مشهد الرضا(ع) قبلۀ دل¬ها
شهر مشهد که قبلۀ دل هاست
تاج رفعت به تارک دنیاست
ارض توس است و قطعه ای ز بهشت
وادی امن زادۀ موساست
اهل دل را هماره دیده و دل
سوی این آستان جود و سخاست
کعبه را اغنیا طواف کنند
این حرم حج و کعبه فقراست
خاک او توتیای چشم ملک
کوی او باغ جنت المأواست
به کجا میروی پی درمان
این حریم رضا و دار شفاست
صبحگاهان که سرزند خورشید
اولین بوسه گاه او اینجاست
نور تا عرش میرسد از فرش
این زمین جلوه گاه عرش خداست
او نه تنها که ضامن آهوست
بلکه از مهر ضامن الغرباست
پارۀ جان خواجه لولاک
گل بی خار گلشن طاهاست
صف بصف قدسیان برای طواف
زین مکان تا به عالم بالاست
ای صبا مژده ده به خضر و بگو
که بیا چشمۀ بقا اینجاست
شمس تابان و چلچراغ سپهر
بقعه و بارگاه شمس ضحاست
ساکنان سرادق ملکوت
چشم امیدشان بر این درگاست
نزند دست رد به سینه کس
چون رئوفست و جان مهر و وفاست
پرچم روی بام گنبد او
سوی جنت دلیل و راهنماست
این حرم این جلالت و عظمت
طاق در زیر گنبد میناست
هر دلی چون کبوتری عاشق
سوی این بارگاه عشق رهاست
عطر گیسوی حوریان بهشت
شمّه ای زین رواق و صحن و سراست
قلب ایران و جلوۀ جانان
حرم قدسی امام رضاست
زین حرم تا بهشت راهی نیست
سایه اش مثل سایه¬ی طوباست
وصف من ذرّه است و او خورشید
مدح من قطره در بر دریاست
شعر من گرچه نارساست ولی
یا رضا مستحق یک امضاست
تــــو پناهی تمام عالم را
لطف کن از کرم «مقدم» را
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طنز عید نوروز
فصل گل باید عزیزم جا کنار گل کنی
همنوائی با دل شوریده بلبل کنی
در بهار سال نو افکار چون نو می شود
کینه از دل بر کنی غم را میان غُل کنی
هر گلی یک رنگ و بو دارد میان کوه و دشت
نی فقط تنها نظر بر سوسن و سنبل کنی
با وزیر جنگ خود نازک¬تر از گل هم مگوی
گرنه باید چون سماور دائماً قل قل کنی
هر چه هستی هر که هستی بشکنی باد غرور
گردنت را پیش دلبر با تواضع پُل کنی
هر چه میگوید شب عیدی بگوئی چشم چشم
خویش را با هر زرنگی گاهگاهی خُل کنی
اخم و تخم و خُلق ناخوش را بیندازی به دور
با محبت ترشی اخلاق را چون مُل کنی
گر که جیبت ته کشید و کیسه¬ات سوراخ شد
خنده رو باشی بظاهر تر گل و ورگل کنی
گیج و ویجی آس و پاسی یا پلاست نخ نماست
فکر بکری بهر تجدید پلاس و جُل کنی
هان مبادا فیل فکرت یاد هندستان کند
پول های بی زبان را خرج هر بنجل کنی
چشم و هم چشمی مکن جانم که گردی ورشکست
دق کنی در خانه ات یا سکته پشت رُل کنی
یا بگیری وام از بهر خرید فصل عید
چاپلوسی از رئیس و از مدیرکل کنی
مثل موشی در بدر گردی زترس گربه¬ها
یا فراری باشی و هی آغل و آغل کنی
الغرض خواهی دل دلدار گردد نرم نرم
زیب های جیب را دربست باید شل کنی
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سنگ ملامت
گر که خواهی نخورد سنگ ملامت به سرت
طرد کن اهل خطا را پسر از دور و برت
مصلحت نیست که با بدمنشان بنشینی
چون خطائیست خطرناک کنم باخبرت
رشته الفت خود را ز دورویان بگسل
می نمایم زمنافق صفتان بر حذرت
راه پرچاله و چاهست مواظب باشی
ای بسا دام که افکنده فلک در گذرت
ای جوان بر الف قامت خود تکیه مکن
عاقبت داس فلک دال نماید کمرت
دیدۀ مرحمت از خلق خدا باز مگیر
ای که خواهی نظر لطف کند دادگرت
چون شجر باش که گر سنگ زند رهگذری
عوض خشم و غضب بذل نمائی ثمرت
ریگ بر پای کسی از ره بیداد مزن
که زمان سنگ زند در عوض آن به سرت
زندگی عرصه و میدان تلاشست و نبرد
ای «مــقـدم» نگذاری که بیفتد سپرت
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در انتظار طلوع سحر
(اگر چه مثل نسیمی همیشه دربدرم
دلم خوش است که از کوی دوست می¬گذرم)
سلام من برسان ای صبا به یار و بگو
زبار هجر تو درهم شکست بال و پرم
