eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
61 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃 نذر شهادت جانسوز 🍃🏴 در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛ روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟! در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم صبر کن آقا... بماند بقیه را فردا بده من‌ نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴🍃 نذر شهادت مظلومانۂ باب الحوائج 🍃🏴 -لطفا حقّ روضه ادا شود- تو را بردند نامردان؛ از این زندان به آن زندان شدی با خونِ دل مهمان؛ از این زندان به آن زندان شنیدم در غل و زنجیر با توهین ِ پی در پی تو را انداخت زندانبان از این زندان به آن زندان مناجاتت دو چندان شد! پس از هر سجده ات میرفت... صدای جذبۂ قران؛ از این زندان به آن زندان به جای آه و نفرین ذکر میگفتی و جاری شد- دعای بارش ِ باران؛ از این زندان به آن زندان عبایت را کشیدند و امان از هتک حرمت ها شدی حیران و سرگردان؛ از این زندان به آن زندان سرِ افطار خوردی تازیانه های محکم را به جای آب و قدری نان؛ از این زندان به آن زندان به دست سِندی بن شاهِک ملعون زمین خوردی بمیرم! با تنی لرزان؛ از این زندان به آن زندان سکوت و کظم غیظَت، زهرِ دشمن را دو چندان کرد چه مظلومانه دادی جان؛ از این زندان به آن زندان به یادِ جدّ لب تشنه گلویَت سوخت و خواندی- چه روضه با لبِ عطشان؛ از این زندان به آن زندان! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🌺 هفت بیت عاشقانه نذر میلاد 🌺🍃 حلقه را کوبیدم و اعجاز را آغاز کرد در به رویم حضرتِ موسی بن جعفر(ع) باز کرد با تبسم بی گلایه با صفا بی ادّعا مثل هر دفعه فقط لطف و کرم آغاز کرد سائلانه آمدم جانانه تحویلم گرفت گوشه ای از چشم خود را کار راه-انداز کرد باز هم با دست خالی سر به زانو داشتم دست هایم را گرفت و باز هم اعجاز کرد بد به حال هر کسی که بخل کرد و با غرور رو نزد بر این امام مهربان و ناز کرد این منِ بی آبرو محض طوافش هفت بار عشقِ مادر زاد را بر ساحتش ابراز کرد دل کبوتر شد به قصد کاظمین و باز هم... چند «یا باب الحوائج» گفتم و پرواز کرد! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7