eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
94 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت پدر کنار مزار تو آب شد مادر استاد حاج غلامرضا سازگار 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی دیدی چگونه جان خودش را به خاک کرد دیشب علی توان خودش را به خاک کرد خانه خراب خانه تکانی نمی‌کند کاری به غیرِ فاتحه خوانی نمی‌کند قبرت مرا دوباره زمین‌گیر کرده است داغت مرا  همین دوشبه پیر کرده است نامحرمان که باز کنارِ تو آمدند دیدم برای نبشِ مزارِ تو آمدند با ذوالفقار همدم دردم علی رسید با دستمال زرد نبردم علی رسید گفتند او دوباره که برگشت دررَوید شیرخدا به معرکه برگشت دررَوید تا آمدم مقابلِ من هیچکس نبود اینبار هم مقابلِ من هیچکس نبود اما به جانِ فاطمه دیگر چه فایده حیدر شده‌است حیدرِ خیبر چه فایده رویم چقدر بعد تو تغییر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است جایِ طناب مانده بر این دست وایِ من دستم چگونه  چشم تورا بست وایِ من دَرهَم شکسته آه عزیزم حلال کن پشتم شکسته آه عزیزم حلال کن دیدی که خانواده‌ی من را نظر زدند این زندگیِ ساده‌ی من را نظر زدند توآمدی به خانه من حیف شد خراب گرمیِ آشیانه‌ی من حیف شد خراب یک خانه داشتم که همان قتلگاه شد شرمنده‌ام که گوشه‌ی چشمت سیاه شد بینِ یتیمهات علی گیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است من ماندم و سکوتِ حسن آهِ زینبت بغض حسین اشکِ شبانگاهِ زینبت چادر نماز و معجر آتش گرفته‌ای دیوارِ خونی و در آتش گرفته‌ای گفتی حسین و حرف گلو را به زینبت من آمدم سپرده‌ام  او را به زینبت راحت بخواب آب کنار حسین هست زینب نرفته خواب کنار حسین هست پیش حسین دخترت از حال می‌رود با نیزه دار تا ته گودال می‌رود صبح آمده‌است و علی دیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است حسن لطفی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میرسد هرشب صدای گریه از... زیر سقف وسر پناهی سوخته ماه را میبینم و حالم وخیم... میشود با یاد ماهی سوخته بعد تو هرشب نسیمی خسته ام میچکم در عمق چاهی سوخته بعد تو هر روز زانو در بغل خیره می مانم به راهی سوخته رفتی و از تو برایم یادگار مانده یک چادر سیاهی سوخته می وزد در خانه ام عطر پر مرغ عشق بی گناهی سوخته میخ دارد خودنمایی میکند در میان قتلگاهی سوخته ای ملیکه پادشاهت آمده در دل شب با سپاهی سوخته رفتی و باور کن از عمر علی مانده یک چندین صباحی سوخته احسان کرباسی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آهسته اسباب سفر را جمع کردی آثار آن بی بال و پر را جمع کردی آن دستمالی که به سر می بست بی بی تصویرِ زردِ دردِ سر را جمع کردی تا که یتیمان یاد مادر کم بیفتند جز چادرِ او، بیشتر را جمع کردی بردی به ایوان و تکاندی چادرش را جا پایِ آن چندین نفر را جمع کردی دیوار را شستی به تنهایی علی جان خاکستر مانده زِ در را جمع کردی با تکه های چوبِ مانده از همان در نان پختی و اسبابِ شر را جمع کردی کج کرده ای یک یک سرِ مسمارها را از خانه اسباب خطر را جمع کردی وحید