غم فراق تو مانند شمع آبم کرد
ببین چگونه رود سیل اشک از بصرم
ببوی عطر مسیحائی تو مفتونم
چرا که رائحه عطر توست همسفرم
نه آرزوی بهشتم بود نه دیدن حور
بهشت کوی تو باشد مدام در نظرم
بهار عمر اگر شد خزان ملالی نیست
خوشم که جذبه عشق تو بوده راهبرم
زهجر روی تو ای عندلیب گلشن قدس
میان بوتۀ حرمان چو شمع شعله ورم
اگر به تربت من بگذری پس از صد سال
بشوق رؤیت رویت به تن کفن بدرم
کتاب شعر من از مشق عشق سرشار است
امید آنکه شود جاودانه این اثرم
بشام تار «مقدم» بیا بتاب که من
در انـتـظار طلوع سپیده سحرم
#مقدم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه ها کردی
ای که با حرص و ولع مال فراهم کردی
کمرت را پی گردآوری اش خم کردی
بردی از یاد خدا را و ز حق دور شدی
رشتۀ الفت خود را ز خدا کم کردی
دل بر این جیفۀ دنیای پر از غم بستی
جسم را هیمۀ وادی جهنم کردی
اغنیا را ز ریا بر سر خوانت خواندی
گر فقیری به تو رو کرد از او رم کردی
هر چه گفتند امامان پس گوش افکندی
خویش را بر عمل باطله ملزم کردی
از چه بر آه دل غمزده گان خندیدی؟
گریه را دیدی و تو عیش دمادم کردی
کاروان رفت و تو در خواب گرانی آیا
توشه بهر سفر خویش فراهم کردی؟
هیچ از صلح و صفا دم نزدی اما باز
هوس سیر و صفا در همه عالم کردی
باب ظلم و ستم و کینۀ خود کردی باز
راه احسان و کرم بسته و محکم کردی
از نمازت چه بگویم که نماندی به نماز
رمضان را تو گمان ماه محرم کردی
گاه با ریش و گهی سبحه صد دانۀ خود
کار خناس تو شیطان مجسم کردی
با زبان نیش زدی بر جگر خلق خدا
هر خلافیست تو ای بچۀ آدم کردی
دست و دل باز شدی در بر ارباب خطا
از ضعیفان تو دریغ از پس یک نم کردی
دل پریشان و پشیمان شوی آخر که چرا
بــرخلاف سخن و پند «مقــدم» کردی
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غم مخور
شام ظلمانی شود برچیده کم کم غم مخور
تابد آن خورشید عالمتاب عالم غم مخور
زورق هستی اگر افتاده در گرداب غم
میرسد با لطف حق بر ساحل یم غم مخور
سُست شد گر پایه¬های محکم دین باوری
میشود بنیاد دین تا حشر محکم غم مخور
قطب عالم محور ایجاد ابن العسکری
می زند بر روی بام کعبه پرچم غم مخور
می کند برپا در این عالم بساط عدل و داد
کاخهای جور را می پاشد از هم غم مخور
اقتدا بر او نماید عیسی گردون نشین
می شود محراب گردون در برش خم غم مخور
دردمندان را طبیب و اهل ایمان را حبیب
زخم هجران را کند با وصل مرهم غم مخور
چلچراغ آفرینش برترین رکن وجود
سایه اش گردد پناه اهل عالم غم مخور
آخرین ماه ولا حتماً هویدا می شود
اهرمن گردد اسیر اسم اعظم غم مخور
کفر و باطل محو می گردد «مقدم» از جهان
گــلشن اسلام گردد سبز و خرم غم مخور
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ادب معیار انسان
سنگ خارا از صبوری درّ غلطان می¬شود
آهن فرسوده روزی تیغ برّان می شود
طعنه های مدعی را ذره ای بر دل مگیر
زهر عقرب یک زمان دارو و درمان می¬شود
با خردمندان ندارد هر که شوق همدلی
گلشن عقل و کمالش زود پژمان می شود
اینکه کمیابست گوهر می¬شود ارزش پذیر
در صدف درّ و گهر از ارج پنهان می شود
اعتبار و قدر انسانست معیارش ادب
بی¬ادب چون سنگ پیش پا بدوران می¬شود
از بلای بخل هرگز رو نگرداند بخیل
شادمان صاحب کرم از روی مهمان می-شود
آن بنائی راکه دارد آه مظلومی ز پی
گرکه باشد کاخ کیکاوس ویران می¬شود
کعبه را هر کس که عاشق شد پی شوق وصال
زیر پا آسان بر او خار مغیلان می¬شود
ذات بد نیکو نگردد آب در هاون مکوب
طینت زیبا صفای روح انسان می¬شود
از گـزند طعنه دونان «مقدم» چاره نیست
هر درختی میوه دارد سنگ باران می¬شود
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پندیات
درمصاف نفس کافرکن شتاب.
