eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
980 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
دارد گناه قلب مرا تار می کند این نا نجیب کار مرا زار می کند می خواستم وقف تو باشم ولی نشد دنیا خلاف میل دلم کار می کند حب الحسین قلب مرا نور می دهد اما گناه جان مرا نار می کند با این که روزها همه اش غرق غفلتم من را نگاه لطف تو بیدار می کند از تو عجیب نیست مرا رد نمی کنی وقتی کریم خنده به اغیار می کند قطره به قطره اشک تو دل را جلا دهد روضه مرا ز عشق تو سرشار می کند حسین ایزدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نفس امّاره مرا اهل خطا کرد خدا غفلت از تو، چه بگویم که چه ها کرد خدا پرده انداخت میان من و تو، این "دنیا" این "عجوزه" است مرا از تو جدا کرد خدا من و این حال مناجات؟!... خودم می دانم رحمتت بود مرا اهل دعا کرد خدا اشک وقت سحر و دیده ی آلوده ی من؟! چشم  من را چه غمی اهل بکا کرد خدا این که بخشیده شدم کار حسین است، حسین باز هم روضه ی ارباب چه ها کرد خدا پیش زینب، سر او را که روی نیزه نشاند بدنش را وسط دشت رها کرد خدا دور یک مشت حرامی چه کسی زینب را وسط هلهله انگشت نما کرد خدا امیر عظیمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات با خدا و گریز به روضه حضرت زینب سلام الله علیـــها دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگیری تو یا مجیر برگشتم ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم گناه بال و پرم را شکسته مولا جان شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده به حرمت لب مثل کویر... برگشتم به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود ببین برادر زینب که پیر برگشتم به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم ولی برادر زینب همینکه فهمیدم کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
      گُم شدم در دل بازار،مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن معصیت مثل لجنزار فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت زده را تشنه ی بیداری کن من غلامی ز غلامان امیر نجفم ای خدا رحم بر این نوکر درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبِ مِعماری کن گریه بر خون خدا ارثیه ی اجدادیست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد گریه کن! با نمِ اشک خودت افطاری کن تشنه لب بود که شمر آمد و..،ای داد ای داد با نوکِ چکمه به جانِ لب ارباب افتاد بردیا محمدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  دور از مسیرِ قُربِ تو دل گر تباه شد خواندم تو را به گریه و اشکم گواه شد خیری نداشت دوری از تو برای من روزِ من از فراق ِ تو شـامِ سیاه شد حسرتْ نصیبم از اثرِ کرده های خویش حیف از مجالِ عُمـر که خرجِ گناه شد زورم نمی رسید بگیرم عنانِ نَفْس دلْ با نسیم ماهِ خدا رو براه شد پیش ِ تو کوهِ معصیت آورده ام ولی با یک نگاهِ لطف تو تبدیلِ کاه شد ** آه از دمی که حضرت سلطان اولیاء ذبحِ عظـیمِ واقعـه در قتلگاه شد آتش به جانِ گیسوی طفلان رسید تا... خورشیدِ نیزه ها خیَمَش بی پناه شد «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»؛ «به عوض او، ذبح عظيمی را پذيرفتيم». سوره صافات، آیه 107 وحید دکامین . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
