eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
983 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
هر نصر من الله به شمشیر علی بود هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود در خیبر و بدرش همه یکپارچه گفتند: پیروزی اسلام به شمشیر علی بود آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد پیداست که از نعره تکبیر علی بود در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست چون سینه دشمن هدف تیر علی بود یک قوم در اندیشه تحقیر علی بود یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود گفتند و نماندند ولی نام علی ماند الحق که علی شاهد تکثیر علی بود حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟ فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمی‌شد در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود پیغمبر ما آینه حسن خدا بود در آینه هر آینه تصویر علی بود هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور با یازده آیینه به تفسیر علی بود از خاک نجف شاخه انگور بر آمد این معجزه تاک به اکسیر علی بود ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا این دل همه عمر به تسخیر علی بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کاش می شد که غمی از دل خلقت برود  یا مسیر دگری سوی حقیقت برود  کاش می شد که روایت شود این بار غلط باز تاریخ حکایت شود ،این بار غلط مثلا بعد پیمبر همه با ایمانند  پیرو آیه ی اکمالگر قرآنند دور حیدر همه عارف به مقامش آیند بهر پاسخ که نه با قصد سلامش آیند پشت در آمده جمعی که ارادت دارند  هدف عرض ادب نیت بیعت دارند غیر حیدر که در این شهر ولی اصلا نیست ریسمان بسته به دستان علی اصلا نیست خانه ی وحی که خالی نشد از امنیت ام کلثوم نترسیده از این جمعیت  هیزمی نیست به دستان کسی آماده این حسن نیست که برروی زمین افتاده ومدینه زن تبدار ندارد هرگز  در اگر داشته مسمار ندارد هرگز  نشود فاطمه با هیچ کسی رو در رو  می رود مسجد اگر قصد دعا دارد او می رود دست به دست پسر چون ماهش کوچه امن است کسی نیست ببندد راهش  در دل شهر اگر چوب بُری ها بازند  نیست تابوت که گهواره فقط می سازند  عمر پر برکت این مادر اگر کوتاه است  علت این است دلش تنگ رسول الله است  از غروبش همه ی شهر عزادار شدند  وقت تشییع شدست و همه بیدار شدند عنصر قلب کسی نیست دراین شهر از سنگ موقع غسل علی نیز نمی بازد رنگ وبه زهرا نرسیدست گزندی هرگز  نشود رنگ کفن از رد خونی قرمز  رنگ نیلی به رخش نیست فقط روبند است نه! ورم نیست که آن ضایعه بازو بند است  این طرف دست علی بدرقه ی اجلالش آن طرف دست نبی آمده استقبالش کاش مسکوت نمی شد سخن انسان ها کاش تاریخ عوض میشد از این کتمان ها 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای معجرت نجابت و ای چادرت حجاب در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب ای محور "لیذهب عنکم " وضو بگیر دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب بی پرده رو به آینه کن قبله را ببین هرچند نیست آینه را تاب بازتاب لبریز مهربانی تو می شود پدر وقتی تو را به ام ابیها کند خطاب از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت از اشک توست آبروی عترت و کتاب گیرم شکست بازوی انسیه با غلاف گیرم که بسته بود یدالله با طناب کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم کی موج خسته می شود از قهر پیچ و تاب وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش در حیرتم چرا که نشد آسمان خراب مولا سوال کرد که ای محرم علی آخر چرا برابر من میزنی نقاب؟ مولا سوال کرد که در غسل نیمه شب معلوم شد سوال علی نیست بی جواب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هرچند درک فاطمه مخصوص اولیاست در حشر از عذاب خدا شیعه اش رهاست روشن ترین تجلی دنیایی دعاست حالا که کعبه دامنش از دست ما جداست زهرا به جای ما به دعا ایستاده است توحید نام دیگر این خانواده است آن کس که قدر او زده تقدیر را ورق خیرش همیشه حایل «من شر ما خلق» با هر نماز نافله اش می‌دمد شفق از نور آفریده شده است او نه از علق بالاترین ستاره‌ی افلاک فاطمه است رکن نخست و محور لولاک فاطمه است زهرا نبود سوره‌ی کوثر نداشتیم نوری میان ظلمت محشر نداشتیم حیدر نداشتیم و پیمبر نداشتیم در آفرینش اسوه‌ی مادر نداشتیم با اینکه نیست ذات خداوند را بدل زهرا دلیل خلق جهان بود از ازل قرآن ناطق است ولی در حجاب راز «حتی تورمت قدماها» ست در نماز پیچیده در قنوت شبش ناز با نیاز دستش فقط به سمت خدا می‌شود دراز وقتی غذای خانه‌ی او دیر می‌شود صد سفره از بهشت سرازیر می‌شود هم شأن شانه های بلندش فلک نبود در مالکیت فدکش نیز شک نبود ای قوم این که پاسخ نان و نمک نبود مزد دعای خیر هجوم و کتک نبود با نیت کمک به عزاداری اش روید هیزم نه! با گلاب به دلداری اش روید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟ تا به امروز کسی مرتبه ات را دیده ست؟ خلق از معرفت شان تو عاجز ماندند بی جهت نیست خدا فاطمه ات نامیده ست خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم نور هم با تو خودش را همه جا سنجیده ست نور چشمان پیمبر تویی و جلوه ی تو آفتابی ست که تا غار حرا تابیده ست حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت بارها خم شده و دست تو را بوسیده ست نخل لب تشنه شد از نام تو سیراب، چقدر چشمه از عشق تو در قلب علی جوشیده ست دست در دست تو بود ای شرف الشمسِ علی! اگر انگشتر خود را به گدا بخشیده ست سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر ملک وحی، هرآئینه به خود بالیده ست بانی رزق تویی، روح الامین می دانست سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده ست هر زمانی که شدی خسته، به نقل از سلمان چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده ست چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر سائلی رخت عروسی تو را پوشیده ست به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد نان افطار تو وصفش همه جا پیچیده ست چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت: "گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست" آه باران عطا! رود کرم! خیر کثیر! از چه همسایه ات از گریه ی تو رنجیده ست مسجدی هست در این ناحیه که خشت به خشت سر نفرین تو از ترس به خود لرزیده ست بشکند دست کسانی که شکستند تو را چشمت از ضربه ی ناگاه به خون غلتیده ست سر زخمت نکند وا شده بانوی بهشت اینهمه لاله چرا دور و برت روئیده ست پلک آرام بزن، صفحه به نرمی بشمار مصحف روی تو چندیست ز هم پاشیده ست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برده ای از خانه ام بارفتنت لبخند را خنده هاوگریه های آخرین فرزند را ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را داغ هجران توبامن آنچنان کرده است که برجگر باید بریزم بعد ازاین اسپند را تا تو بودی یک نفر حرف دلم را می‌شنید بی تو باید بشنوم هرآنچه می گویند را بند بند پیکرت لرزید و پهلویت شکست در عوض از دست حیدر باز کردی بند را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای حتی میان خانه هم چادر به سر داری کمتر بگو عجل وفاتی مهربان من تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری دیگر نمی گیرم بغل زانوی غم زهرا از انتظار مرگ اگر تو دست برداری خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری من مطمئنم کوه را از پا می اندازد این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن حالا که ای بانوی من عزم سفر داری تا زنده ام برده است خواب از چشم گریانم این زخم هایی که به روی بال و پر داری می بینمت روز دهم در قتلگاهی که تو وعده ای با زینب خونین جگر داری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زهرا به ماقدم به قدم لطف کرده است نه هر قدم که دم همه دم لطف کرده است هو هوی ذوالفقار هم از هوی فاطمه است یعنی که دم به تیغ دو دم لطف کرده است ما بچه های ناخلفی بوده ایم که مادر به ما هزار رقم لطف کرده است سوگند می خوریم به پهلوی فاطمه زهرا به ما بدون قسم لطف کرده است با سفره داری پسر ارشدش به ما نه اشتباه شد به کرم لطف کرده است شب های جمعه ناله ی شش گوشه می رسد بانوی بی حرم به حرم لطف کرده است عباس اگر به عرصه ی محشر گره گشاست زهرا به آن دو دست قلم لطف کرده است ضرب غلاف و ضربه ی در، ضرب دست کفر دنیا مگر به فاطمه کم لطف کرده است... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🙏 ای کعبۂ دل! ماهِ دل آرا برگرد بیتابِ تو مسجد و کلیسا! برگرد تکبیرةُ الإحرام ِ تو را منتظریم ای پیش-نمازِ ما و عیسی برگرد! #میلاد_حضرت_عیسی_ع_مبارکباد #مرضیه_عاطفی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌺🍃 به غربتِ این روزهای کربلا 🌺🍃 بی هیاهو و بی صدا...خلوت آستانِ گره گشا خلوت پرچم ِ رویِ گنبد آشفته حرم شاه با وفا خلوت اشکِ میدانِ مشک شد جاری شده ایوان-طلا چرا خلوت؟! کاش میمردم و نمی دیدم لحظه ای زیرِ قبّه را خلوت قاتل جانِ من شد این تصویر... دورِ شش گوشه! کربلا! خلوت... سائلی نیست و شده ست چرا؟! دورِ ارباب، از گدا خلوت داغِ تو شد اضافه یابن شبیب پس بخوان روضه در خفا...خلوت... ¤ وای از سینه ای که لب تشنه کرده با تیرِ بیهوا خلوت همه رفتند و پیکری جا ماند... شد پس از حمله خیمه ها خلوت! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
إذن از علی(ع) و حضرت زهرا(س) دارد صد گریه کن از عرشِ معلّی دارد هر هفته شبِ جمعه حسین بن علی(ع)؛ در کرب و بلا روضۂ سقّا دارد! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گر چه بی منت همیشه نان رسانی می کنی جور دیگر فاطمیه مهربانی می کنی نیستی در ظاهر اما باطنا لطف تو هست ظاهری و باطنی صاحب زمانی می کنی روضه زهرا کجا ، پَستی شبیه من کجا آبرو دار جهان ! پا در میانی می کنی؟ باز آقا جمع کردی نوکران را دور هم باز داری نام زهرا را جهانی می کنی باز هم شرمنده از ، مهمان نوازیت شدیم باز هم مثل محرم ، میزبانی می کنی باز هم داری به عشق مادرت ، این روز ها ما شکسته بال ها را آسمانی می کنی نیستم لایق مرا راهم دهی ، یادم نما هر کجا این روز و شب ها روضه خوانی می کنی عرش می ریزد بهم ، آقا تو وقتی گریه بر یاس هجده ساله قامت کمانی می کنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای دیدن روی تو ناله ها دارم خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم تمام سوز دل من ز ناله های شماست ز درد هجر تو سوز ی در این صدا دارم گدائی در این خانه آبروی من است به نام توست اگر ذره ای بها دارم به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه... ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم الا امیر سحر ای مسافر صحرا امید وصل تو را بین هر دعا دارم به کام خویش چشیدم غم جدایی را نشان رحمتی از یار آشنا دارم مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست اگر زبان مناجات با خدا دارم بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن که بر جبین عرق شرم از شما دارم بدست خود بده خرج زیارت ما را هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهشت، قبضه ي خاكي بود زمعبر من وجود، گم شده در تربت مطهّر من در آن زمان كه زمان و مكان وجود نداشت خداي عزّوجل بود مدح گستر من خداي خوانده مرا كوثر رسول خدا رسول گفته كه اين دختر است مادر من خديجه مادر و احمد* پدر و ائمّه پسر بزرگ مرد دو عالم علي است شوهر من منم بهشت نبوّت ائمّه ميوه ي آن منم سفينه ي عصمت علي است لنگر من زهي سعادت آن تشنه اي كه نوشد آب به دست ساقي كوثر زحوض كوثر من سلام گرمِ مسيحا به خون پاك حسين درود مريم عذرا به صبر دختر من شود به عرصه ي محشر مقام من معلوم كه روز، روز من و محشر است محشر من كند قيام زجا از براي عرض سلام حسين با تن مجروح در برابر من بس است بهر شفاعت دو دست عبّاسم كه اوست با علم خود حسينِ ديگر من فرشته گان الهي برات عفو به دست زنند بوسه به پاي بلال و قنبر من روا بود كه ببخشد گناه خلقت من خدا به خون گلوي عليّ اصغر من منم كتيبه ي عصمت منم صحيفه ي نور كه آيه آيه شد از تازيانه پيكر من من آن خميده درختم كه از جفاي خزان شكست شاخه و از دست رفت نوبر من قوي ترين سند غربت علي ثبت است به دست و سينه و مِهر رخ منوّر من سرشك سرخ و