تاشوی ازرحمت حق کامیاب
تابهارت هست خرم ای عزیز
بهره برداری کن ازفصل شباب
خوب میدانی که حق پای حساب
می کشدازبی حسابی هاحساب
سایه ی سرباش بهربینوا
نورافشانی نما چون افتاب
هست ارزشمنداین کالای عمر
مفت نفروشی عزیزم درناب
می زنددایم درای قافله
کاروان درشیب وماهستیم خواب
تالب گوراست همراه بشر
شوکت واموال دنیای خراب
دارداین سودوزیان زندگی
پای میزان عدالت بازتاب
چنگ زن برریسمان لطف حق
ای که هستی طالب کسب صواب
ای مقدم. باقیات الصالحات
تاقیامت ماند این اشعارناب
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مکافات عمل
مکن از روی حسد رنجه دل مردم را
شاد کن محض خدا مفلس سردرگم ر ا
نَبُوَد راه گریزی ز مکافات عمل
گر که پرواز کنی نُه فَلَک و طارم را
آنچنان زی که چو خورشید فروزندۀ صبح
با فرو زندگیت محو کنی انجم را
بدمکن تا که نه بینی بجهان بد ز کسی
سرکشی تا نکند نفس بکش اَهرُم را
از ره فتنه مریدی به مرادش نرسد
اسب او هر چه به ساید به زمین هاسُم را
آتش کینه تو با آب خِرد کن خاموش
مکن انبار پی شعله وری هیزم را
قطره¬ای اشک که از خوف خدا ریزد چشم
بشکند هیمنه¬ی آتش صد قلزم را
بارها گفتمت از راه به بیراهه مرو
باز تأکید کنم مرتبۀ چندم را
میخورد شیشه و آئینه عمرت بر سنگ
گرکنی جای چو عیسی فلک چارم را
حق بحق دار رسد تا که «مقدم» بجهان
زده خطاط ازل خط وسط گندم را
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دنیای بحرانی
تکیه ایدل بر بنای عالم فانی مکن
فکر آسایش در این دنیای بحرانی مکن
زرق و برق این قلمرو جز سرابی بیش نیست
خویش را سرگرم با امیال نفسانی مکن
ابر نیسان باش و باران بر سر یاران ببار
دیده ای را از ستم چون ابر نیسانی مکن
چون کریمان بی نوایان را کرامت کن، ولی
از زراندوزان به عشق زر ثناخوانی مکن
در وفای عهد بدعهدی مکن ای راد مرد
همدلی با ناکسان در سُست پیمانی مکن
گرچه می دانی که دشمن می زند طبل نفاق
با منافق سیرتان ایدوست هم خوانی مکن
منطقی برخورد کن با کینه توزان حسود
گر که بی تاثیر هم شد سنگ پرّانی مکن
از مکافات عمل چون اهل دل غافل مباش
روز زیبا را ز ابر کینه ظلمانی مکن
در تجارت خانه ی دنیا پی تزویر خلق
سبحه صددانه را چون دام شیطانی مکن
طاعتی بهتر «مقدم» چون که از اخلاص نیست
کســب عزت بهر خـود از داغ پیشانی مکن
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی بیایی
دل فارغ ازغم میشودوقتی بیایی
ایجادخرم میشودوقتی بیایی
صدق وصفادرسایه مهرومحبت
همگام وهمدم میشودوقتی بیایی
محوتجلای توای مهردلارا
خورشیدعالم میشودوقتی بیایی
گلبوسه تاازروی زیبایت بچیند
طاق فلک خم میشودوقتی بیایی
بیت خدابگشایداغوش ومهیا
برخیرمقدم میشودوقتی بیایی
بادست توای نقطه پرگارهستی
هستی منظم میشودوقتی بیایی
ان روزنزدیکست ودنیای پراشوب
خلدمجسم میشودوقتی بیایی
گلزاردین باهمت جانانه تو
سرسبزوخرم میشودوقتی بیایی
دل های شیدایی که از هجر تو خونست
از شوق مرهم میشودوقتی بیایی
اماده ازبهرنماز عشق بستن
عیسی ابن مریم میشودوقتی بیایی
درجبهه حق گستری بیت خداوند
خط مقدم میشود وقتی بیایی
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ادب معیار انسان
سنگ خارا از صبوری درّ غلطان می¬شود
آهن فرسوده روزی تیغ برّان می شود
طعنه های مدعی را ذره ای بر دل مگیر
زهر عقرب یک زمان دارو و درمان می¬شود
با خردمندان ندارد هر که شوق همدلی
گلشن عقل و کمالش زود پژمان می شود
اینکه کمیابست گوهر می¬شود ارزش پذیر
در صدف درّ و گهر از ارج پنهان می شود
اعتبار و قدر انسانست معیارش ادب
بی¬ادب چون سنگ پیش پا بدوران می¬شود
از بلای بخل هرگز رو نگرداند بخیل
شادمان صاحب کرم از روی مهمان می-شود
آن بنائی راکه دارد آه مظلومی ز پی
گرکه باشد کاخ کیکاوس ویران می¬شود
کعبه را هر کس که عاشق شد پی شوق وصال
زیر پا آسان بر او خار مغیلان می¬شود
ذات بد نیکو نگردد آب در هاون مکوب
طینت زیبا صفای روح انسان می¬شود
از گـزند طعنه دونان «مقدم» چاره نیست
هر درختی میوه دارد سنگ باران می¬شود
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7