eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
94 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹طلوعی دوباره🔹 آن شب که آسمان خدا بی‌ستاره بود مردی حضور فاجعه را در نظاره بود سهم کبوتران حرم، از حرامیان بالِ شکسته، زخمِ فزون از شماره بود در سوگ خیمه‌های عطش، زار می‌گریست مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود زخمی که تا همیشه به نای رباب بود از شور نینوایی یک گاهواره بود می‌دوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه انگشتری که همسفر گوشواره بود :: از کوچه‌های شب‌زدهٔ کوفه می‌گذشت پیکی روان به جانب دارالاماره بود از دشت لاله‌پوش خبرهای تازه داشت مردی که نعل مرکب او خون‌نگاره بود فریاد زد: امیر! در آن گرم‌گاه خون آیینه در محاصرۀ سنگِ خاره بود خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمه‌ها، در معرض هجوم هزاران سواره‌ بود خورشید سربریده غروبی نمی‌شناخت بر اوج نیزه، گرم طلوعی دوباره بود :: روزی که رفت این خبر شوم تا به شام چشم فرشته‌های خدا پرستاره بود بانگ اذان بلند نمی‌شد ز مأذنی آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود با ضربه‌ای که حادثه بر طبل می‌نواخت فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»‌ها آن روز در بد آمدن استخاره بود شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب میدان پایکوبی هر باده‌خواره بود یک لحظه از ترنم شادی تهی نماند گویی که در تدارک عیشی هماره بود! تعداد زخم گرچه ز هفتاد می‌گذشت اما شمار زخم زبان بی‌شماره بود... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹چه سفر‌ها...🔹 مانده بر دوش زمین رنج مسیر سفرت آسمان‌ها شده با گریهٔ خود نوحه‌گرت سفر کوفه و دروازهٔ ساعات و حلب چه سفر‌ها، چه سفرها که نکرده‌ست سرت.. کوهی از درد سراسیمه دوان است پی‌ات رودی از ناله سرازیر شده پشت سرت راه افتاده به تشییع سرت شهر به شهر پابه‌پای تو نسیمی که شده هم‌سفرت می‌روی، بر دل گل‌های جهان خواهد ماند داغ هفتاد و دو پروانهٔ بی بال و پرت آه دریا! چه گذشته‌ست به روزت که چنین مانده بر دوش زمین رنج مسیر سفرت؟ 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام 🔹قافله‌سالار🔹 می‌خواست هرچه از تو خدایت، همان شدی عاشق شدی، شهید شدی، جاودان شدی باید بخوانمت، ششمین فرد پنج تن کبری‌ترین عقیلۀ این خاندان شدی صبر تو را چگونه بلا سر بیاورد؟ زینب تو قبل خلق شدن امتحان شدی دل‌شادی از شهادت عون و محمدت از این‌که چون حسین، تو هم بی‌جوان شدی وقت وداع و بوسۀ آخر چه بر تو رفت؟ آرام جان که رفت، تو هم نیمه‌جان شدی ‌آیینه‌دار و قافله‌سالار و بی‌قرار بعد از حسین، یک‌تنه یک کاروان شدی بار امانت است که بر دوش می‌کشی بیهوده نیست این‌که چنین قدکمان شدی جان را چه قابل است، که بی هیچ وحشتی صد بار پیش‌مرگِ امام زمان شدی سوزاند کوفه را رجز جانگداز تو وقتی که لب گشودی و آتشفشان شدی در خطبۀ تو شقشقیه شعله می‌کشید دیدند کوفیان که امیر بیان شدی از تو نداشت پاسخ دندان‌شکن‌تری تنها جواب سرکشی خیزران شدی منزل به منزل آمدی و هیچ‌کس ندید در خود شکستی از غم و زهرانشان شدی در شام، بهتر است نمانیم و بگذریم باید نگفت این‌که کجا میهمان شدی شهری که چشم بود سراپای مردمش آنجا شهید طعنه و زخم زبان شدی بزم شراب و سکر یزید و یزیدیان دیدی فریب معرکه را و بر آن شدی، تا بشکنی غرور هُبل‌های لات را آنجا تبر به دوش، خلیل زمان شدی باید گلوی مرثیه‌ها را فشرد و گفت کی بی‌قرار و مضطرب و ناتوان شدی؟ بی‌شک شده‌ست چوبۀ محمل به سر زنان آنجا که نوحه کردی و مرثیه‌خوان شدی 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدا کند که جهان رنگ آفتاب بگیرد اگر دل یکی از آل‌بوتراب بگیرد گرفته است دل زینب از زمین و زمانه خوشا دلی که از این درد بی‌حساب بگیرد برای عصمت کبری چگونه فرض کنم که کسی بیاید و از روی او حجاب بگیرد؟ اگرچه داغ همه بر دلش نشست، ولی باز ندیده‌اند که او چشم از رباب بگیرد چه باغبان که به چشمان خود نشسته و دیده که نعل مرکب‌ها از گلش گلاب بگیرد بگو چگونه نگیرد دلش اگر که ببیند به سمت تشت کسی جامی از شراب بگیرد کسی ندیده که لب‌های قاری سر نیزه صله نگیرد و از خیزران جواب بگیرد تمام اهل حرم را سوار کرده و حالا کسی نمانده برای خودش رکاب بگیرد... قسم دهید خدا را به حق زینب کبری به این امید که امر فرج شتاب بگیرد. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دست و پا زخمی از تب زنجیر همگی زخم خورده از شمشیر کینه ای های شام می رقصند جلوی کاروان زهی تقدیر حرمت یاس های قرآنی می‌شود زیر پایشان تفسیر در پی معجرند و نامحرم می کند هُو به نیت تحقیر دختر مرتضی علی تنها می‌شود پای بچه ها درگیر بچه هایی که زخمی از عشقند هی لگد می خورند بی تقصیر اسرا می رسند تا شام و متهم می شوند بر تکفیر دل شکستند سنگ شامی ها چه نکردند این حرامی ها... شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
◾️یک منبر روضه ◾️در بازارکوفه و شام سر بازار به ما خندیدند دست بسته همه ما را دیدند کوفه در هلهله و شادی بود کوفیان طبل ظفر کوبیدند صورتی که شبه پیغمبر بود بر سر نیزه سر اکبر بود ماه در روز به نیزه عجب است سر عباس که آب آور بود قمر هاشمیان بدر تمام داده بر عمه ی سادات سلام خون تازه ز جبینش جاری سربلند است از این سر اسلام سر ششماهه به نی دیده کسی؟ نیست در شهر مرا همنفسی! تازیانه به سکینه زده اند رنج بردم در این راه بسی غصه ی درد یتیمان خوردم مجلس ابن زیاد....آزردم تاجسارت به سرت گشت عیان همچنان لاله و گل پژمردم قد علم کردم و خطبه خواندم پای عشق تو حسین جان ماندم همه گفتند علی زنده شده... عطر حیدر همه جا افشاندم دادی از عشق چنان بر بادم غصه‌های پدر آمد یادم به سر نیزه سرت را دیدم پیش چشمان تو جان میدادم آخر روضه چقدر سنگین است کنج ویرانه رخت رنگین است خیزران خوردی و قرآن خواندی خاک ویرانه مرا بالین است شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شد دلخوشی برای سرم سایه ی سرت آرامش دو چشم ترم روی اطهرت آیات سجده دار بخوان روی نی که من با دست بسته سجده کنم در برابرت بهر گریز روضه ی روز و شبم بس است آن بوسه ای که من زده ام روی حنجرت از بعد ِظهر ِ روز دهم قامتم خمید سروم شده ست خم ز غم یاس پرپرت لیلا دراین میان شده مجنون چو دیده است صدها هلال شد قمر روی اکبرت سرتاسر مسیر ِ سرت سرخ گشته است از قطره های خون ِ کف پای دخترت دارد همیشه روی لبانش دعا رباب تا که نیفتد از سر ِ نی رأس اصغرت قلبت هزار مرتبه در کربلا شکست یک مرتبه فقط شده رأسم مکسّرت بهر تداعی شرر کوچه کافی است فکر طناب بسته به دستان خواهرت 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹بوی تو می‌آید🔹 نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را برملا کردی خبر داری؟ جهان را زیر و رو کرده‌ست گیسوی پریشانت از این عالم چه می‌خواهی همه عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیّ و یا قیّوم خبر دارم که سر از دِیْر نصرانی درآوردی و عیسی را به آیینِ مسلمانی درآوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هِی کردی تو می‌رفتی و می‌دیدم که چشمم تیره شد کم‌کم به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم‌کم تو را تا لحظهٔ آخر نگاه من صدا می‌زد چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می‌زد حدود ساعت سه، جان من می‌رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می‌رفت آهسته :: بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من خیالت جمع، ای دریای غیرت! خیمه‌ها با من تمام راه