#حضرت_زهرا_شهادت
نذر حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها
ابرها بر سقفِ ما بارانِ نمنم ریختند
در میان آشیانم یک جهان غم ریختند
خانهام را سیل دارد میبرد کاری بکن
در نگاه بچههایم آب زمزم ریختند
یک بغل واکردی و گفتند مادر خوب شد
چار طفلم بینِ آغوشِ تو باهم ریختند
تو خودت دارالشفایی پس شفایت را طلب
در نفسهایت عزیزم اسم اعظم ریختند
اشکهایم ای شکسته سینه رویت خیس کرد
سرفههایت لکه خونها را به رویم ریختند
هم نمی آید چرا زخمت چرا بهتر نشد
فضه و اسماء و زینب هرچه مرحم ریختند
چند روزی هست دارد بچهام جان میدهد
چه شده؟ انگار در کامِ حسن سم ریختند
مادرم را در بقیع گفتی چه شد با کودکت
کاش میگفتی سرت یکباره باهم ریختند
فاطمه بنتاسد حالِ عروست را ببین
بر سرِ شیرخدا چند ابنملجم ریختند
در به رویت فاطمه اُفتاد و از آن رد شدند
بار شیشه داشتی با ضرب محکم ریختند
از تو چادر خاکی و از من محاسن روی خاک
تو زمین خوردی سرِ من خاکِ عالم ریختند
ریسمان بر گردنم بود تو هم درشعلهها
تازه واردها سرِ طفلانِ ما هم ریختند
**
دادم از حالا برای زینبِ بی مَحرم است
آه میبیند که در گودال یکدم ریختند
نیزهها با تیغها بسیار بسیار آمدند
آب را در پیش آن لب تشنه کمکم ریختند
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#عامیانه
شب به شب داری شکسته تر می شی
بد جوری داره دلم شور می زنه
چشمای بی رمقت به من میگه
آخرین روزای با هم بودنه
نرو تنها کس دنیای علی
دشمنامون و حاجت روا نکن
دنیا داره رو سرم خراب میشه
برا مرگت این همه دعا نکن
شب تا صبح می میری و زنده میشی
حال و روزت از چشام سو می گیره
ای خدا دردم و من به کی بگم
تو خونه زنم ازم رو می گیره
الهی دست مغیره بشکنه
بد جوری شکسته احترامم و
من مسلمونم چرا تو مدینه
نمیدن دیگه جواب سلامم و
تو و جون کندن و آه زیر لب
من و غصه خوردن و خون جگری
علی حیرونه : اینا دیگه کیَن
زن و می زدن کتک و چل نفری
دیدی فاطمه چه جوری این دوتا
به من و تو درد بی امون دادن
زیر چشمی موقع عیادتت
خون مسمار و بهم نشون دادن
زن هیجده ساله باید سر چی
دو سه ماهه بشه قامت کمونی
جون من رسید به لب وقتی دیدم
تو نماز ِتو نشسته می خونی
می دونم داری به چی فکر می کنی
وقتی خیره ای به چشمای حسین
خونمون کربلا میشه وقتی که
می زنی شونه به موهای حسین
بَده حالت داری انگار می بینی
پنجه شمر و تو گیسوی حسین
وای من پهلو شکسته پیش تو
می زنن لگد به پهلوی حسین
#محمد_حسین_رحیمیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
تا كه تسليميم ، تسليـمِ رضاي فاطمه
راضي از اعمال ما باشـد خُداي فاطمه
شاه بانوي دوعالم اوست از اين رو خُدا
آفريده شـاه مـردان را براي فاطمه
