#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مَرد نجاّر دَرب چوبی ساخت
بَعد اَز آن هَم به نَصب آن پَرداخت
سَر هَر میخ را جدا جدا اَنداخت
چون سَواری به میخها میتاخت
خُرَّم اَز کار وکوشش خود بود2
سعی خود کَرده با تمام وجود2
پَرچ کَرد هَر کُدام را نَجاّر
ندَهَد تا به هیچ کَس آزار
نَرَود بَر تن کَسی چون خار
نکُنَد جا به سینه ای تبدار
خاطر آسوده بود اَز کارَش2
نَرسیده به مُور آزارَش 2
ناگهان میخ دَر به دَستَش خورد
گَشت زَخمی و دَست او آزُرد
هَمچو گُل درَ کنار دَر پژمُرد
کوثر آب اَز دو دیده أش میخورد
اَشک اَز چشم او رَوان گردید2
دَر دلَش غُصّه ای عَیان گردید 2
گفتَم این حال تو غَم اَنگیز اَست
چون دُر اَشکت ز دیده آویز اَست
و نگاه تو حَسرَت آمیز اَست
اینکه زخمی قلیل و ناچیز اَست
آه اَز دل کشید و اَفغان کرد2
زین سخن ها مرا پریشان کَرد2
دیدَم آن سوی کوچه واویلا
هیئت فاطمیّه ای است پیدا
پَرچَمی نصب و با خَطی خوانا
«روی پَرچَم نوشته یازهرا»
جگَرَم را کَباب کَرد این غَم
دلَم آتَش گرفت زیــن مأتَم
میخ دَر شد شَرارهٔ قَلبَم
یاد زهرا فُتادَم و آندَم
که در آتَش دَرِ حَرَم میسوخت2
وای دیدَم که مادَرم میسوخت2
مادری
خادم الذاکرین خسروی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را
پامال لگدهای مکرر شدنت را
بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند
زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را
با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند
از چهره ی تو لذت مادر شدنت را
یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم
تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را
یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟
آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را
زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من
با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟
یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم
چون آینه ای تار و مکدر شدنت را
دستار به سر بسته ای و بین نمازت
زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را
من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی!
وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را
ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش
تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را
#احمد_ایرانی_نسب
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را
پامال لگدهای مکرر شدنت را
بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند
زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را
با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند
از چهره ی تو لذت مادر شدنت را
یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم
تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را
یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟
آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را
زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من
با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟
یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم
چون آینه ای تار و مکدر شدنت را
دستار به سر بسته ای و بین نمازت
زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را
من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی!
وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را
ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش
تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را
#احمد_ایرانی_نسب
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
«بسم ربّ الفاطمــه»
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
پیش چشمم گاه ، مــادر را تصور می کنم
دست آتـش رویِ معجــر را تصور می کنم
لحظه ای ردّ نفس درسینه ام گم می شود
وقتــی آن مسمــار بر در را تصور می کنم
قلب من مــانندِ در می لرزد و بی اختیــار
چشمْ بسته ، یاس پر پر را تصـور می کنم
آسمـان ، دورِ ســرم گویا سـیاهی می رود
تـا درِ افتــاده بـر ســر را تصــور می کنم
در هجومِ بغـض ها از پا میفتــم ناگهـــان
بســتنِ دستــانِ حیــدر را تصور می کنم
آیه آیه اشـک می بارد قلــم آن لحـظه که