عذار كبود و موي سفيد كه قاتلم بنشيند كنار بستر من مدينه و اُحد و مسجد الرّسول و بقيع براي حفظ ولايت شدند سنگر من چه پشت در چه به مسجد چه در دِل دشمن علي علي سخن اوّل است و آخر من زقول فاطمه «ميثم» به نخل خود بنويس كه هر چه پيش بيايد علي است رهبر من 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شروع میشود این شعر تازه با زینب مگر که گوشه چشمی کند به ما زینب هزار فاطمه گفتم هزار تا زینب سلام حضرت بانو سلام یا زینب بغیر تو ز تمامی خلق دل کندیم به چادر تو همیشه دخیل میبندیم حیا به پاکی تو اقتدا مکرر داشت علی به یمن تو در خانه اش دو کوثر  داشت خوشا بحال حسینی که چون تو خواهر داشت و باتو فاطمه آیینه در برابر داشت میاید از گل سجاده تو عطر خدا فدای نافله هایت عقیله ی طه اراده کرد خدا تا به عشق جان بدهد به خاک سرد زمین نور آسمان بدهد تورا نشان تمام پیمبران بدهد که پیش صبر شما صبر امتحان بدهد به آستان شما کوه سجده خواهد کرد و هر مجاهد نستوه سجده خواهد کرد تو آمدی و کس و کار من شدی بی بی میان حادثه ها شیر زن شدی بی بی شبیه مادر خود ممتحن شدی بی بی کسای روی سر پنج تن شدی بی بی همیشه ذکر لب اهل بیت نام شماست منم غلام کسیکه خودش غلام شماست ظهور عزت پروردگار خطبه تو کلاس صبر کلاس وقار خطبه تو قرار داده به هربی قرار خطبه تو دمی شد از دودم ذوالفقار خطبه تو کشانده ای تو به حیرت همه نظرهارا زبان سرخ تو بر باد داده سرها را پناه امت پیغمبر است چادرتان زمان وحشت ما سنگر است چادرتان یقین که فاتح صد خیبراست چادرتان و سایبان وسط محشر است چادرتان ندیده مردی دوران به مردی این زن که رفته است به جنگ عقیده با دشمن اگرچه رنج و بلا دید جا نزد اصلا به راه عاشقی اش پشت پا نزد اصلا به جز حسین کسی را صدا نرد اصلا و دست رد به غم کربلا نزد اصلا درست مثل علی در نبردها غوغاست شجاعتش بخدا چون شجاعت زهراست عقیله بود ولی در حصار غربت بود هجوم درد به قلبش ورای طاقت بود همیشه سهمیه اش از جهان مصیبت بود دلش شکسته گودال بود و غارت بود نرفته است ز یادش هجوم سر نیزه سری که ذبح شد ازپشت و رفت بر نیزه چقدر غصه ی بازار رفتنش را خورد میان راه ز شمر و سنان لگدها خورد شکست! زخم جدایی  دلبرش را خورد چنانکه شوهرش از دیدن رخش جا خورد هنوز ظرف دلش را به سنگ میکوبند دوباره پیش رویش طبل جنگ میکوبند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اختر برج شهامت دُرَه بيضا جمال گوهر دُرج سعادت زهره زهرا خصال بنت ام الاولياء سرمايه فرّ و شكوه دختر شير خدا پيرايه عزّ وجلال بر سرير فرّ و شوكت بانوي كيوان غلام بر سپهر جاه و رفعت اختر فرخنده فال زينب كبري مهين نوباوه خير البشر عصمت صغري ثمين دُرّ دانه بحر كمال افتخار مصطفي در فصل وباب هر سخن يادگار مرتضي اندر جواب هر سوال با برادر هم زبان در پرده راز ونياز با اسيران هم عنان در وادي رنج وملال در سراي عِزّ و رفعت بي شبيه و بي نظير در مقام صبر و طاقت بي عديل و بي مثال عشق عالم سوز را سرمايه همچون شور و شوق حسن روز افروز را پيرايه همچون خط وخال تا به نام نامي او نامه يي سازم رقم خامه در اوصاف او هرگز نمي يابد مجال ديد اندر كوفه ويران چو آن بدر تمام آفتابي بر سر ني در كف اهل ضلال با كمال عقل ودانش خطبه يي انشاد كرد داد بر اهل ستم آگاهي از سوء مئال كرد از راه بيان اسرار پنهان آشكار تا به دست اهل باطل حقّ نگردد پايمال داد داد نكته داني بانوي ملك حجاز اهل شام وكوفه را بنمود حيران از مقال بود سرگرم سخن ناگاه ديد آن شير زن شد سواد ديده اش روشن ز نور لايزال زان سر بي تن چو شد آوازه قرآن بلند كوفيان را شد روان از ديده اشك انفعال گشت پيش چشم زينب روز روشن شام تار تا فروزان گشت محمل از فروغ آن هلال گفت با رأس برادر اي فروزان آفتاب وه كه شد شام فراق از ديدنت صبح وصال از چه رو آيينه پيشانيت بشكسته سنگ اي سرا نور كه در خون پيكرت شد مال مال گشته يي تا كشته اندر نينوا از راه كين خواهر غمديده ات در چنگ غم نالد چو نال با چنين غن باز دلشادم كه عدل كبريا زود بخشد در جهان بر دولت ظالم زوال از اسيري رفتن زينب به شام غم شكيب خامه آزادگان ز