      آخرِ هر دهه یک شامِ غریبان داریم هر چه داریم از این ذکرِ حسین‌جان داریم ما گرفتارِ حسینیم  خدایا شکرت منصبِ نوکریِ خسروِ خوبان داریم به لبِ خشکِ حسینِ‌ابنِ‌علی حسّاسیم دمِ افطار دو خط روضه‌یِ عطشان داریم وای از پیکرِ صد پاره‌یِ بی‌سر مانده بینِ صحراست تنش میلِ بیابان داریم سرِ بر نیزه‌یِ او قاریِ آیاتِ خداست روی نی قاریِ قرآن نَه... که قرآن داریم به رگِ پاره‌یِ ارباب  الهی العفو روسیاهیم ولی قلبِ پشیمان داریم به تنی که سمِ اسب از رویِ آن رد شد و رفت قصدِ برگشت سوی خالقِ رحمان داریم مضطرِ قصّه‌یِ انگشتر و انگشتِ توایم بر سرِ سفره ولی نانِ کریمان داریم شبِ جمعه به هوایِ حرمت بی‌تابیم جمعه‌ها حسرتِ وصلِ روی جانان داریم حسین ایمانی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن بر در این خانه من بهر امیدی آمدم پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن دست خالی آمدم، با دست خالی می روم یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن جان آقای خراسان، جان سلطان غریب هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین گریه کن های غم کرببلا را عفو کن جان آن که دست و پا می زد میان قتلگاه حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن بر در این خانه من بهر امیدی آمدم پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن دست خالی آمدم، با دست خالی می روم یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن جان آقای خراسان، جان سلطان غریب هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین گریه کن های غم کرببلا را عفو کن جان آن که دست و پا می زد میان قتلگاه حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
      آخرِ هر دهه یک شامِ غریبان داریم هر چه داریم از این ذکرِ حسین‌جان داریم ما گرفتارِ حسینیم  خدایا شکرت منصبِ نوکریِ خسروِ خوبان داریم به لبِ خشکِ حسینِ‌ابنِ‌علی حسّاسیم دمِ افطار دو خط روضه‌یِ عطشان داریم وای از پیکرِ صد پاره‌یِ بی‌سر مانده بینِ صحراست تنش میلِ بیابان داریم سرِ بر نیزه‌یِ او قاریِ آیاتِ خداست روی نی قاریِ قرآن نَه... که قرآن داریم به رگِ پاره‌یِ ارباب  الهی العفو روسیاهیم ولی قلبِ پشیمان داریم به تنی که سمِ اسب از رویِ آن رد شد و رفت قصدِ برگشت سوی خالقِ رحمان داریم مضطرِ قصّه‌یِ انگشتر و انگشتِ توایم بر سرِ سفره ولی نانِ کریمان داریم شبِ جمعه به هوایِ حرمت بی‌تابیم جمعه‌ها حسرتِ وصلِ روی جانان داریم حسین ایمانی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  دور از مسیرِ قُربِ تو دل گر تباه شد خواندم تو را به گریه و اشکم گواه شد خیری نداشت دوری از تو برای من روزِ من از فراق ِ تو شـامِ سیاه شد حسرتْ نصیبم از اثرِ کرده های خویش حیف از مجالِ عُمـر که خرجِ گناه شد زورم نمی رسید بگیرم عنانِ نَفْس دلْ با نسیم ماهِ خدا رو براه شد پیش ِ تو کوهِ معصیت آورده ام ولی با یک نگاهِ لطف تو تبدیلِ کاه شد ** آه از دمی که حضرت سلطان اولیاء ذبحِ عظـیمِ واقعـه در قتلگاه شد آتش به جانِ گیسوی طفلان رسید تا... خورشیدِ نیزه ها خیَمَش بی پناه شد «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»؛ «به عوض او، ذبح عظيمی را پذيرفتيم». سوره صافات، آیه 107 وحید دکامین . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات با خدا و گریز به روضه حضرت زینب سلام الله علیـــها دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگیری تو یا مجیر برگشتم ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم گناه بال و پرم را شکسته مولا جان شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده به حرمت لب مثل کویر... برگشتم به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود ببین برادر زینب که پیر برگشتم به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم ولی برادر زینب همینکه فهمیدم کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