غــــربت آیـــات کـوثـر را تصــور می کنم
از غـــم و تنهـاییِ زینـب دلـم می گیرد و
خانه داریهــای دختـــر را تصـور می کنم
می رود با این تصـورها قــرار از قلب من
قلب نا آرام مــــادر را تصــــور می کنــم
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
«بسم ربّ الفاطمــه»
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
با نــاله های فاطــــمه ، دیــوار می گرید
بر داغ زخم سینــه اش مسمار می گرید
آهِ دل زهـــرا ، شکـــسته بغــض دریا را
امواج غم بر ساحلش ، خونبار می گرید
پروانه می سـوزد به عشــق شمع کاشانه
چشمان شمــع از این همه ایثار می گرید
وقتی که دست آسمان را در زمین بستند
از این جسارت ، ذوالفقارش زار می گرید
از بس که سنگین است غم برشانهٔ حیدر
آن کوه غیـــرت ، حیــــدر کــرار می گرید
در نیمـــهٔ شب با یتیمانش علــی ، تنــــها
هنـــگام غســــل پیکــــر دلدار ، می گرید
آب روان می ریزد اسمـــا و نمــی شـــویَد
دست علـــی می لرزد از این کار می گرید
آغـــاز مظلـــومیت مـــولاست از امـشب
در حســــرتِ لبخـــند زهرا ، زار می گرید
همناله هایش،چاه و نخلستان وعرشی که
می لرزد ارکــانش ، علی هر بار می گرید
امــروز هـــم مهـــدیِ زهرا گوشــهٔ غربت
بر غــربت آن مـــادر غمـخــوار می گرید
رقیه سعیدی(کیمیا)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
«بسم ربّ الفاطمــه»
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
پیش چشمم گاه ، مــادر را تصور می کنم
دست آتـش رویِ معجــر را تصور می کنم
لحظه ای ردّ نفس درسینه ام گم می شود
وقتــی آن مسمــار بر در را تصور می کنم
قلب من مــانندِ در می لرزد و بی اختیــار
چشمْ بسته ، یاس پر پر را تصـور می کنم
آسمـان ، دورِ ســرم گویا سـیاهی می رود
تـا درِ افتــاده بـر ســر را تصــور می کنم
در هجومِ بغـض ها از پا میفتــم ناگهـــان
بســتنِ دستــانِ حیــدر را تصور می کنم
آیه آیه اشـک می بارد قلــم آن لحـظه که
غــــربت آیـــات کـوثـر را تصــور می کنم
از غـــم و تنهـاییِ زینـب دلـم می گیرد و
خانه داریهــای دختـــر را تصـور می کنم
می رود با این تصـورها قــرار از قلب من
قلب نا آرام مــــادر را تصــــور می کنــم
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#زبان_حال_مولا_علی_ع
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پرســتوی آشـــیانه ، الا ای بانــوی خـــانه
کشیدی پر ، دل تنگم ، گرفته بهرت بهانه (۲)
ای یاس سیلی خورده ام
نیـلوفــــــر پژمـــــرده ام
رفتی و قلبم شعله ور گشت از داغت ای گل ارغوانم
شیر یزدانم، فاتح خیبر ، در فــــراق تو ناتوانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
(( اے واے من،،، اے واے من
زهــراے من،،،، زهـــراے من ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
الا ای یـاس بهـــارم ، تمــــــــوم دارو نـــدارم
غمت زد تا، شرر بر جان، نمانده صبر و قرارم (۲)
ای یار هجده ساله ام
بنگـــر که آه و ناله ام
می رسد هر شب تا به گردون از غصه ی هجرانت مکرر
بر مزار تو، می گذارم سر ، کن نگاهی بر حال حیدر
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
(( اے واے من،،، اے واے من
زهــراے من،،،، زهـــراے من ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
الا ای آرام جــــــانم ، چــــــرا رفتی مهربانم ؟
ببین زینب ، به اشک خود ، شرر زد بر جسم و جانم (۲)
پهلو شکسته همسرم
آخر جوابی ! حیـدرم
بعد از این باشد ، همدم حیدر ، چاه و نخلستان مدینه
تا نفس دارم، هر زمان دارم ، کهنه زخمی از غم به سینه
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
(( اے واے من،،، اے واے من
زهــراے من،،،، زهـــراے من ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسن محــزون است و خســته، به سوگ مادر نشسته
حسین از غم ، پریشان است، شده زینب ، دل شکسته(۲)
تنـها و بی یاور شدم
ساقیّ بی کوثر شدم
نام زیبایت ،گشــته (نجوا) یم ، هر سحر گه بعد از نمازم
ناله ها دارم، بس غریبانه ، خیز و بنگر خود سوز و سازم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
(( اے واے من،،، اے واے من
زهــراے من،،،، زهـــراے من ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:غلامرضا ابوالقاسمی(نجوا)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7