سیدکمال میرصانعی:
امامم دست هایش سلسله بود
به پای کودکان هم آبله بود
خدا داند ازاین داغ وازین غم
نمازم در نشسته نافله بود
بدیدم نیزه ها بیش از ستاره
نظر کردم به جسم پاره پاره
سری از تن جدا بر نیزه دیدم
در این ره نیزه شد دارالزیاره
نبیند خواهری غم ها که دیدم
هلال آسا شده سرو رشیدم
پی یک نازدانه در بیابان
به روی خارها بس که دویدم
سر ششماهه بر نیزه عیان بود
رباب لالائیش ذکر زبان بود
به سینه شیر دارم اصغرم کو
دگر از شیر دادن نا توان بود
مصیباتی فزون در شام دیدم
دو چشم تر همه ایتام دیدم
دف و نی پایکوبی های دشمن
به جای تسلیت آلام دیدم
نگاهی تا به ظرف آب کردم
نظر بر مادر بی تاب کردم
رباب خونجگر میگفت با خود
ز اشکم اصغرم را خواب کردم
مگر این غصه می گردد فراموش
پدر پیش پسر گردیده مدهوش
تنی که ارباً اربا شد به میدان
پسر در پیش بابا گشته خاموش
فضای علقمه عطر گل یاس
شمیم جان فزای اشجع الناس
دودست ازتن جدا فرق شکسته
مزین شد زمین با خون عباس
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امام حسن مجتبی(ع)-شهادت
اشک چشمای ترش میگه "نزن"
لخته های جگرش میگه "نزن"
میدونی چرا پس از این همه سال
نفسای آخرش میگه "نزن" !؟
آخه زخم تازه رو نمک زدن
غروره جوونی شو محک زدن
وقتی بچه بود یه روز جلو چشش
تو کوچه مادرشو کتک زدن
روضه خون مدینه آه میکشه
روی خاک که میشینه آه میکشه
هرزمانی روی شونه ی کسی
رد شلاق میبینه آه میکشه
بوی دود میاد حریق یادش میاد
روضه ها از این طریق یادش میاد
رگ بازوش دو سه روزی میگیره
وقتی از غلاف تیغ یادش میاد
نگاهش انگاری غرق خواهشه
دم آخری میخواد تنها باشه
یاد پهلویی که پشت در شکست
عمریه که پهلوهاش تیر میکشه
دنیارو تار میبینه میون تشت
در و دیوار میبینه میون تشت
بیشتر از هرکسی سینه اش میسوزه
نوک مسمار میبینه میون تشت
نمیخواد کسی براش کاری کنه
بالای سرش عزاداری کنه
نمیخواد که بستری پهن بشه و...
خواهرش بازم پرستاری کنه
گرچه که اسیر درده همیشه
گرچه کلی غصه تو زندگیشه
ولی میشه فهمید از وصیتش
هیچ روزی روز حسینش نمیشه
کربلا همه رو از دم میزنن
مادر و بچه رو باهم میزنن
اونا که دیروز تو کوچه نبودن
عوضش زینبو محکم میزنن
علیرضا خاکساری
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه
گریه کردم گریه دارم مثل رود جاریم
یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداریم
تا توقف میکنم از پشت با پا میزنند
بعد تو محکوم بر این رفتن اجباریم
گاه چوب نیزه از شلاق دردش بدتر است
آنقدر زد به تنم لبریز زخم کاریم
من همان یک بار خوابیدم برایم کافی است
از نگاه زجر میترسم پر از بیداریم
نیست واضح صحبتم دندان ندارم عفو کن
مشت محکم خورده ام در وقت گریه زاریم
باورش سخت است میخواهند تحقیرم کنند
باورش سخت است بین عده ای بازاریم
دختران بابای خود را هی نشانم میدهند
جان بابا نیمه جان از این یتیم آزاریم
یک طبق آمد غذا آورده اند!اما چرا
بوی تو دارد غذای سفره ی افطاریم؟!
سیدپوریا هاشمی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#مصطفی_محمدی
▶️
ای به غمت مبتلا ، هـر دل درد آشنـا
نغمـه ی شـاه و گـدا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
ریـزه خـور خـوان تـو ، دست بـدامـان تـو
هـر که بـه غـیر از خـدا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
ای خلـف مصطفی ، وارث شیـر خـدا
زاده ی خیرالـنسـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
فاتح جنگ جمـل ، رزم تو ضـرب المثل
تـیغ تو را مرحبـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
ای شـه جود و کـرم ، پادشه بی حـرم
گوشهی چشمی مـرا ، یاحـسـن مجتبی(ع)
یک نگهی نازنین ، تا که شوم اربعین...