      گُم شدم در دل بازار،مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن معصیت مثل لجنزار فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت زده را تشنه ی بیداری کن من غلامی ز غلامان امیر نجفم ای خدا رحم بر این نوکر درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبِ مِعماری کن گریه بر خون خدا ارثیه ی اجدادیست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد گریه کن! با نمِ اشک خودت افطاری کن تشنه لب بود که شمر آمد و..،ای داد ای داد با نوکِ چکمه به جانِ لب ارباب افتاد بردیا محمدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نفس امّاره مرا اهل خطا کرد خدا غفلت از تو، چه بگویم که چه ها کرد خدا پرده انداخت میان من و تو، این "دنیا" این "عجوزه" است مرا از تو جدا کرد خدا من و این حال مناجات؟!... خودم می دانم رحمتت بود مرا اهل دعا کرد خدا اشک وقت سحر و دیده ی آلوده ی من؟! چشم  من را چه غمی اهل بکا کرد خدا این که بخشیده شدم کار حسین است، حسین باز هم روضه ی ارباب چه ها کرد خدا پیش زینب، سر او را که روی نیزه نشاند بدنش را وسط دشت رها کرد خدا دور یک مشت حرامی چه کسی زینب را وسط هلهله انگشت نما کرد خدا امیر عظیمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دارد گناه قلب مرا تار می کند این نا نجیب کار مرا زار می کند می خواستم وقف تو باشم ولی نشد دنیا خلاف میل دلم کار می کند حب الحسین قلب مرا نور می دهد اما گناه جان مرا نار می کند با این که روزها همه اش غرق غفلتم من را نگاه لطف تو بیدار می کند از تو عجیب نیست مرا رد نمی کنی وقتی کریم خنده به اغیار می کند قطره به قطره اشک تو دل را جلا دهد روضه مرا ز عشق تو سرشار می کند حسین ایزدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یارب آشفته‌تر از این مپسندی ما را بیش از این خسته و غمگین مپسندی ما را سهم ما در غم‌ همسایه قنوت است و‌ دعا غافل از فرصت آمین مپسندی ما را گر به آرامش کاشانه‌ی خود خرسندیم فارغ از رنج فلسطین مپسندی ما را فاطمه پُشتِ دَر از حفظ ولایت می‌گفت شیعه‌ی بی خبر از دین مپسندی ما را هل أتی را ننوشتی که فقط خوانده شود بی خبر از غم مسکین مپسندی ما را حیدر از شیعه‌ی خود مالک اشتر می‌خواست در صف خُدعه‌ی صفّین مپسندی ما را کو شهادت که مرا زنده کند موقع مرگ مُرده در لحظه‌ی تدفین مپسندی ما را . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مابین خوبانت به بدها هم نظر کن یک بار هم از کوچه اینها گذر کن خیلی گناه آورده ام اینجا ببخشی شام مرا با نور آمرزش سحر کن من بند بندم با گناهان انس دارد آتش بزن!جسم مرا زیرو زبر کن هرتیررا شیطان به سمت قلبم انداخت یا نور و یاقدوس هایم را سپر کن بی گریه میمیرم تورا حق سه ساله سهمیه چشمان من را بیشتر کن این بنده سرکش به تو امیدوار است خیلی بدم اما تو با من خوب سر کن بگذار با هم اربعین درراه باشیم یارب مرا با دوستانم همسفر کن کرببلا را از حسن باید بگیرم آقا!تو رحمی به گدای دربه در کن هرموقعی امضا زدی شش گوشه ام را درروضه ی زینب گدایت را خبر کن شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما بین خوبانت به بدها هم نظر کن یک بار هم از کوچه اینها گذر کن خیلی گناه آورده ام اینجا ببخشی شام مرا با نور آمرزش سحر کن من بند بندم با گناهان اُنس دارد آتش بزن!