eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
980 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
صد و ده بار نوشتم که علی جانِ من است بخداییِ خدا ، ناطقِ قرآنِ من است صد و ده بار به گردِ حرمت چرخ زدم حرم و صحن و سرا،قبله ی جانانِ من است صد و ده بار نوشتم که ولایِ علوی باعثِ عزّتِ مطلق،سرو سامانِ من است پدرم شاه نجف، خرجی ام از جیبِ علی صاحبِ زندگی و سفره و هم نانِ من است «چه غم از قبر و قیامت چه غم از روز جزا» «دست گیرد ز گدا روز جزا شیر خدا» صد و ده بار نوشتم که علی بی همتاست صد و ده بار نوشتم که دلش چون دریاست بعدِ پیغمبر اسلام،امیــرالامرا وصیِ بر حق و بر کلِ خلایق مولاست صد و ده بار نوشتم که دلم جایِ علیست صاحبِ سیطره ی قلب فقط این آقاست صد و ده بار نوشتم شرفش نا محدود شوهرِ محترم امّ ابیها، زهراست «صد و ده بار نوشتم که دلم دلبری است» «عضو عضو بدنم شکرخدا حیدری است» صد و ده بار سرودم که علی شهدِ عسل خوشترین شعرِ خدایی ست به مصداقِ غزل قرنها می گذرد ظاهراً از فیضِ حیات کس ندیده ست چنانِ شیرِ خداوند بدل بینِ ادیانِ الهی چقدر رخنه نمود شده مشهور به هر ملّت و هر کوی و ملل اسدالله ِ جهان بود پُر از بی باکی شمّه ای از هنرش بدر و حنین ست و جمل «صد و ده بار نوشتم که علی سرّ خداست» «ذکرِ یا حیدر کرار خدایی که دواست» صد و ده بار نوشتم که علی عشقٍ من است در دهان نامِ خوشش ، نافه ی مشگ خُتن است «هر چه گفتند و شنیدیم نمی از دریاست» هرچه گفتیم و شنیدیم فقط در سخن است قلمم مات شده، کاش رسد امدادی شکرِ بسیار که عشقِ علوی در بدن است بوتراب است و امام است به ارض و به سما از لقب های گرامیش یکی بوالحسن است «« صد و ده بار شدم واله و‌حیرانِ نجف» « کاش زائر بشوم باز به ایوانِ نجف» 🔸شاعر: __________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _____ جانِ هرکس دوست داری، جانِ من آرام تر دست و پا را گم نکن،ناله مزن آرام تر دست و پا کمتر بزن بیرون کشم این تیر را می کُشی آخر مرا ای بت شکن ..آرام تر شیرخواره کودکم! آماده ای؟ وای از دلم تیر را بیرون کشیدم ، خسته تن ..آرام تر گوش تا گوشت عجب ذبحی شده بی عیب و نقص سر که آویزان شده گلگون بدن ..آرام تر باز هم کُشتی مرا با خنده هایِ آخرت می زنم بوسه بر این غنچه دهن ..آرام تر مادرت ایکاش از خیمه نیاید دیدنت می برم دفنت کنم دور از دو زن ..آرام تر مطمئنم سُمّ مرکب ها به تو خواهد رسید می شوی مانندِ من صدپاره تن ..آرام تر 🔸شاعر: _______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ________ این سو و آن سو می روی بالای نیزه ششماهه ام..حالا شدی آقای نیزه.. سخت است باور کردنش!ای کاش می شد تا که در آغوشم بشینی جای نیزه.. گریه جوابِ غصّه هایت را نمی داد ای کاش سینه می زدم در پای نیزه تنها نه من می نالم و می گریم ای گل بشنو خودت ششماهه..های و های نیزه دیدی بجای بوسه از زیرِ گلویت... افتاد پای حنجرت امضای نیزه.. اینقدر با لبهای خود ما را نسوزان آتش گرفته روی نی سقّای نیزه 🔸شاعر؛ _________________________ 🏴 اشعار ____ او آب را به دست خودش آفریده است دریا عقیق سرخ لبش را مکیده است روشن ترین دعای قنوت حسین شد نوری که از گلوی سپیدش دمیده است حتی فرات حق لبش را ادا نکرد غیر از سه شعبه ای که نوکش آب دیده است تیر از میان آن همه مضمون گریه دار معنای نازک گلویش را گزیده است طفلی هنوز راه نیفتاده است ... آه خون با شتاب بر رخ پاکش دویده است وقت تلظی لب او آب می شود دریا؛ که منت از برهوتی کشیده است تشییع پیکرش به عبا احتیاج داشت مانند پیکری که بریده بریده است او رفت و آب خوردن مادر عذاب شد جرعه به جرعه طعم عطش را چشیده است از آسمان حنجر زخمی و تشنه اش بر خاک عرش، خون