eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین صدها هزار دل زپی ات دربه در ببین ای خانه زاد کعبه ز مسجد گذر نما دنبال خویش کعبه ز جان محتضر ببین خانه نشین غم مرو در خانه ات نشین امشب درون خانه هوای سحر ببین خیره به آسمان مشو ای بام آسمان راهی دگر برای عروج و سفر ببین دریای التماس شده چشم دخترت ای چشم حق به سینه دلِ خونجگر ببین لاقل برای ماندن خود استخاره کن کم کن شتاب را نفسی بیشتر ببین دور وبر خودت که پُر از منع رفتن است این التماس را ز دل میخ در ببین گفتم ز میخ و خاطرت آزرده شد چرا؟ در این سؤال پرسش من بیخبر ببین حرف بدی زدم که چنین ریختی بهم؟ مانند چشم خویش مرا دیده تر ببین آقا گمان کنم که دلت رفت پشت در حالا بیا و محنت این دردسر ببین یادم نبود شهر مدینه تورا شکست آقا جسارت است زمن درگذر ببین من پا به پای تو بخدا گریه میکنم من را شبیه خویش زغم شعله ور ببین با چشم خودتودیده ای و من به چشم دل آندم که غم شکست تورا از کمر ببین من هم کمر شکستهء پهلو شکسته ام حال و هوای روضهء ما پر شرر ببین وای از دمی که فضه بیا گفت فاطمه گفتا بیا و فاطمه را بی پسر ببین محسن نیامده نفسش در گلو برید آثار ضربه را به تن بی سِپَر ببین آتش دوام لنگهءدر را از او گرفت حالا بیا به پیکر زهرا اثر ببین سر تا به پا همه آتش گرفته بود آن سو میان بند بیا شیر نر ببین با این همه بلند شد و گفت یاعلی یعنی مدینه دین خدا در خطر ببین در آن سیاه روز میان حرامیان چندین ستاره همره شمس و قمر ببین در آن کشان کشان کمر یار را گرفت فریاد زد خدا ستم اهلِ شر ببین ضرب غلاف آمد و آرنج شد دوتا بی غیرتیِ محض صف کور و کَر ببین ای کاش میشکست دهان و قلم خدا تا خون نمی نمود دل زارِ مرتضا مجتبی صمدی شهاب 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همین که تیغ بَر سر بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده حسن با داغِ خود درگیرتر شد تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید حسن لطفی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اذان شیر حق در کوفه با خود یک خبر دارد که مولا با دلی خون در جهان عزم سفر دارد دو دستش بر دو گوش است و دو چشمش بر سما آری به هر الله اکبر در گلو بغضی دگر دارد به شوق وصل جانان می کند بیدار قاتل را برای تیغ پیشانی خود را سپر دارد چه با تعجیل آید سوی محراب دعا امشب یقین دارم که از صبح وصال خود خبر دارد نه تنها او دلش گردیده تنگ همسرش زهرا که زهرا هم دو چشمش در ره و بر او نظر دارد گرفته دست خود را بر محاسن ذکر می گوید تو گویی انتظار صبح در وقت سحر دارد عدو بر خواسته از خواب و مولا رفته در سجده لبی خندان دلی آرام در موج خطر دارد ندای قد قتل را بشنوید ای مردم کوفه عدالت شد یتیم و گریه از داغ پدر دارد شب قدر است هر کس روی سر بگرفته قرآن را علی از فرق از هم وا شده قرآن به سر دارد علی افتاده محرابی دعا دریای خون گشته حسن کو تا پدر را از روی سجّاده بر دارد رفیق نخل های کوفه را کشتند در مسجد که هر نخلی به جای میوه از داغی ثمر دارد به «میثم» سوز دل دادند از داغ علی امشب که سوز شعر او بر سنگ خارا هم اثر دارد استاد حاج غلامرضا سازگار 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم قسم به خالق کعبه که رستگار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده برای دیدن زهرا امیدوار شدم به محفل بشریّت منم همان شمعی که نور دادم و آب از فراق یار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گل خزان زده در موسم بهار شدم به روزگار من آن شد در این دو روزه ی عمر که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم قسم به عزّت پروردگار آن کوفه که من عزیزم و در بین خلق خوار شدم به پیش اشگ یتیمان از آن تنم لرزید که خود به فصل جوانی یتیم دار شدم به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من که من به کینه یاران خود دچار شدم چه سال ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فراق یار شدم به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم» که من اسیر ستمهای بی شمار شدم استاد حاج غلامرضا سازگار 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای که از صورت خونین تو غم ریخته است با تماشای تو یکباره دلم ریخته است چه به روز سر تو آمده آخر بابا سرت از ضربۀ شمشیر به هم ریخته است دل محراب شكست از سر بشكستۀ تو از همه بام و بر شهر اَلَم ريخته است رنگ رخساره ات اينگونه حكايت كرده تيغ بر جام سرت زهر ستم ريخته است دخترت کاش بمیرد که نبیند هرگز خون فرق تو قدم پشت قدم ریخته است مادرم آمده بالای سرت با زحمت اشک بر زخم تو با قامت خم ریخته است من در اين فرق دو تا ديده ام آن دم را كه خون هجده گل من در پي هم ريخته است کربلا زنده شده در نظرم می بینم ترس دشمن که پس از صاحب علم ریخته است- -تا که تاراج کند خیمه ی طفلانت را قبل آتش زدنِ آن به حرم ریخته است محسن عرب خالقی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب نشسته ذکرت، بر لب؛ إلهی العفو جاریست اشکِ چشمم، یارب إلهی العفو بیتابم و نشستم، پشتِ درت شبِ قدر دریاب! نقش بسته، بر لب: إلهی العفو بیمارم و ببین که، حالِ خوشی ندارم میسوزم از معاصی، در تب إلهی العفو أنتَ الّذي سَترتَ، أنتَ الّذي غَفرتَ* حک شد به دستِ من این، مطلب؛ إلهی العفو باید بگیرم از تو، رزقِ شهادتم را در حالِ سجده مثلِ، هر شب إلهی العفو جانم فدای آنکه، در زینبیه با اشک... میگفت جانِ بی بی زینب(س)! إلهی العفو یارب قسم به جانِ زینب(س) که غرقِ خون دید- فرقِ سرِ پدر را امشب!... إلهی العفو! مرضیه عاطفی * مناجات امام حسین(ع) در روز عرفه (تویی آن خدایی که پرده پوشی کردی، تویی آن خدایی که آمرزیدی) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7