محمدی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من سیدرضا مؤید 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرغ روح طائر بشکسته بالم پر کشید آتشی از هجر،بر کاشانه حیدر کشید او که کوثر بود و من ساقی کوثر،ای دریغ باده‌ی اندوه؛ از پیمانه‌ی غم سر کشید فارغ از هر درد گردید و دگر آرام گشت آه از رنجی که زهرا بین این بستر کشید حاصلم را درب و میخ در به باد کینه داد هر چه آمد بر سر زهرا ز میخ در کشید نای نالیدن ندارد دختر غم پرورم بسکه آه سینه سوز از رفتن مادر کشید گودی گوال بود و مادری و خواهری خواهر ازجسم برادر نیزه و خنجر کشید دست دشمن بود و غارت،خیمه ها و کودکان از سر ناموس حیدر دشمنی معجر کشید اسلام مولایی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه - شام غریبان و ۲۳ رمضان - حضرت علی علیه السلام - سبک آقا اگه بَدَم... (شام غریبان) خونه بدونِ تو سوت و کوره بابا پریشونه حسین گریونه مجتبی تو رفتی و عزا گرفته حرم می‌بنده زخمِ سرِتو مادرم باباجون... شامِ غریبونه دلم پریشونه بیت‌الاحزان شده با رفتنت خونه شالِ غمِت رو شونه‌هایِ حسن سینه زنِ علی شَهِ بی‌کفن باباجون... قرارِ ما بابا غروبِ غصّه‌ها حتماً با مادرم بیا به کربلا پیشِ چشاتون دست و پا می‌زنه دعوا سرِ بردنِ پیراهنه باباجون... آقا نیومدی مادرتو زدن سوخته دلِ حسن حسینه بی‌کفن شد از قفا سری جدا از بدن عمّه‌یِ سه ساله رو خیلی زدن آقاجون... (۲۳ رمضان) دختر بابائیه زینب بابایی‌تر خیلی تو خونه‌َمون جات خالیه پدر حسن پریشونه حسین بی‌قرار می‌باره ابرِ چشمایِ روزه‌دار باباجون... کوفه‌یِ بعدِ تو بلایِ جونِ ماست از حالا تو سرش نقشه‌یِ کربلاست کاسه‌هایِ شیرِ یتیماش شدن شمشیرِ کشتنِ برادرِ من باباجون... امیرِ نون‌رسون شاهنشهِ غریب پرت می‌کنه پیشِ ما نون یه نانجیب تو کوچه پس‌کوچه‌هایِ این دیار می‌گرده بابا سرِ نیزه‌سوار باباجون... سوّمِ شاهه و بی‌تاب و مضطرم یادِ سه‌ساله‌یِ امیرِ بی‌سرم به دامنش تا سرِ دلبر نشست گفت نبودی بابایی پهلوم شکست باباجون... سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته - مدح و مرثیه حضرت علی علیه السلام (شب قدر) مفتخر بودم و هستم به غلامیِ شما باز هم می‌روم از شهرِ نجف کرب و بلا اَیُّهاالنّاس علی مقصد و مقصودِ من است اربعین می‌زنم از شاه دَم ان‌شاء‌َالله مزدِ این سینه‌زنان را خودِ زهرا بدهد با همان دستِ وَرم‌کرده‌یِ خود روزِ جزا هر که دارد هوسِ کرب و بلا بسمِ‌الله می‌شود برگِ براتِ حرم امشب امضا در قضا و قدَرِ ما شده تکرار... علی حاجتم کرده روا یکصد و ده بار... علی شیعه هر جا که دَم از عشق تو زد غوغا کرد با همین ذکرِ علی راهِ حرم را وا کرد سر به زیر آمد و شد زائرِ صحنِ سلطان وَ جوازِ حرمِ شاهِ وفا امضا کرد یاعلی زمزمه‌یِ ما شد و مادر خشنود... ذکرِ تو کنجِ دلِ فاطمه ما را جا کرد همه‌یِ زندگیِ ما شده‌ای شکرِ خدا بنده‌یِ گمشده با نامِ تو رَه پیدا کرد ذکرِ احیا شد الهی بِ‌علیٍ بِ‌علی ای خدا گوشه نگاهی بِ‌علیٍ بِ‌علی پدرِ خاک شده خاکِ عزایِ تو به سر غمِ هجرِ تو نَگنجیده پدر در باور زانویِ غصّه بغل می‌کند و می‌بارد