eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
61 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - قدم قدم داره میره به سمت مسجد مولای من - نریمانی.mp3
2.51M
🔳 (ع) 🌴قدم قدم داره میره به سمت مسجد مولای من 🌴تو هر قدم داره میگه دارم میام ای زهرای من 🎤 👌فوق زیبا 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مداحی آنلاین - قدم قدم داره میره به سمت مسجد مولای من - نریمانی.mp3
2.51M
🔳 (ع) 🌴قدم قدم داره میره به سمت مسجد مولای من 🌴تو هر قدم داره میگه دارم میام ای زهرای من 🎤 👌فوق زیبا 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
101_امیرالمومنین علی علیه السلام نوحه نوحه می خواند در سما جبرئیل که مظهر العجائب گشته قتیل رنگ شفق شد رخساره ی ماه یا صاحب الزمان آجرک الله _ یک عمر ، علی انتظار قاتل داشت زخمی بر روی سر ، زخمی به دل داشت بعد از فاطمه شد محرمش چاه یا صاحب الزمان آجرک الله __ استخوان در گلو ، خاری به دیده هر گز مردی چنین داغی ندیده شد بهر زهرا خانه قتلگاه یا صاحب الزمان آجرک الله 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
100_امیر المومنین علی سلام الله علیه نوحه جبرییل از سما میدهد این ندا صبح محشر شده قتل المرتضی یا علی یا علی مسجد کوفه از خون حق شد خضاب شد دعای علی عاقبت مستجاب ....... غم شده استخوان در گلوی علی مرگ در راه حق آرزوی علی ..... حضرت فاطمه از مدینه ببین بار دیگر علی شده نقش زمین میثم مومن نژاد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
100_امیر المومنین علی سلام الله علیه نوحه جبرییل از سما میدهد این ندا صبح محشر شده قتل المرتضی یا علی یا علی مسجد کوفه از خون حق شد خضاب شد دعای علی عاقبت مستجاب ....... غم شده استخوان در گلوی علی مرگ در راه حق آرزوی علی ..... حضرت فاطمه از مدینه ببین بار دیگر علی شده نقش زمین میثم مومن نژاد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز امشب عشق تنها می شود زخم سهم فرق مولا می شود آفتاب عشق گلگون می شود سینۀسجاده پرخون می شود پشت نخل آرزو خم می شود  داغ حسرت سهم آدم می شود جاده می ماند غریب و بی سوار  ذوالفقار عدل می گیرد غبار فرا رسیدن ایام سوگواری 🥀 امیرالمومنین امام علی (ع) تسلیت باد ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حیدر که باز، رو به دعای شب آورَد مثل همیشه زمزمه ی یارب آورَد وقتِ سحر نه، از دمِ افطار تا اذان پیوسته نام فاطمه را بر لب آورَد خوشحال بود که مهمان زینب است اما بهانه ای پیِ این مطلب آورَد نان و نمک چشید، ولی شیر را نخورد یادِ گرسنگان به نظر، هر شب آورَد هر دم به آسمان نگرَد، گریه میکند اشکِ بصَر، ز دیدنِ هر کوکب آورَد آهنگِ رفتن است به "لاحول" گفتنش بد جور جانِ دخترِ خود بر لب آورَد دستِ خودش که نیست، به زهرا رسد علی آری لقاءِ فاطمه تاب و تب آورَد از بیت دخترش، سوی مسجد، به اشک و آه حالی عجیب، بهر خدا امشب آورَد در آخرین نمازِ علی، فرقِ او شکافت "فُزتُ وَ رَبِّ کعبه" علی، بر لب آورَد سبحانَ رَبّی اَش، به لبش نیمه کاره ماند نگذاشت در قنوتِ دگر، یارب آورَد محراب کوفه، فرقِ علی را شکسته دید بازار کوفه چه، بسر زینب آورَد بابا سرش شکست، که دختر سرش شکست راسِ شکسته، آبروی مکتب آورَد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قدقتل