eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود نداشت در سر خود چشم دیدن حق را که لاعلاج ترین درد او تکبر بود نبود غیر حسد در دل خدانشناس و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود نبود مستحق ناسزا شنیدن ها کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود شکسته بود دلی از عناصرالابرار سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر... غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن به روی صورت مادر نشان آجر بود نبود علت قتل حسن دو جرعه ی سم که قاتل پسرش روضه ی تحیر بود شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تبیینه جهاد فرهنگی برای فتنه اخیر.pdf
343.4K
فریاد تبیین جبهه فرهنگی انقلاب 🔹متن کامل تبیینیه فعالان جبهه فرهنگی انقلاب در تشریح صحنه آرایی جدید جبهه حق و باطل منتشر شد.
از بس نبی به شخص علی التفات داشت حتی در احتضار هم از این صفات داشت خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است گویی از او ارادۀ آب حیات داشت بوی علی شفای غم و درد مصطفاست ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت: هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت محراب را چو غیرِ علی دید در نماز او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت آغوش می گشود برای دو نور عین از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای امّا نگاه زینب کبری نکات داشت تا آخرین نفس نگران حسین بود گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت در روزهای آخر عمرش ، بقیع را آگاه از مصائب بعد از وفات داشت تازه غم و مصائب زهرا شروع شد آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت تو بازوی علی و علی بازوی خداست از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه دین خدا هم شعار سر داده و خون دختر بیچاره را هدر داده منافقانه ز گفته کسی که غیرت خود را به سیم و زر داده حجاب از سر زن می کشند ، اُف بر او- که عقل خویش به یک مشت پرده در داده سکوت ماست که دشمن خیال باطل کرد سکوت ماست که بر فتنه بال و پر داده میان هلهله ی قوم لوط ، بعضی را - خدا دو دیده ی کور و دو گوش کر داده بمیرد آنکه به اسم وطن ز کینه برید گلوی آن که برای نظام سر داده همیشه غصه ناموس سخت تر باشد خدا به قلب حسن صبر بیشتر داده شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پاینده باد جواب کن همه ی شهر و مشتری ها را رها کن این ور دنیا و آن وری ها را میان ولوله ی شهر و شور و آشوبش نشسته ام تو بیایی و دیگری ها را ... نشسته ام تو بیایی و با خودت ببری مرا که از برم آیین دلبری ها را ولی چگونه از این جمع مست بگریزم؟ از این جماعت بی دین که گل_پری ها را ... از این جماعت بی عفتی که می خواهند به حیله از سر این شهر روسری ها را ... نگاه کن که چه نیّات تیره ای دارند چه فکرهای سیاهی است این جری ها را فرار می کنم از بین چشم های مریض ک مخفیانه بپوشانم این زری ها را که این زبان و ظرافت فقط بخاطر توست به گوششان برسان بیت آخری ها را شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پاینده باد عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما بر این قرار تا نفس آخریم ما همراز روضه‌ها و نواخوان نوحه‌ها دمساز سوز سینه و چشم تریم ما ما را به سر هوای شهیدان بی سر است از سر گذشته‌ایم چو بر این سریم ما نام حسین محشر عظمای جان ماست جان دادگان زندۀ این محشریم ما محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین امروز لشکر شه بی‌لشکریم ما ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است با عشق و شور همدم و همسنگریم ما ما امّت نه دی و اهل حماسه‌ایم مرد جهاد و همقدم حیدریم ما حرف ولیّ ماست که «من انقلابی‌ام» در راه انقلاب ز جان بگذریم ما با طلحه و زبیر بگویید تا ابد عمّار وار همنفس رهبریم ما «اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خوانده‌ایم هرگز ز جرم فتنه‌گران نگذریم ما با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو امروز رهسپار دژ خیبریم ما چشم انتظار منتقم آل مصطفی چشم انتظار معرکۀ آخریم ما شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•اِی‌پادشـهٔ‌عالَم‌اِمكان؛🥀. دور‌اَز‌تونیستَم‌ڪه‌دِلَم‌دَر‌هَواےِتوست قَلبَم‌بہ‌زیرِتابش‌ِگُنبَد‌طَلاےِتوست°💚° °السَّلٰامُ‌عَلَیکَ‌یٰاعَلیِّ‌بنِ‌موسَےالرِّضٰا
نه پی دانه و آبم ،نه پی ایوانم من فقط کفتر جلد حرم سلطانم مثل یک ابر، پر از گریه ی بی پایانم ولی از این همه بخشندگی ات حیرانم در هیاهوی حرم باز صدایم کردی بی قرارِ سفرِ کرب و بلایم کردی به خودم گفتم اگر داغ فراوان شده است وقت پابوسی سلطان خراسان شده است درد هایم همه با دست تو درمان شده است آنکه ایوان تو را دیده مسلمان شده است سفره ی هیچ کسی مثل تو بی منت نیست بی سبب نیست که صحن تو دمی خلوت نیست چشمم از دیدن صحنِ تو ندارد سیری گنبد و مرقد و گلدسته...عجب تصویری بهتر از خادمی ات نیست دگر تقدیری که سه جا می رسی و دست مرا می گیری جز غبار قدمت تاج سری نیست که نیست هیچ جا جز حرم تو خبری نیست که نیست شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عرض ارادت من و هم گریه های من.. بر حضرت رئوف، امام رضای من تنها تویی که حرف مرا گوش میکنی جای دگر که رنگ ندارد حنای من! چیزی نمانده غرق شوم چاره ای بساز کاری بکن بحق جوادت برای من  دیدی که من اسیر هوی و هوس شدم  گفتی بیا به طوس بیا در سرای من.. دستم گدای توست و پایم براه تو جز این شود قلم بشود دست و پای من قبل از خدا خدا به زبانم تو آمدی با تو مبارک است همیشه دعای من من زنده ام به نوکری خانه ی شما! پس نوکری به کار نگیری به جای من! دست مرا بگیر و ببر با خودت بهشت ورنه جهنم است، جهنم سزای من دیشب کنار پنجره فولاد سوختم آقای من چه شد سفر کربلای من ابن شبیب حرف شمارا به ما رساند حالا ز گریه درنمیاید صدای من وقتی ضریح پیکر او نیزه نیزه شد لب تشنه بود جد سر از تن جدای من شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی تو مشکلا آدم می مونه... تو سختیا قدش که خم می مونه... هرجا که تو غصه و غم می مونه... یه چند روزی میاد حرم می مونه... ‌غم نگفته رو آقا می دونه امام رضا امام مهربونه امام رضا دوست داره زائراشو خیلی داره هوای ذاکراشو صله میده تموم شاعراشو جا داده تو بهشت مجاوراشو نامه ی نا نوشته رو میخونه امام رضا امام مهربونه‌ یه مادری میگه به غم اسیره دکترا گفتن دیگه خیلی دیره گفته میرم یا پسرم میمیره یا شفا از امام رضا میگیره دیگه فقط امام رضا می تونه امام رضا امام مهربونه یه پیرزن از دل جاده اومد از روستا با پای پیاده اومد با اشک و با روی گشاده اومد تا حرمش با دل ساده اومد سواد نداره اما هی می خونه امام رضا امام مهربونه اومده یک جوون که خیلی زاره روز دلش شبیه شام تاره دلش گرفته خیلی بی قراره میگه به هیچ کسی امید نداره امام رضا غمش رو خوب می دونه امام رضا امام مهربونه شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7