اين ماجرا گرديده لال 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گلستان امامت را گلی یکدانه پیدا شد یَمِ مواج رحمت را یکی دُردانه پیدا شد به گِرد شمع عشق و معرفت پروانه پیدا شد برای جان عالم جان و هم جانانه پیدا شد که از بیت علی امشب نوای شوق می آید که طبع من ز شادی بر سریر ذوق می آید علی امشب ز خوشحالی تبسم بر لب آورده غم هجران زهرا را به پایان زینب آورده به دنیا فاطمه نوزاد خود را امشب آورده علی گردیده شادان ، فاطمه زِینِ اَب آورده همه خوشحال و خندانند از میلاد نور امشب شده چشم نبی روشن ازین جشن و سرور امشب به دنیا کوثر پیغمبرِ حق کوثر آورده برای مرتضی زهرای اطهر دختر آورده ز دریاب ولایت شیر حق را گوهر آورده حسین بن علی را اُمِّ اَب یک خواهر آورده قدم زد در جهان زینب که الگوی زنان گردد که روشن از وجود او زمین و آسمان گردد به دنیا آمده تا رهبر خیل زنان گردد چراغ روشنی در ظلمت مُلک جهان گردد که استاد وفاداری به هر پیر و جوان گردد که عشق آموز خیل کاروان عاشقان گردد علی را مونس و بر فاطمه جان است این دختر حسین بن علی را جان و جانان است این دختر امیر کاروان عشق و ایمان است این دختر به مُلکِ معرفت سرخیل و سلطان است این دختر سفیر عاشقان و محو جانان است این دختر زبانش بهر دشمن تیغ برّان است این دختر علی را وارث نطق و بیان و علم و دین باشد چو زهرا مادرش حُورایِ در روی زمین باشد کجا وصفش توان کردن که حُورائیست چون زهرا کجا مدحش توان گفتن که زهرائیست چون زهرا به علم و معرفت دردانه ی یکتائیست چون زهرا به گلزار ولایت گلشن آرائیست چون زهرا بُوَد زَینِ اَب این دختر که مادر بر جهان باشد که دین از نطق شیرینش همیشه جاودان باشد مبارک باد یا زهرا که نورِ بحر و بر زادی تو هستی کوثر و کوثر بر ابناءِ بشر زادی تو زهرا هستی و زهرا و مانندی دگر زادی حسین بن علی را یاور و نور بصر زادی خدا از بهر قرآن یاور و یار آفرید امشب برای قهرمان کربلا دلدار و غمخوار آفرید امشب به روی دوش زهرا یاور دین خدا را بین فراز عرش حق محبوبه ی عرش خدا را بین به روی دست زهرا مصدر مهر و وفا را بین به گلزار ولایت غنچه ی سرخ ولا را بین که نخل عصمت پیغمبری امشب ثمر داده خدا بر آسمانِ غیرتِ هستی قمر زاده چه شور محشری در خانه ات برپاست یا زهرا که بر بال ملائک پای انسان هاست یا زهرا ز تبریک ملائک خانه پر آواست زهرا مبارک بادشان تا عرصه ی اعلاست یازهرا مبارک باد یا زهرا تو را میلاد فرزندت هزاران آفرین بر جان این محبوب دلبندت علی جان زینبت آمد مبارک باد مولا جان که جان در این تنت آمد مبادک باد مولا جان صفای گلشنت آمد مبارک باد مولا جان صفای دامنت آمد مبارک باد مولا جان برای جسم عشق و معرفت او جان جانان است برای حفظ ارزش های عاشورا نگهبان است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها از حسینش نتوان کرد جدا زینب را موج هر قدر که بی تاب شود با دریاست #محمد_سهرابی #صلوات 🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب مدینه شهر طلوع سپیده است از نور کوکبی که سحرگه دمیده است خورشید آرزوی دمیدن به شب کند چندان‌که وصف این مه زیبا شنیده است تبریک یا علی! که به دامان فاطمه دردانه‌ای چو زینبِ تو آرمیده است چون سینۀ بتول، بهشت محمّد است این غنچه از بهشت محمّد دمیده است گفتا رسول، نور دو چشمم بود حسین زینب به نور دیدۀ او نور دیده است این زینب است دختر دُردانۀ علی نامش ز آستانۀ عزّت رسیده است کلک قضا به دامن کوثر که فاطمه است از قدّ او شمایل طوبی کشیده است او را رسانده است به حدّ کمال عشق شیری که او ز سینۀ عصمت مکیده است هیچ آفریده نیست چو هم، غیر او که هست زهرای دوّمی که خدا آفریده است او مکتبی نداشت به‌جز دامن علی او جز زبانِ وحی، معلّم ندیده است شیواترین قصیدۀ عشق و رشادت است اسرار کربلا همه در این قصیده است یک امتیاز او که کسی را نشد نصیب تقدیم بوسه‌ها به گلوی بریده است این است آن حیای مجسّم که نطق او کار یزید را به فضاحت کشیده است پروانۀ قبولیِ قربانیانِ عشق او می‌دهد، که فاطمه‌اش آفریده است پیغمبران به همّت او غبطه می‌خورند وقتی به دستش آن تن در