جسم مرا زیرو زبر کن هرتیررا شیطان به سمت قلبم انداخت یانور و یاقدوس هایم را سپر کن بی گریه میمیرم تورا حق سه ساله سهمیه چشمان من را بیشتر کن این بنده سرکش به تو امیدوار است خیلی بدم اما تو با من خوب سر کن بگذار با هم اربعین درراه باشیم یارب مرا با دوستانم همسفر کن کرببلا را از حسن باید بگیرم آقا!تو رحمی به گدای دربه در کن هرموقعی امضا زدی شش گوشه ام را درروضه ی زینب گدایت را خبر کن شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بنام خدا "" "" "" "" " خدایا بار دیگر دَر زَدم من/به درگاهت دوباره سر زدم من گرفتارم خداوندا اسیرم/بده رزق مرا تا جان بگیرم بکن برمن خدایا لطف واحسان/که باشم یاور و یار یتیمان مدد کن کز معاصی دور باشم/ نباشم پرده دَر؛مستور باشم عنایت کن بگردم با تو دمساز/فقط باشم خدایا با تو همراز بده توفیق بر من بارالها/که باشم با نکوکاران هم آوا خدایا بندهٔ گم کرده راهم/غریق بحر پر موج گناهم خداوند توئی قهّارو؛ اعلم/رهایم کن مرا زین بحر پرغم خدایا فاخرم عبد گنهکار/ندارم جز تو من یار و مددکار توئی یارب پناه آخرینم/رهایم گر کنی رسوا ترینم مسلم فرتوت گلهین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من که در بند غم و غصه اسیرم چه کنم با چنین کوه گناهان کثیرم چه کنم کرمی گرکه براین سائل غمگین نکنی من که درمانده و مسکین و فقیرم چه کنم در بیابان هوس نیست به غیر از خس و خار من گرفتار در این دشت و کویرم چه کنم خانۀ دل شده از ظلمت عصیان تاریک روشنی گر که نبخشی به ضمیرم چه کنم مژدۀ عفو گنه بر من آلوده فرست نرسد گر که نویدی ز بشیرم چه کنم بارش رحمت خود را به سرم نازل کن گرکه آلوده و بی توبه بمیرم چه کنم همۀ عمر «وفائی» به فغان می گوید بی توای ای حی توانا و قدیرم چه کنم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کی ام من گنه کار بی بند و باری ذلیلی خطا پیشه ای شرمساری گرفتار و آلوده هر گناهی سیه نامه ای سرکشی نابکاری زخود گشته نومید از فرط عصیان به درگاه عفو تو امیدواری اگر پرده از جرم من می گشودی به من بسته می شد در خلق آری ندانم چه شد کآبرویم نبردی و یا دادیم عزت و اعتباری تو کردی عزیزم و گر نه عزیزان مرا می شمردند کمتر زخاری الهی تو بردار از دوش بارم که سنگین تر از بار من نیست باری اگر قصد سوزاندنم کرده بودی چرا دادیم دیدۀ اشکباری من ار مجرمم تو سریع الرضایی من ار رو سیاهم تو پروردگاری تو و باب احسان و دریای عفوت من و دست خالی و احوال زاری چه حاصل برد از وجودم جحیمت گرفتم بسوزی مرا در شراری نه اشکی نه آهی نه سوزی نه دردی نه رنگی نه بوئی نه برگی نه باری تهی دستم اما علی دوست بودم ندارم به جز نام مولا شعاری به دنیا به عقبی به محشر به میزان مرا غیر مولا علی نیست یاری به یک یک یا علی کز دهانم برآید جحیم تو را میکنم لاله زاری علی دوستم دوستان علی را کجا روز محشر به خود واگذاری . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ز فرط معصیت آهم به سینه کاری نیست میان آینه ام نقشی از نگاری نیست قساوت دل آلوده کار دستم داد دگر ز دیده ام اشک زلال جاری نیست همه خدایی خود را بگرد و خوب ببین که رو سیاه تر از من گناه کاری نیست همه جوارح من با گناه مانوس است گرسنگی و عطش رسم روزه داری نیست رفاقت من و تو رنگ و بوی دیگر داشت به حال و روز دلم جای آه و زاری نیست؟ بیا و بی ادبی های مرا ندیده بگیر به غیر جود و کرم از تو انتظاری نیست تمام دل خوشی من محبت علی است ز هیچ کس به جز آقا امید یاری نیست حرام باشد اگر رو به غیر او بزنم کریم تر ز علی هیچ سفره داری نیست سگ قدیمی دربار شاه لو کشفم به جز مقابل شه جای خاکساری نیست قسم به چادر خاکی برای حفظ ولا شبیه مادر سادات جان نثاری نیست خوشا به حال کسانی که با بصیرت محض حمایت از ولی امرشان شعاری نیست مدال عشق حسین است سینه های کبود حریف سینه ما شعله های ناری نیست به گریه بهر حسین یار مادرش هستم ز هجر کرب و بلایش به دل قراری نیست خدا ز سوز دل زینب آفریده مرا به نام سینه زن کربلا خریده مرا . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بساط عاشقی ما به پاست این شبها زمان آشتی باخداست این شبها گناهکار قدیمی دوباره برگشته صدای زمزمه ها آشناست این شبها زمان بده به زمین خورده ای اله کریم اگر مرا بزنی هم رواست این شبها خوشابه حال گدایی که چشم تر دارد که گریه های سحر کیمیاست این شبها کنارسفره ی افطار، زیرلب گفتم نگفته ای به خود، آقا کجاست این شبها قسم به خاک نشسته به چادر زهرا مراببخش، ببخشی رواست این شبها ز فتنه های زمانه خط امان داریم چرا که نام علی ،ذکر ماست این شبها گدای صحن و سرای شهنشه نجفم دلم هوایی ایوان طلاست این شبها دل شکسته ی ما با سلام ارباب مسافر حرم کربلاست این شبها سلام بر لب عطشان سیدالشهدا سخن ز تشنه لب سرجداست این شبها شنیده ام که سرش نی به نی عوض میشد شکایت من از آن نیزه هاست این شبها . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا که مقیم درگه جانان شود کسی یک لحظه کافی است پشیمان شود کسی وقتی که بخشش و کرمت بی نهایت است دیگر چه جای آن که هراسان شود کسی آید شبی و توشۀ یک عمر را برد وقتی که بر سرای تو مهمان شود کسی مشتاق تر ز تو به مناجات بنده نیست تا چه رسد برای تو گریان شود کسی با این همه کرم که ز دست تو دیده ام راضی نمی شوی که پریشان شود کسی ای کاش دلبرم به دعایم زند صدا تا خوب در حضور تو عنوان شود کسی وقتی حسین کَشتی سلم و نجات ماست کی در هراس وحشت طوفان شود کسی؟ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لذت اشک مناجات سحر، مشهود است حال آشفته دل از دیده تر مشهود است منتی نِه ز کرم، دست زمین خورده بگیر همه جا سایه لطف تو به سر مشهود اس راه خود را سحری جانب ما مایل کن دست خالیِ گدا وقت گذر مشهود است حال و روز من هجران زده دیدن دارد حال دل سوخته از آه جگر مشهود است هنر آن نیست نسوزی به میان آتش بین خاکسترِ پروانه هنر مشهود است هر که فانی نشود جام بقایش ندهند مردیِ مرد به هنگام خطر مشهود است من و تنهایی در قبر خودم می دانم اوج بیچارگیم وقت سفر مشهود است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزاران بار استغفار كردم دوباره جرم خود تكرار كردم تو گفتي من غفورم ، من هم اينك به جرم خويشتن اقرار كردم برو اي آتش دوزخ كناري كه من رو بر در غفار كردم دوباره عفو كن يارب! اگرچه من از اين توبه ها بسيار كردم به ذكر خود شفايم ده كه عمري دلم را از گنه بيمار كردم از آن گشتم دچار خواب غفلت كه ديو نفس را بيدار كردم تو از اول عزيزم آفريدي ولي من، حيف! خود را خوار كردم تنم كاهيده همچون كاه و بر دوش بسي كوه گنه را بار كردم تو بودي يار من افسوس! افسوس! كه من رو جانب اغيار كردم تو با «ميثم»نبودت غير خوبي ولي من با تو بد رفتار کردم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7