زائـر کرب و بلا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
سوی گدا کن نـظر ، آبرویم را بخـر
شافع روز جـزا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
پیش دو چشم تـرت ، خورده زمین مـادرت
از ستـم اشقـیـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
خون شده آقا دلت ، کوچه شده قاتلت
کشته این ماجـرا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
⏹
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مداحی آنلاین - جمعه به جمعه واسه تو منتظرم - نریمانی.mp3
5.89M
⏯ #زمینه احساسی #امام_زمان(عج)
جمعه به جمعه واسه تو منتظرم
اَینَ الحسن اَینَ الحسین" ذکر لبم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از عجایب 🌍 | دانستنی 💡
💠 #یا_ابا_عبدالله ❤️
🔹ای دل بیا به رسم قدیمی سلام ڪن
✨صبح ست مثل باد و نسیمی سلام ڪن
💫برخیز نوڪرانہ و با عشق ، خدمت
🔸ارباب مهربان وصمیمے سلام ڪن
#السلام_علیک_یاسیدالشهدا✋
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن
چه شد قرائت قرآن چه شد دعای حسن؟
بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت
که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن
بـه حشـر بـا گـل لبخنـد میشـود محشور
خوشا کسی که بگرید به غصه های حسن
گمـان نبـود نمـکناشناسهــا بـه ستـم
کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن
میان طشت عیان شد ز پارههای جگر
که بود خون جگر سالها غذای حسن
تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف
که باز زهر هلاهل شود جزای حسن
هنـوز بـر بـدنش زخـم تیرهــا پیــداست
هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن
اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش
دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن
کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است
به روز حشر شهادت دهد خدای حسن
غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک
غریبتر حرم و صحن باصفـای حسن
نه مهلتی که توقف کنند در حرمش
نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن
از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را
دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن
#استاد_غلامرضا_سازگار
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#چارپاره
همگی از بقیع برگشتند
همگی خسته و غبار آلود
روی چشم حسین اشک عزا
چشم عباس هم پر از خون بود
زینب آمد کنار در آرام
سر خود را گذاشت گوشهی در
با سوالی حسین را گریاند
ای حسین از برادرم چه خبر؟
در کنار مزار پیغمبر
تن او را به خا کها دادید؟
تن سبز غریب مادر را
به سوی فاطمه فرستادید؟
بنشین خواهرم صبوری کن
تا بگویم چه در بقیع رخ داد؟
بغض آقا شکست و چشمش را
اشک غربت گرفت و پاسخ داد:
کاش خواهر تن برادر را
ساده و مخفیانه میبردم
کاش مانند حیدر و زهرا
بدنش را شبانه میبردم
کاش خواهر زمان تشییعش
زره جنگ خویش بر تن داشت
کاش تابوت مجتبی خواهر
جنس محکم شبیه آهن داشت
نگرانتر شدم برادر جان
حرف تو بوی جنگ را دارد
روی دوشت چرا شده خونی؟
شانهات بوی مجتبی دارد
دست بر روی این دلم بگذار
تا بگویم چه شد که مبهوتم
من همین قدر با تو میگویم
که عزادار تیر و تابوتم
بنشین زینبم مرو بیرون
خوشی ما تمام شد خواهر
دیدی آخر حسین تو زینب
بیحسن بیامام شد خواهر
در کنار مزار او گفتم
که بمیرم برای این تن تو
غصه و ماتمت چه سنگین است
غارتم کرده داغ رفتن تو
گر چه با غصه غارتم کردند
خواهر این انتهای غارت نیست
در کنار حسن همه بودیم
خوردن تیر اوج غربت نیست
اوج غربت برای من مانده
غارت خیمهها برای شما
غارت پیکرم برای من
داغ کرب و بلا برای شما
غارت هر چه بر تنم مانده
از عبایم گرفته تا نیزه
این لباسی که مادرم داده
از تنم میبرند با نیزه
خواهرم یک به یک سواران را
میدوانند بر تن و پشتم
بعد از آن یک نفر که جامانده
خواهد آمد سراغ انگشتم
#مجتبی_شکریان
#شهادت_امام_حسن #امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر #هفتم_صفر
.
