فکر او اندر سرم هر لحظه ای
وصل او در باورم هر لحظه ای
هرکجا سختی به من چیره شود
او پناه آخرم هر لحظه ای
شامگاهان،صبحگاهان او شده
همدم چشم ترم هر لحظه ای
شور در قلبم از او اعطا شده
میکند بذل و کرم هر لحظه ای
هر شفاعت در جزا از سوی اوست
میزند محشر رقم هر لحظه ای
پرچمش عدل الهی در زمین
هست ثابت در قدم هر لحظه ای
به تباهی میکشد دین آن زمان
که بیافتد این علم هر لحظه ای
*مالک انوار حق روی زمین
مظهر احسان،یگانه شاه دین*
عالم از نور وجودش روشن است
عالم از مهر وجودش گلشن است
آسمان بر گرد او در گردش است
مهر با اذنش سرِ تابیدن است
عالم از شورش شده دریای شور
شور او در لب همین خندیدن است
در عیون جنتی نوش طهور
در جنان مشغول به گلچیدن است
ذات معصومش ورای حدس ماست
سهم ما از او فقط جوییدن است
قافیه تکرار شد در این غزل
غم نباشد او شهِ بخشیدن است
تا ابد او رهبر دینِ مبین
جان فدایش تا گهی که در تن است
*مالک انوار حق روی زمین
مظهر احسان،یگانه شاه دین*
در وفا آئینه ی مهر و وفاست
در صفا او بهترین و با صفاست
دشمنش هم بر وفایش شاهد است
دشمنی که مظهر جور و جفاست
بعد عیسی او مسیحا دم شده
آن طبیبی که نفس هایش شفاست
یاور هر مستمند و سائل است
یار آنان در عیان و در خفاست
تا ابد بر لوح سینه حک شده
در وفا آئینه ی مهر و وفاست
*مالک انوار حق روی زمین
مظهر احسان،یگانه شاه دین*
دانشش هم چون قدِ سروی بلند
شوکتش بسیار و چون کوه سهند
خُلق او نیک و همیشه خنده روست
خنده اش شیرین تر است از هر چه قند
هوش سرشارش به عالم شهره است
میکشاند با زبان دشمن به بند
قاطع و برّنده در راهِ هدف
گر حریفان عالمی را پرکنند
صید ناچیزم من و صیّاد اوست
قلب ما را کرده او اندر کمند
بر سر آن عهد که بستیم ما
ثابتیم و کس مبادآن بگسلند
*مالک انوار حق روی زمین
مظهر احسان،یگانه شاه دین*
خاشع و خاضع،متین و باوقار
پرتلاش و کوهیار و استوار
عادل و راحم ترین مرد زمین
دائما بر مرکب حکمت سوار
پاک و پاک و پاک و پاک و پاک و پاک
پاک تر از هر نفر در هر دیار
بر اساس راستی و دین حق
دولتِ عشقش هماره بر قرار
بر ظهور مهدیش دارم امید
سوختم من سوختم در انتظار
*مالک انوار حق روی زمین
مظهر احسان،یگانه شاه دین*
مست مستم از می و از جام او
جان عالم به فدای نام او
کلّ انسان ها و هم ماسوا
تحت فرمان و مطیع و رام او
مهر هر صبح از بَرش کرده طلوع
مهر و مه هستند جلد بام او
دائما وردش بود قرآن و ذکر
سجده یار و غمگسارِ شام او
چون فراغ انداخت بین ما و او
خسته ام از روزگار و نامِ او
شافعم باش اندر آن یوم الجزا
ای که جنّت،جنّت از اَقدام او
*مالکِ انوار حق روی زمین
مظهر احسان،یگانه شاه دین*
✍ #محمد_ثاقبی
🏷 #اشعار_ولادت_امام_علی_سلام_الله_علیه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7