كسر شأن اوست اينكه ما فدائي اش شويم
گفته وقتي كه محمّد هم فداي فاطمه
انبيايي كه اولوالعزمند غير از مصطفي
عاجزند از درك شأن بچّه هاي فاطمه
فضّه ي او موقع جارو زدن مي گفت كه
كيـمـيا را يافتـم در خاك پاي فاطمه
باعث فخر خدا پيشِ ملائك مي شود
مي رود تا عرش وقــتي ربّناي فاطمه
چادر او از يهودي ها مسلمان ساخته
بوده وقتي كه رواجِ دين بناي فاطمه
نو عروسي كه ميان حجله شد تسليم مرگ
يافت يك عُمر دوباره از دعاي فاطمه
كور مادر زاد را چشم خُدا بين مي دهد
ذرّه اي از تُربت دارُالشّـفايِ فـاطمه
ترسي از بيگانگي با مردم دنيا نداشت
هر كسي از ابتدا شـد آشناي فاطمه
از بعيدات است اينكه شيعه ي غيرت مدار
خاكســار مادري باشـد سِواي فاطمه
روز مرگ من بُود روزي كه اشك چشم من
گونه ام را تر نسازد در عزاي فاطمه
بسكه اين ايّام دارد درد و زخم و ضعف و تب
وقت صحبت سخت مي لرزد صداي فاطمه
پيشتر از كربلا پيري زينب مي رسد
شانه هاي او اگر باشـد عصای فاطمه
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
شمعم که با شرار خودم گریه میکنم
دریایم و کنار خودم گریه میکنم
بی اختیار جای نفس آه میکشم
با آه بی شمار خودم گریه میکنم
روز مرا کبودی رویی سیاه کرد
هر شب به روزگار خودم گریه میکنم
بی تاب میشود حسن از یاد کوچه ها
با طفل بی قرار خودم گریه میکنم
بر جان خویش نیمه ی شب چیده ام لحد
حالا سر مزار خودم گریه میکنم
#میثم_مومنی_نژاد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
ضربه کاری بود و مادر بی هوا از پا فتاد
بسکه غافلگیر شد، روی زمین درجا فتاد
گوشوارِ مادرم در کوچه شد پخشِ زمین
نقش سیلی بر رخِ انسیهٔ حورا فتاد
یکطرف ضربِ دو دست و یکطرف دیوارِ سخت
جای پنج انگشت بر رخساره برق آسا فتاد
تا نبینم مادرم را بر زمین افتاده است
خواست برخیزد ز جایش، بی درنگ اما فتاد
شانه ام را چون عصا، بُردم بزیرِ دست او
یک قدم برداشت، اما باز هم از نا فتاد
چادرِ خاکیِ او را می تکاندم، ناگهان
دیده ام بر خونِ گوشِ مادرم زهرا فتاد
گفت با من، حرفی از سیلی به بابایت مگو
با خودم گفتم، چه داغی بر دل بابا فتاد
آن طلوعی که پدر،روزی سه نوبت فیض داشت
بعد از این، از روی ماهِ زهرهٔ زهرا فتاد
خواهر اما دید مادر را به آن روی کبود
برقِ سیلی در نگاهِ زینب کبرا فتاد
ارثِ مادر، عاقبت بر دخترش خواهد رسید
آری آن سیلی، به روی یک یکِ گلها فتاد
گاه وقتِ حمله بر خیمه، گهی در قتلگاه
ضربهٔ دستِ یهودی بر یتیمِ ما فتاد
آید آن روزیکه صبحِ انتقامِ سیلی است
آری آن روزیکه دستِ غیب بر اعدا فتاد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌹 #سلامامامزمانم
سلام بر تو
ای مولایی که دستگیر درماندگانی.
بشتاب ای پناه عالم
که زمین و زمان درمانده شده!