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#السلام_علیک_یا_ابامحمد_یاحسن_بن_علی
نا امیدی نبود نزد گدایان حسن
دست ما را برسانید به دامان حسن
نشنیده است کسی خواهش روزی از ما
می رسد روزی ما صبح و شب از خوان حسن
حاجتم نیست در این شهر به احسان کسی
عادتم داده خداوند به احسان حسن
نشکند گوشه ای از نان کسی را همه عمر
آنکه یک روز نمک گیر شد از نان حسن
بنویسید جذامی زمین خورده نشست
سر یک سفره کنار لب خندان حسن
حُسن رفتار چنان داشت که از رحمت او
مرد شامی شده یکباره غزل خوان حسن
حرف او را نخریدند سپاهش غم نیست
آمده خیل ملک گوش به فرمان حسن
سفرایش همه رفتند و یکی بازنگشتت
در عوض این همه نوکر همه قربان حسن
و بدانند همه کوفه صفت های زمان
که فروشی نبود عشق محبان حسن
می رسد صبح ظهوری که بنا خواهد شد
مثل ایوان نجف گنبد و ایوان حسن
#امام_حسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن علیه السلام
روزه بودی و همسرت ایکاش
با تو روراست بود و می شد قهر
تا مگر کینۂ پدر وَ جمل-
را نمی ریخت در پیالۂ زهر
جعده(لع) بد وعده داشت با ابلیس
کرَمت را چطور بُرد از یاد؟!
تشنه بودی و جای آبِ خنک
آتش ِ زهر را به خوردت داد
رنگت از رخ پرید و افتادی
همسرت بد به تو خیانت کرد
جگرت سوخت! با پریشانی-
خواهرت رفت و تشت را آورد
گریه میکرد و سینه ات شد تنگ
جان او بسته بود بر جانت
بر گلوی حسین(ع) خیره شدی
اشک جاری شد از دو چشمانت
درد پیچیده بود دورِ تنت
لااقل کاش میزدی فریاد
زنده شد در مقابل چشمت
خاطراتِ بدی که دقّ ات داد
بغض کردی و بعدِ چندین سال
بر دلت مانده بود تأثیرش
بعدِ مسجد؛ مقابلت قنفذ(لع)
بوسه زد بر غلافِ شمشیرش
داغ مادر، مزارِ بی زائر
از تمام مدینه سیرت کرد
تکیه زد بر ورودیِ کوچه
خنده های مغیره (لع) پیرت کرد!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن علیه السلام
آن امامی که دلش را داغِ بی پایان گرفت
آخرش زهر آمد و از نیمه جانش..جان گرفت
بی رمق شد ناتوان افتاد بر روی زمین..
خواهری آمد سرش را بر روی دامان گرفت
بر سر و بر سینه زد ..نالید دختِ فاطمه
یاحسن گفت و به روی گونه ها باران گرفت
حضرت امّ المصائب طشت را دید و شکست
بعد از آن امیّدِ خود از دلِ درمان گرفت
موپریشان شد بهم زد محفلِ هجرانِ عشق
از حسین و از ابالفضلش سرو سامان گرفت
گفت قربانِ لبانِ چاک پاکت یا حسن..
چه کسی از زینب کبرا..برادرجان گرفت؟
در دمِ رفتن بیا حرفی بزن از کوچه ها..
کوچه ای که از سراپای وجودت جان گرفت
از سکوتِ خویشتن حرفی بگو یارِ غریب
از گذرگاهی که راهِ مادرم شیطان گرفت
رازِ این گوشواره را با من بگو..باشد حسن؟
قلبِ تو از چه سبب یک راز را پنهان گرفت
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن علیه السلام
حُسن شرح خصائل حسن است
ماه عکس شمایل حسن است
چون کرم لطف کامل حسن است
هرکه شاه است سائل حسن است
با حسن من نمانده ام تنها
پس نماندم به وقت غم تنها
او کریم است؟نه،کرم تنها
کار خدام منزل حسن است
در معانی و در بیان خدا
شد زبان حسن زبان خدا
معجزات پیمبران خدا
قطره ای از فضائل حسن است
در کرامت به شهرت غایی
تا رسیده به عالم آرایی
تازه گفتند حاتم طایی
از گدایان کاهل حسن است
هر که آمد به جنگ او یک بار
در نهایت گذاشت پا به فرار
چاره ی فتنه ی جمل انگار
حکمی از تیغ عادل حسن است
کار دشمن مقابلش شد لنگ
سرشان بعد مرگ خورد به سنگ
آخر کار هر کسی در جنگ
سجده کردن مقابل حسن است
از زمانه چه زود سیر شده
بی سبب نیست گوشه گیر شده
در جوانی اگر که پیر شده
داغ یک کوچه در دل حسن است
در مدینه غریب بود اما...
درد او بی طبیب بود اما..
همسرش نانجیب بود اما...
در و دیوار قاتل حسن است.
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7