گوشه‌یِ خانه پس از رفتنِ بابا دختر تو به عبّاس چه گفتی بدنش می‌لرزد نشود روضه‌یِ آن پیکرِ بی‌سر باور چه شود آخرِ این روضه چرا زینب تو گِره پشتِ گِره پشتِ گِره زد بر معجر آه از بی‌کسیِ دخترِ مولا... زینب دست و پا زد پسرِ فاطمه... امّا زینب... هر که از خیمه و گودال رسید او را زد آن که از پشت سرِ شاه برید او را زد آتش آمد به سراغِ حرمی... یا‌زهرا... هر که این زمزمه از هر که شنید او را زد یاعلی گفت رقیّه به سویِ عمّه دوید دستِ هر کس به سه‌ساله نرسید او را زد گفت اِی چنگ نَکش می‌دهم آویزه به تو چنگ زد دخترکی آه کشید او را زد ذکرِ شاهِ نجف و کرب و بلا یازینب العجل منتقمِ عمّه‌یِ تنها زینب سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی زبان حال عمه‌یِ سادات بعد از شهادت مولا از کوفه‌یِ بعد از تو پدر می‌ترسم از قصّه‌یِ نیزه‌دار و سر می‌ترسم از داغِ حسین می‌کنم دق حتماً... از دیده‌یِ هیزِ همسفر می‌ترسم سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
- محمد جواد قدرتی  مصائب حضرت زینب س باور نداشت زينب كبري‌ كه مادرش رفته است وجاي خالي  او در برابرش چادر نماز فاطمه لالايي شبش دستان پر ز مهر علي بالش سرش چشمان پرستاره ي زينب به در هنوز يادي كند زمادر و محسن برادرش هرنيمه شب به كنج دلش روضه ميگرفت باخاطرات كوچه و سيلي و مادرش وقتي دلش بهانه ي مادر گرفته است چادرنماز مادر خود را كند سرش مادركبوترانه پريده به آسمان بابا دلش گرفته براي كبوترش محمدجواد قدرتي 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دل تنگم هوای مادر کرد یاد آن خاطرات غم بارَش یاد دارم که مادرم را درد چقدر داده بود آزارش هرگز از یاد من نخواهد رفت آنچه را که به چشم خود دیدم مادرم بین شعله گیر افتاد چقدر من ز غصه ترسیدم در هجوم زبانه آتش یاس را زیر پا لگد کردند خواستم پیش مادرم بروم راه من را به شعله سد کردند چه بگویم که بعد پیغمبر قرعه غم به نام ما افتاد روزگارم به رنج و غم سر شد تا که راهم به کربلا افتاد عصر روز دهم در آن صحرا چون حسینم به قتله گاه افتاد شعله ای باز قد عَلَم کرد و به حرمهای بی پناه افتاد در شرر یاد مادرم کردم تازیانه چه آتشی دارد شعله ای که حیا نمی فهمد چه زبانهای سرکشی دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم تنگ نگات میشه عزیزم به یاد چشم سرخت،اشک می ریزم دعا کن، یاس در خاک آرمیده همینجا از کنارت بر نخیزم گلاب اشک سر خاکت میارم پس از تو ابرم و دائم می بارم جوون زیر خاکم ای که بی تو به زنده موندنم شوقی ندارم با سیلی چشماتو از من گرفتند حسودا انتقام از زن گرفتند جلو چشمام غلافای چهل مرد زدند و قتلتو گردن گرفتند کجایی خونمونو غم گرفته درِ خونه برات ماتم گرفته حسین و زینب و آروم کردم حسن جانت ولی باز دم گرفته عزادارم ولی تنها و بی یار منم و این سه چارتا طفل غمخوار تو رفتی و نگفتی من می مونم پس از تو با غم مسمار و دیوار صدات مونده توی خونه هنوزم پس از این من به جای تو می سوزم تو رفتی و حالا غرق خجالت نگامو به در و دیوار می دوزم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7