#مناجات_با_امام_زمان_عج
#مجموعه_انتظار
#دروازه_کوفه
#دروازه_شام
لطف حسین بوده که اهل سحر شدم
شکر خدا که شیعه ی اثنی عشر شدم
مدیون لطف حضرت زهرا و حیدرم
سینه زنه امام شهیدان اگر شدم
در روضه اش همين كه شبى پا گذاشتم
قيمت گرفتم و ديدم كه زر شدم
فوراً رسيد و دست نوازش سرم كشيد
وقتى كه ديد زخمى و بشكسته پر شدم
آنقدر گریه کردم و گفتم فقط حسين
زهرا شبی خرید مرا، معتبر شدم
از داغ کربلا و نجف بوده این چنین
شوریده حال گشته ام و خونجگر شدم
یک گوشه ای نشستم و گفتم که وای وای
وقتی ز ماجرای غمش با خبر شدم
آهى كشيد زينب و ميگفت يا اخا
از عشق توست اگر در به در شدم
در شام و كوفه و در كوچه ى يهود
ديدى براى تك تك زن ها سپر شدم
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نوحه ورود به شام و حضرت زهرا سلام الله علیها
#دهه_سوم
#نوحه_دهگی
#شب_آخر
#دروازه_شام
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
به هرنفس باید _ ازاین بلا جان داد
مسیر آل الله_ به شهرشام افتاد
رسیده جانم _ از این غم بر لب
همه خندیدند_ به حال زینب
اباعبدالله
به نیزه حق داری _ ز غصه لبریزی
کشیده کار اینجا _ به آبروریزی
به سوی محمل _ هجوم آوردند
به چشم برده _ نگاهم کردند
اباعبدالله
از آن دوشنبه که _ مدینه شد غوغا
مغیره سیلی زد_ به مادرم زهرا
امان از کوچه _ امان از بازار
امان از نیزه _ امان از مسمار
مدد یازهرا
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نوحه_دهگی
#سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
#شب_آخر
#دروازه_شام
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
آمده کاروان وای ازشام
فاطمه روضه خوان وای از شام
واویلا واویلا واویلا
بی حیایی چه غوغا کرده
صبر هر شیعه سر آورده
می رسد دخت زهرا اما
محمل او ندارد پرده
واویلا واویلا واویلا
آتش افتاده روی پرها
وای از این گریه دخترها
بسکه سرنیزه ها چرخیده
برزمین هی میفتد سرها
واویلا واویلا واویلا
مادرباوفا یازهرا
حاجتم کن روا یازهرا
چون شهیدان درخون غلطان
نقش سربند ما یازهرا
یازهرا یازهرا یازهرا
بین دیوار و در واویلا
سینه ات شپ سپر واویلا
بالگد بار شیشه افتاد
تو شدی بی پسر واویلا
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غزل مصیبت امام سجادعلیه السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#دروازه_شام
#دفن_شهدا
پیرمرد ِ بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
آنکه از ناقه دید بانوئی
پایِ یک بوسه شد خمیده منم
آن امامی که با تنی تب دار
عقبِ ناقه ها دویده منم
آنکه وقت فرار از خیمه
نالة دختران شنیده منم
آنکه در بین بوریا دلِ شب
پیکر یک امام چیده منم
آنکه درگوشة خرابة شام
دفن کرده گلی شهیده منم
همة روضه ها کنار ولی
آنکه بازار شام دیده منم
روضه را باز میکنم امشب
سخن آغاز میکنم امشب
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر وتشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7