خون طپیده است ای دختری که مادر صدها فضیلتی روی تو ماهِ برجِ صفات حمیده است ای خواهری که هر که تو را دید با حسین گفتا خدا دوباره حسین آفریده است در رتبه، دختری چو تو مادر نزاده است در مهر، مادری چو تو عالم ندیده است صبر تو را و نُطق تو را جز ز مرتضی نه دیده دیده‌ای و نه گوشی شنیده است بر آستانه‌ات، عظمت می‌برد سجود اینجا قدِ بلند شهامت خمیده است ارکان کعبه در حرمت بوسه می‌زنند بر چار رکن آن که جهاد و عقیده است منّت خدای را که در این لیلۀ سعید ما را محبت تو به اینجا کشیده است ما را که هیچ مایه نداریم غیر آه شمع شب ولادت تو اشک دیده است عیدی ببخش تذکرۀ کربلا به ما ای دختر علی که عطایت عدیده است گر مورد قبول تو افتد به درگهت اهدائی «مؤید» ما این قصیده است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(۱) دوست دارم که ترک لاف کنم خلوتی رفته، اعتکاف کنم تا شوم مُحرم حریم دمشق کعبه‌ی عشق را طواف کنم سخن از کاف و ها و یا گویم صحبت از عین و شین و قاف کنم حرف از معنی حجاب زنم یاد از بانوی عفاف کنم اوّلین حرف و آخرین مطلب السّلام علیکِ یا زینب! (۲) السّلام ای ملیکة الدّنیا! السّلام ای شفیعة العقبا! السّلام ای نبیره‌ی یاسین! السّلام ای نتیجه‌ی طاها! السّلام ای سلالة الحیدر! السّلام ای سلیلة الزّهرا! السّلام ای حسن ز پا تا سر! السّلام ای حسین سر تا پا! بردی ای نور عین و عین نور! تو از این پنج نور، فیض حضور (۳) ای تو ناموس قادر متعال! مایه‌ی افتخار احمد و آل فاطمه عصمت و علی خصلت مجتبی سیرت و حسین کمال ای حریم تو احسن المأمن! وی مدیح تو افضل الاعمال! دم ز تو می‌زنیم در همه دم یاد تو می‌کنیم در همه حال ای که یادت نمی‌رود از یاد! پدر و مادرم فدای تو باد! (۴) فاطمه زاده و علی حسبی علوی ذات و فاطمی نسبی کرمت شامل رجال و نسا حرمت مستجار شیخ و صبی ای ملقّب به زین اب! زینب! تو سزاوار این‌چنین لقبی زینبت خوانده است گر چه خدا به خدا زِین جدّ و امّ و ابی ای تو آیینه‌ی صفات حق! عفّت تام، عصمت مطلق (۵) خطبه‌هایت مبلّغ مکتب گریه‌هایت مروّج مذهب از تو باید سرود در هر روز بر تو باید گریست در هر شب چه بگویم که در رساله‌ی عشق عشق فتوا دهد بر این مطلب: با ادب با وضو بباید برد نام عُلیا مخدرّه زینب وه! که نامت به وحی، تمثیل ست زآن که نام‌آور تو جبریل ست (۶) ای خداوند عشق! یا زینب! عبد در بند عشق یا زینب! گر نبُد عشق تو جدا می‌گشت بند از بند عشق یا زینب! زیر و رو کرده‌ایم کون و مکان نیست مانند عشق، یا زینب! عشق اگر عشق توست ما همه‌ایم آرزومند عشق، یا زینب! کیستی؟ ای به عشق سنگ محک! عشق را با تو هست حقّ نمک (۷) عقل، مجنون توست سیّدتی! عشق، مفتون توست سیّدتی! ماندگار است تا ابد اسلام لیک مدیون توست سیّدتی! حج و صوم وصلوة وخمس و زکات همه مرهون توست سیّدتی! نه فقط کربلا و کوفه و شام کعبه ممنون توست سیّدتی! همه هستیّ خود فدا کردی دِین خود را به دین ادا کردی (۸) محو صبر تو حضرت ایّوب مات اشک تو یوسف و یعقوب یاد تو در ضمیر جان محفوظ نام تو در کتاب دل مکتوب گَرد و خاک حریم پاک تو را حور با گیسویش کند جاروب تویی آن کس که بس مصیبت دید شد به امّ المصائبی منسوب چه مصائب؟ که پیر کرده تو را بلکه از عمر، سیر کرده تو را (۹) آن که از بار غم خمیده تویی داغ بر روی داغ دیده تویی آن که هم بوده مادر دو شهید هم شده مادرش شهیده تویی آن که از خیمه‌گاه تا گودال همه‌ی راه را دویده تویی آن که فریاد واحسینایش از زمین بر فلک رسیده تویی تویی آن زن که رفت مردانه کوفه، زندان و شام، ویرانه (۱۰) تویی آن بانویی که فاضله بود بری از نقص بود و کامله بود تویی آن بانویی که در دل شب گرم راز و نیاز و نافله بود تویی آن بانویی که بر لب او نه گلایه نه شِکوه نه گله بود تویی آن بانویی که چل منزل در اسیری امیر قافله بود راه را با حسین کردی طی تو به محمل، حسین بر سر نی (۱۱) چون که می‌رفتی ای علی‌رفتار به سوی قبر احمد مختار تا حریم رسول اکرم بود، پیشگاه تو حیدر کرّار هم حسن همرمت بدی ز یمین هم حسین از پی‌ات شدی ز یسار تو کجا روی ناقه‌ی عریان؟ تو کجا بین کوچه و بازار؟ خاطر عاطر تو آزردند بزم نامحرمان تو را بردند (۱۲) ای مهین جلوه‌ی دلارایی! وی بهین اسوه‌ی شکیبایی! ما همه ذرّه و تو خورشیدی ما همه قطره و تو دریایی ای وجودت مطاف درد و غم در لقب کعبة الرّزایایی آن همه داغ دیدی و گفتی من ندیدم به غیر زیبایی همه مبهوت و مات بینش تو آفرین‌ها بر آفرینش تو (۱۳) گر شود صبر با تو رو در رو پیش پای تو می‌زند زانو صابران را تو برترین اسوه شاکران را تو بهترین الگو درد جان را محبتت درمان زخم دل را ولایتت دارو ما فقیر تو و تو مستغنی ما گدای تو و تو شه‌بانو هر چه هستیم خوب یا که بدیم چنگ بر تار چادر تو زدیم (۱۴) من کجا مدح دخت دخت رسول؟ نازپرورده‌ی علیّ و بتول ای عقیله میان هاشمیان! عاجز از درک تو تمام عقول تا بیایم به آستان‌بوسی کی به من می‌دهی تو اذن دخول؟ به سر آمد مدیحه و پایش بزن از راه مهر، مُهر قبول "تربتم" لیک کم‌ترم از خاک باد ارواح العالمین فداک! (سروده‌ی جمادی الاولی ۱۴۲۰ و ۱۴۲۱ق؛ ۲۰ سال پیش) 🥀🥀بعقیلةبنی‌هاشم! عجّل لولیّک الفرج😭😭 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دفترم را دوباره وا کردم ورقی کندم و جدا کردم قلمم را رویش رها کردم و توسل به مرتضی کردم گفتم از جان گدای تو هستم خادم بی نوای تو هستم شکر خالق که انتخاب شدم شامل لطف بی حساب شدم من هم از عاشقان خطاب شدم خاک پاهای بوتراب شدم که منم سائل عطای علی زنده ام زنده با ولای علی یا علی ای نگاه تو دریا ای امام تمام ما فیها افتخارم بود در این دنیا سائلم در حریم قدس شما من که بر خادمیت مفتخرم بده رخصت که نامتان ببرم شده ام معتکف به خانه ی تو به لبم نام تو ترانه ی تو در دل خسته ام بهانه ی تو غرقه در لطف بی کرانه ی تو قصدم این است نوکرت بشوم تا که مداح دخترت بشوم مریم آل مرتضی ، زینب دختر شاه اولیا ، زینب دانش آموز هل اتی ، زینب رکن بیرونِ از کسا ، زینب بانوی بانوان پس از زهرا افتخار زنان پس از زهرا شرف بانوان ز نام شما خیل افلاکیان غلام شما دل اهل ولا به دام شما من هم عبد علَی الدوام شما مثل حیدر که داد انگشتر تو مران این گدای خود از در جلوه کن جلوه های زهرایی از همان جلوه های مولایی تو که در اوج آسمان هایی دارم از وجود تو تمنایی که به من هم عنایتی بنما و از این سینه عقده ای بگشا عقده بگشا که مدحتان گویم مدحتان را و وصفتان گویم وصف اوج جلالتان گویم از جلال و خصالتان گویم گویم از تو که مثل بارانی مثل حیدر خدای احسانی مدح تو شرح آیه ی تطهیر صبر هم پیش تو شده زنجیر صورت تو خدیجه را تصویر با طلوعت مدینه شد تَنویر نور تو عین نور فاطمه است و حضورت ظهور فاطمه است ای منور به شوکت نبوی عطر تو عطر ناب مصطفوی و طنین صدای تو علوی مونس لحظه های مجتبوی هم نفس هم قدم کنار حسین تو قرار دلی و یار حسین تو به صبرت زبانزدی بانو و به ایمان سرآمدی بانو تا به عالم قدم زدی بانو زینت مرتضی شدی بانو نام تو زیب نام حیدر شد زنده از تو مرام حیدر شد دیده ات وا شده به روی حسین و دلت بسته شد به موی حسین مثل آئینه رو به روی حسین جان تو محو گفتگوی حسین تو که خود قبله گاه احبابی مونس لحظه های اربابی آسمان ها نشسته در حیرت از تو و آن صلابت و شوکت ازتو و آن وجود با غیرت از تو و آن غرور پر هیبت ای رسول قیام سرخ بلا ای حرای تو تلِّ کرببلا تو ز بالای تل چه ها دیدی؟ شمس و مه را به نیزه ها دیدی؟ یار خود را به زیر پا دیدی؟ تو تماماً فقط خدا دیدی؟ ما رأیتِ تو ، سِرِّ مستور است کربلای تو حج مشکور است در غروبی که پر هیاهو بود مشت دشمن به قصد گیسو بود کعب نی بود و درد بازو بود چشم کوفی سوی النگو بود تو شدی ناجی پرستو ها حافظ احترام گیسو ها 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🌺 در بزرگداشت حماسۂ ۹دی 🌺🍃 باز در دستم قلم آماده است در وجودم حسّ فوق العاده است شور و شوقی در سرم افتاده است عشقِ نابی کار دستم داده است در تشهّد میدهم تا که سلام میخورَد عطر شهیدان بر مشام غرق در ذات خدا بودند و بس نفْس را کشتند کنج هر نفَس قلبشان شد خالی از مکر و هوس با چه حالی پر کشیدند از قفس سخت در خون غوطه ور شد رویِ خاک پیکرِ گمنام هایِ بی پلاک جان سپردند و هدف شد آشکار با جنم ماندند