🌼 السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصوبُ
🌼 ...وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ و
🌼 سلام بر تو اي پرچم برافراشته
🌼 سلام بر تو ای فريادرس
🌼 و ای رحمت گسترده
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج
🌹🍃🌹🍃
#امام_زمان_فاطمیه
مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا
حال و هوای گریه داری یابن الزهرا
این روزها خیلی دلت را غم گرفته
دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا
با واژه ی «مادر» شود آهت کشیده
در لا به لای اشک و زاری یابن الزهرا
ای وای مادر های تو می گوید آقا
خیلی برایش بی قراری یابن الزهرا
آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر
سر را به زانو می گذاری یابن الزهرا
آقا! تنم، جانم، همه چیزم فدایت
آماده ام بر جان نثاری یابن الزهرا
گریه مکن که طفل اشک بی قرارم
با گریه ات گردیده جاری یابن الزهرا
جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم
با عرض پوزش از «نداری» یابن الزهرا
از این که هستم دوستدار مادر تو
حتماً مرا تو دوست داری یابن الزهرا
تا این که باشم زائر قامت خمیده
دنبال یک سنگ مزاری یابن الزهرا
«زهرا» به «زهراها» شده تبدیل... یعنی :
در کوچه شد آیینه کاری یابن الزهرا
#محمد_فردوسی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
گمان دارم كه حال مادرم بهتر نخواهد شد
كمي از درد او يك لحظه هم كمتر نخواهد شد
ندارد خانه اصلأ رنگ و بوئي بي وجود او
براي اهل خانه هيچ كس مادر نخواهد شد
نمي دانم بگويم از كجاي روضه هاي او
تمام روضه ها چون روضه هاي در نخواهد شد
براي دلخوشي گاهي كنار بستر مادر
به خود گفتم كه ياس مصطفي پرپر نخواهد شد
هزاران آيه نازل شد به پيغمبر ولي هرگز
از اين چندين هزار آيه يكي كوثر نخواهد شد
غريبي اش دو چندان ميشود بابا بدون او
غريبي بعد از اين پيدا چنان حيدر نخواهد شد
شبيه مادرم بايد صدا زد مهدي او را
نيايد تا كه او حال كسي بهتر نخواهد شد...
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
روی کاغذ دل نوشته شد، با مداد تابنده: فاطمه
نامه را فرستنده شاعری، در مدینه گیرنده فاطمه
بسته شد به پای کبوتری، مُهر نامه ام مِهر مادری
باز می کند ذره پروری، در حق نویسنده فاطمه
می نویسم از آنچه دیده شد، روح تا به خلقت دمیده شد
ناگهان بهشت آفریده شد، از بهار لبخند فاطمه
نور ذات الله را ببین، ماه هم به حرف آمد این چنین
اَظهرُ مِن الشمس باشد این، زهره ی درخشنده فاطمه
مریم است و معبد که ناگهان، شد به سجده تا گشت بی امان
عطر یاس چادر نماز تو، در فضا پراکنده فاطمه
گفته حضرت عسکری چنین، "نَحنُ حجةُ الله"... پس یقین
"حجةٌ علينا" نمی شود، جز تو را برازنده فاطمه*1
ای که از مقامات برتری، کار فضه ات کیمیاگری
پس کنون که خورشید پروری، سایه ی تو پاینده فاطمه
ای قرار حیدر قرار تو، ذوالفقار او ذوالفقار تو
بوده فتح آن قلعه کار تو، با تو در علی کنده فاطمه
خاطرات دلتنگ کوچه را، می نگارم اما بگو چرا
بی هوا به دیوار می خورد، نامه ی سراینده فاطمه
تو برای مظلومیِ علی، شب به شب به هر در زدی ولی
هیچ کس جوابی نمی دهد، غیر از اینکه شرمنده فاطمه
لااقل نپرسید یک نفر، ماجرا چه بوده ست پشت در
بسته شد پس از تو به سادگی، در مدینه پرونده فاطمه
_______________
1* قال امام عسکری علیه السلام: نَحْنُ حُجَةُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَلیَنا
ما حجّتها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش ميباشیم، و فاطمه، حجّت راستین و پُرشكوه خدا بر ما ميباشد. تفسیر أطیب البیان/ ج 13/ ص 236
_________________
#میلاد_حسنی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7