله
روضه حضرت ابالفضل العباس علیه السلام
چشمهایِ به رنگِ خونَت را
بر پرستارِ خود کمی وا کُن
دلِ من شور میزند بابا
گریههای مرا تماشا کُن
گرچه بستم شکافِ زخمت را
خونِ تازه دوباره میریزد
گرچه بر معجرم گره زدهام
لَختهخون ، پاره پاره میریزد
بعدِ لبخندِ قاتلت بر من
تو چرا خنده میکنی بابا؟
شبِ بی مادریِ ما را باز
این چنین زنده میکنی بابا
واژههایی که خاطرات من است
باز تکرار میکنی هر بار
کوچهیِ تنگ ، خنده و هیزم
میخ در ، دود ، آتش و دیوار
مُردم از روضهخوانیات امشب
سوختم پایِ هر وصیتِ تو
سرِ شب از شکافِ در دیدم
حالِ عباس را زِ نیَتِ تو
دستِ او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کُن ای رشیدِ علی
پیشِ زهرا کُن آبرو داری
آبرویم بخر ، امیدِ علی
جانِ تو ، جانِ خواهرت زینب
ای علمدارِ کاروانِ حسین
حیدرِ بی مثالِ عاشورا
جانِ تو ، جانِ دخترانِ حسین
نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمهای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد
دستهایت اگر زمین اُفتاد
نامِ زهرا به لب بِبر ، جان گیر
بدنت را سپر کُن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر
تشنه لب ، مشکِ آب را به لبِ
کودکِ بی زبان بگیر عباس
تیر وقتی به چشمهایت خورد
مدد از زانوان بگیر عباس
دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک میاُفتی
غرق در تیر ، ای کمان اَبرو
به زمین چاک چاک میاُفتی
مادری میرسد به بالینت
دست دارد به رویِ پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
زبان حال حضرت زینب سلام الله
در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است
بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است
لَختهخون بسته ببين چادرِ مادر امشب
قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است
قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد
يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است
باز يک گوشه حسن گرم زبان ميگيرد
باز اين خانه پُر از روضهیِ زهرا شده است
ديدم آن روز در آن كوچهیِ باريک چه شد
ديدم آن روز كه يک مُشت مُهَيّا شده است
وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد
آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
زبان حال حضرت زینب سلام الله
تا صبح گردِ بسترت آرام میپرم
شاید دوباره بال بگیری کبوترم
شد قسمتم دوباره پرستاریَت کنم
بابا بگویم و تو بگویی که دخترم...
از بس که قطره قطرهی خونات گرفتهام
خون لخته بسته است تمامیِ معجرم
شُکرِ خدا که خونِ سَرَت بند آمده
دیدی چه کرد چادر خاکی مادرم
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7