محکم پایِ کار تا که «سر» دادن به حق شد افتخار- روزگارِ دشمنان شد شام ِ تار باز هم در جای جایِ این وطن با ولایت فتنه ها شد ریشه کن موسم بیداری و فریاد شد کارمان تخریبِ استبداد شد علم و استقلالِ مان آباد شد خوب شد که از شهیدان یاد شد ما هم آری هر نفر یک لشکریم یاسر و عمّارهایِ رهبریم خطّ مشیِ مان ولایت-محوری ست راه و رسم مان شجاعت پروری ست گر چه کارِ دشمنان عصیانگری ست کور خواندند و دم ِ ما حیدری ست این عبارت حک شده بر ماهِ دی؛ با بصیرت میشود هر فتنه طی یاعلی(ع) گفتیم و «زین الدّین» شدیم مثل «همّت» وامدارِ دین شدیم با بصیرت مانده؛ واقع بین شدیم با سرانِ فتنه سرسنگین شدیم شر شد و خیری ندیدیم از کلید وای از این کابوس ِ تدبیر و امید از تبِ پُست و مقام و حرف ِ زور بعد از آن برجام ِ از عالم به دور راه حلّ فقر شد صعب العبور سفرۂ مستضعفین شد جمع و جور گر چه سربازیم و در آماده-باش اعتراض ِ ماست دور از اغتشاش آتش تحریم ها شعله ور است کشور ایرانمان کوهِ زر است گر چه دشمن در خیال دیگر است رونقِ تولیدمان شیرین تر است معنویّت! عزّت و علم و کتاب هست گام دوّم ِ این انقلاب وارثانِ سرفرازی میشویم سمبلِ آینده سازی میشویم «بوعلی سینا» و «رازی» میشویم موشک و ناوِ مجازی میشویم دین و غیرت شد سلاح سرد و گرم تا شدیم از افسرانِ جنگ نرم آرزوی ماست بی پیکر شدن با شهادت لالۂ پرپر شدن جوْن و حرّ و عابسی دیگر شدن عاقبت مثلِ علی اکبر(ع) شدن با شهادت کاش پیدا می شدیم کاش ما هم إرباً إربا می شدیم! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این سفره‌ها خالی‌ست، پس تدبیرها کو؟ فکر جوانترها به جای پیرها کو؟ بر اعتماد مردم این تشکیک، تا کی؟ بین مدیر و کارگر، تفکیک تا کی؟ معدنچیان که سهمی از معدن ندارند دلخسته، حتی نای نالیدن ندارند اهل هنر، خانه‌نشینِ بی‌هنرها زخم سیاست، روی دوش ها بی‌دردها با روی خندان پشت میزند گویی مترسکهای بی‌جان پشت میزند بی‌دردهایی که غم مسکن ندارند انگار اصلا وقت غم خوردن ندارند تا کودکِ کاری‌ست، حرف از دین اضافی‌ست این غم برای مرگ هر آزاده کافی ست تا زاغه‌ها برپاست، از ویلا نگویید عدل علی این نیست، از مولا نگویید اشرافیت، معنای آقازادگی نیست تبعیض و ویژه‌خوارگی، آزادگی نیست ژن‌های خوب، از آنِ خوبان خدا بود آنان که دلهاشان از این دنیا رها بود خدمت ردای قامت عاشق‌ترین‌هاست اقوام نه، این مسند لایقترین‌هاست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نُه دی روز تلاطم خیز است فصل دریا شدن پائیز است نُه دی روز شقایق ها شد روز احیا شدن دریا شد نُه دی روز تجلّی در عشق روز اظهار ولایت بر عشق نُه دی روز حقیقت گویی ست در ره عشق سعادت جویی ست نُه دی جلوه ی جانبازی هاست صحبت از فتنه براندازی هاست فتنه گر ، فتنه بپا داشت اگر شعله بر آینه بگذاشت اگر دل به بیگانه سپرد این خائن بود ابلیس ورا در باطن کفر در معرکه عریان آمد فتنه گر باز به میدان آمد این که آشوب بپا شد از او هجمه بر عشق بنا شد از او کفر در فتنه بپا اِستاده ست پرده از روی نفاق افتاده ست " محک تجربه آمد به میان " در صف فتنه همه مدّعیان باز این مدّعیان اند ، کنون فتنه دارند به سرها افزون این گروهی که فتادند به دام فتنه کردند بنام برجام زین گروه آتش بیداد ببین دسترنج همه بر باد ببین آن کسانی که به دام افتادند صید کفر و به کف صیّادند کفرشان این : که جگر آزردند هجمه بر دین و دیانت بردند زآتش فتنه که مهتاب بسوخت مسجد و منبر و محراب بسوخت این جماعت که یزید آبادند باز در راه خطا افتادند خیمه هایی که حسینی بودند شعله ور از شرر نَمرودند کافران خنجر آشوب به دست داشتند آتش کین صف در صف هر کجا هیئت و پرچم دیدند شعله بر آن زده و خندیدند خائنان کینه فزودند همه یار دشمن شده بودند همه ملّت این فتنه کز آنان دیدند رَخت پیکار به تن پوشیدند غیرت و همّت شان گلگون شد زآستین دست خدا بیرون شد از خدا تا که اطاعت باشد دست حق ، دست جماعت باشد ملّت ما که به هم پیوستند دفتر فتنه گران را بستند نُه دی روز شکوفایی ماست روز روشنگری اهل ولاست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7