برپا داشتم بزم عزا در خود ولی از پا نیفتادم، شکستم بی‌صدا در خود شکستم بی‌صدا در خود که باید بی‌تو برگردم قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹من اسیر توام🔹 سر به دریای غم‌ها فرو می‌کنم گوهر خویش را جستجو می‌کنم من اسیر توام، نی اسیر عدو من تو را جستجو کوبه‌کو می‌کنم تا مگر بر مشامم رسد بوی تو هر گلی را به یاد تو، بو می‌کنم استخوانم شود آب از داغ تو چون تماشای آب و سبو می‌کنم صبر من آب چشم مرا سد کند عقده‌ها را نهان در گلو می‌کنم تا دعایت کنم در نماز شبم نیمه‌شب با سرشکم وضو می‌کنم هم‌کلامم تویی روز بر روی نی با خیال تو شب گفتگو می‌کنم.. 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹خطبۀ فتح🔹 باد با لهجۀ چادر عربی نوحه‌گر است زنی از دشت پر از کرب و بلا در گذر است می‌وزد تا شب بی‎‎‌روزنه را صبح کند پرچم قافله‌اش گیسوی شمس و قمر است او ندیده‌ست، ندیده‌ست به‌جز زیبایی در خزانی که پر از لالۀ خونین‌جگر است.. زنی آن‌سان که اگر بر سر منبر برود کمترین خطبۀ او مژدۀ فتح و ظفر است غل و زنجیر به گردن، غل و زنجیر به پا کوه‌سروی به سوی شام بلا در سفر است 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم عجل لولیک الفرج (253).mp3
زمان: حجم: 4.31M
😭 العجل ای منتقم که آخرین خونخواهی توو کدوم روضه دوباره غرق اشک و آهی کربلایی یا مسیر شهر کوفه و شام روز و شب با کاروون اسرا همراهی آه، بیا آقا داره عمه میزنه تو رو صدا بیا که به مرگ خود فاطمه ها شدن رضا آه، نزار آقا عمه ها رو ببرن شام بلا تا به کی باید ببینن روی نی، سر جدا العجل به حقّ..... ناله های زینب بیا که رسیده..... جون عمّه بر لب اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸 باز دارن رو نیزه ها سر تو رو می بندن به شکاف مونده روی سر تو می خندن برای اینکه سکینه دق کنه با طعنه دور نیزه ی سرت مقابلش می رقصن آه،چه بی امون از جای عموده، خون تو روون یه نگات اشکه و چشم دیگرت کاسه ی خون آه، ای با وفا به تو بدتر از همه شده جفا سرتو به پهلو میزنن به روی نیزه ها چشماتو ببند تا ...نببینی جسارت دیگه بر سر نی... هی نکش خجالت اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸 جواب حضرت عباس به خواهر علیهما السلام: نبینم که خسته از جسارت و آزاری چی به روزت اومده که قامت خم داری بدتر از عموده واسه من همین داغی که می بینم تو ازدحام ِکوچه و بازاری آه، پیش نگام تو رو خارجی صدا زدن مدام تو رو با ناقه ی عریان میبرن به شهر شام آه، نور دلم تو رو میزنن همش مقابلم من بمیرم که تو همسفر شدی با قاتلم میبینی سرم رو.... زیر دست و پاها پاسخ گِلایَت....... میشه سبّ اعداء اللهم عجل لولیک الفرج...... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌الله الرحمن الرحیم از‌ زبان حضرت زینب سلام الله به امام حسین علیه‌السلام خدا کُنَد زِ لبت یک سلام هم باشد وَ سایه‌ات به سرم مُستدام هم باشد بریز گیسویِ خود را به شانه‌های نسیم که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد  کم است اینهمه دشنام‌های طولانی که کوچه کوچه نگاهِ حرام هم باشد گذشتن از گذرِ تنگِ کوچه‌ها سخت است و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد فقط نه اینکه پُر از آشناست هر طرفم کنیزِ خانه‌ی‌مان رویِ بام هم باشد شبِ گذشته یتیمت به ضربِ زجر آمد  بلورِ خورده تَرَک بی دوام هم باشد چه حال می‌شوی آن لحظه‌ای که تنهایی اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد خدا کُنَد سرِ طفلت نیاُفتد از نیزه خدا کُنَد که سرش تا به شام هم باشد لباس کهنه‌ی خود را برایم آوردند میانِ کوفه کمی احترام هم باشد دلم خوش است که با نیزه‌ی تو می‌آیم اگرچه فاصله‌ام یک دو گام هم باشد (حسن لطفی) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7