#حضرت_زینب
#مجلس_یزید (لعنت الله علیه)
من از وصلِ تو دیگر دل بریدم
به شام و کوفه بارِ غم کشیدم
تنت را بی کفن با زخمِ کاری
چنان با خاک و خون آغشته دیدم
سرت در کاخِ آن شیادِ بی دین
شناور گشته بینِ تشتِ خونین
به زردی رفته رنگِ لاله گونت
الا ای نَصِِّ طاها، آلِ یاسین
حسین جان، ای گلِ خوشبوی مادر
بگو زینب کجا کاخِ ستمگر
چرا ای لاله ی آغشته در خون
شدم با دشمنت اینجا برابر
میانِ تشتِ زر کردم صدایت
شنیدم پاسخ از راسِ جدایت
نگاهم کردی و آهی کشیدی
چکیده اشکِ خون از گونه هایت
تو میدانی که سینه پر ز درده
تو میدانی عدو با ما چه کرده
ببین این رنگِ زردم را برادر
گلویم پر ز بغض و آهِ سرده
تو میدانی. بزار دیگر نگویم
عدو اینجا نشسته روبرویم
مبادا بشنود این گفتگو را
مبادا حمله ور گردد به سویم
بزار ای جان بگویم من چه دیدم
هر آنچه گفته ای من هم شنیدم
شنیدم آهی از دل بر کشیدم
چطور از تل به تا مقتل دویدم
به زیرِ تیغِ کین کردی صدایم
من از سوزِ صدایت آشنایم
تویی در چنگِ دشمن بینِ گودال
بخوان قرآن حسین جان از برایم!
هستی محرابی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مجلس_یزید
🩸آیا این از عدالت توست که زنان و حتی کنیران خودت را در پَسِ پرده نگه داشتی و ...
در ضمن خطبهای که عقیله بنی هاشم زینب کبری سلاماللّهعلیها در مجلس یزید داشت، خطاب به آن ملعون فرمود:
📋 ... أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا؟
▪️ای فرزند آزادشدگان!؛ آیا این از عدالت تو است که زنان و کنیزکان خود را در پس پرده قرار دادهای و از نامحرمان پنهان نمودهای (ولی) دختران پیغمبر را مانند اسیران از این شهر به آن شهر میگردانی ؟!
📋 قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ، وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ،
▪️پوشش مناسبی برای آنها نگذاشتی، صورتهایشان را نمایان کردی، و اهل هر منزل و آبادى، به تماشاى آنان مىآيند؟!
📋 وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ، وَ الدَّنِيُّ وَ الشَّرِيفُ، لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ، وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِيٌّ.
▪️مردم دور و نزدیک و پَست و شريف با چشمان اهانت آمیزی به اهل بیت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بنگرند در حالی که از مردان آنان کسی را باقی نگذاشتی تا یاور آنها باشند!
📚لهوف،ص۲۷۱
✍ اندر سریر ناز، تو خوش آرمیدهای
شادی از آنکه رأس حسین را بریدهای!؟
مسرور و شاد و خّرم و خندان بهروی تخت
بنشین کنون که خوب بهمطلب رسیدهای
جا داده ای به پرده زنان خود، ای لعین
خرّم دلی که پرده ایمان دریدهای؟!
من ایستاده بر سر پا و کسی نگفت
بنشین… که روی خار مغیلان دویدهای
گه بر فروش حکم کنی، گه به قتل ما
ظالم مگر تو آل علی را خریدهای!؟
با عترت نبی ز چه بنموده ای ستم
با اینکه زو سفارش ما را شنیدهای
زینب کجا و تاب اسیری؟ نه این ستم
باشد روا به یک زن ماتم رسیدهای
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7