المرتضی میان قبله محراب ناله ها کردم به هرقنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم میان گودی محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تورا صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم زبس نگران نگاه زینب بود دوشانه حسینین خودم رها کردم محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین صدها هزار دل زپی ات دربه در ببین ای خانه زاد کعبه ز مسجد گذر نما دنبال خویش کعبه ز جان محتضر ببین خانه نشین غم مرو در خانه ات نشین امشب درون خانه هوای سحر ببین خیره به آسمان مشو ای بام آسمان راهی دگر برای عروج و سفر ببین دریای التماس شده چشم دخترت ای چشم حق به سینه دلِ خونجگر ببین لاقل برای ماندن خود استخاره کن کم کن شتاب را نفسی بیشتر ببین دور وبر خودت که پُر از منع رفتن است این التماس را ز دل میخ در ببین گفتم ز میخ و خاطرت آزرده شد چرا؟ در این سؤال پرسش من بیخبر ببین حرف بدی زدم که چنین ریختی بهم؟ مانند چشم خویش مرا دیده تر ببین آقا گمان کنم که دلت رفت پشت در حالا بیا و محنت این دردسر ببین یادم نبود شهر مدینه تورا شکست آقا جسارت است زمن درگذر ببین من پا به پای تو بخدا گریه میکنم من را شبیه خویش زغم شعله ور ببین با چشم خودتودیده ای و من به چشم دل آندم که غم شکست تورا از کمر ببین من هم کمر شکستهء پهلو شکسته ام حال و هوای روضهء ما پر شرر ببین وای از دمی که فضه بیا گفت فاطمه گفتا بیا و فاطمه را بی پسر ببین محسن نیامده نفسش در گلو برید آثار ضربه را به تن بی سِپَر ببین آتش دوام لنگهءدر را از او گرفت حالا بیا به پیکر زهرا اثر ببین سر تا به پا همه آتش گرفته بود آن سو میان بند بیا شیر نر ببین با این همه بلند شد و گفت یاعلی یعنی مدینه دین خدا در خطر ببین در آن سیاه روز میان حرامیان چندین ستاره همره شمس و قمر ببین در آن کشان کشان کمر یار را گرفت فریاد زد خدا ستم اهلِ شر ببین ضرب غلاف آمد و آرنج شد دوتا بی غیرتیِ محض صف کور و کَر ببین ای کاش میشکست دهان و قلم خدا تا خون نمی نمود دل زارِ مرتضا مجتبی صمدی شهاب 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🏴 نذر شهادت اول مظلوم عالم 🍃🏴 شیر خدا، امیرِ دلاور شهید شد تنها وصیّ شخص ِ پیمبر(ص) شهید شد بر هم نهاد چشم و رسید آخرین نفس راحت شد از مدینه و آخر شهید شد کعبه نشست بر سر و بر سینه زد فقط تا که شنید حضرتِ حیدر شهید شد قران کنارِ سورۂ کوثر چه بیقرار- با گریه گفت: ساقی کوثر شهید شد غرقِ سکوت! خیره به «در»! مثل فاطمه(س) در خانه؛ کنج غربتِ بستر شهید شد با بغض چندساله حسن(ع) گفت که پدر از داغ محسن(ع) و غم ِ مادر شهید غنفذ(لع) خبر رساند برای مغیره(لع) که- خوشحال باش! تک یلِ خیبر شهید شد میگفت إبن مُلجم ِ ملعون پس از نماز مسجد صفا گرفته و...بهتر... شهید شد شعر گریز پایِ من از کربلا بگو... آنجا که تشنه! ساقی لشکر شهید شد زینب(س) نگاه کرد و زمین خورد! تا حسین(ع)- بر رویِ خاک؛ با تنِ بی «سر» شهید شد! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همین که تیغ بَر سر بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده حسن با داغِ خود درگیرتر شد تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید حسن لطفی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7