گلویش چکیده است قطعاً که گاهواره او عرش کبریاست درصحن سینه ی پدرش آرمیده است چاووش نیزه ای شده لالایی رباب حالا که طفل تشنه به دستش رسیده است 🔸شاعر: _____________________ 🏴 اشعار ________ پرپر زد و پریشان گردید و رفت از حال بر روی دستِ بابا خندید و رفت از حال قلبش تکان تکان خورد و جایِ جرعه ای آب؛ تیری به حنجرش خورد! ترسید و رفت از حال قنداقه غرق خون شد! پس ناتوان و آرام... بر دورِ لب، زبانش چرخید و رفت از حال بابا چه بغض کرد و از گوش تا به گوشَش- -را با لبانِ لرزان، بوسید و رفت از حال با چشم نیمه بازش یکریز پلک میزد یکریز دست و پایش لرزید و رفت از حال شش ماهه بود و بابا برداشت از گلو خون بر آسمانِ هفتم پاشید و رفت از حال گهواره کنج خیمه؛ بیتاب تاب میخورد مادر دو دستِ خود را بویید و رفت از حال! 🔸شاعر: _______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه السلام آن امامی که دلش را داغِ بی پایان گرفت آخرش زهر آمد و از نیمه جانش..جان گرفت بی رمق شد ناتوان افتاد بر روی زمین.. خواهری آمد سرش را بر روی دامان گرفت بر سر و بر سینه زد ..نالید دختِ فاطمه یاحسن گفت و به روی گونه ها باران گرفت حضرت امّ المصائب طشت را دید و شکست بعد از آن امیّدِ خود از دلِ درمان گرفت موپریشان شد بهم زد محفلِ هجرانِ عشق از حسین و از ابالفضلش سرو سامان گرفت گفت قربانِ لبانِ چاک پاکت یا حسن.. چه کسی از زینب کبرا..برادرجان گرفت؟ در دمِ رفتن بیا حرفی بزن از کوچه ها.. کوچه ای که از سراپای وجودت جان گرفت از سکوتِ خویشتن حرفی بگو یارِ غریب از گذرگاهی که راهِ مادرم شیطان گرفت رازِ این گوشواره را با من بگو..باشد حسن؟ قلبِ تو از چه سبب یک راز را پنهان گرفت 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیری ام کامل شده،قدّ کمانم را ببین مثلِ نیلوفر شدم نام و نشانم را ببین بعدِ تو خیلی شکسته تر شدم سلطانِ عشق جانِ من! باور نداری باز جانم را ببین سنگ ها خوردم به وقتِ خطبه خوانی یاحسین پلک را بر هم بزن زخمِ دهانم را ببین کلِّ دندانهایم شکسته در مسیرِ عاشقی عفو کن ای جانِ من،لکنت زبانم را ببین «اربعین است و رسیدم پابرهنه محضرت» خوب دقّت کن که آمد در کنارت خواهرت» همسٍفر بودم‌ چهل منزل کنارِ نیزه ها با بریده حنجرت بودی سوارِ نیزه ها بینِ کوفه تا زدم سر را به محمل ای عزیز اختلال افتاد یک لحظه به کارِ نیزه ها بسکه خون پاشید از پیشانی ات دلدارِ من پُر شده در ایِن جهان داد و هوارِ نیزه ها کعبِ نی می خورد یا بر پشت و بر پهلویِ من یا سرت می شد عزیز دل شکارِ نیزه ها «اربعین است و کبودم بدتر از نیلوفرم» «چشم وا کن تا ببینی قابِ عکسِ مادرم» هیچ می دانی چه آمد بر سرم بازارِ شام هیچ می دانی بسته بودند شهپرم بازار شام کوچه کوچه دور گرداندند زینب را حسین دل شکسته خون جگر شد خواهرم بازار شام ناسزاهایی شنیدم از دهانِ شامیان وا شده انگار پای مادرم بازار شام هیچ می دانی که تنها مانده بودم بی قرار مانده بودم با دلِ پُر مضطرم بازار شام «اربعین است و رسیدم با وقاری له شده» «آمدم از شامِ بد با اعتباری له شده» در سفر جایی ندیدم بدتر از بزمِ شراب بین یک طشتِ طلا بودی منم در التهاب با عصا یا خیزران می زد به لبهایت حسین در دلم افتاد بدجوری عزیزا اضطراب جامِ می در یک‌ طرف رأسِ بریده یک طرف کاش می دیدم تمامِ صحنه ها را یک سراب منجلی شد روضه ی عالم دراین مصراعِ شعر چشم های هیز بود و دخترانِ بی نقاب «اربعین است و رسیدم با گله در محضرت» «خواهشاً از من نپرس از حال و روزِ دخترت» شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از پر و بالِ شما خون می چکد رویِ زمین وای بر احوالِ ما خون می چکد رویِ زمین جسمِ تو برداشتم بانو! چرا لاغر شدی؟ از دو چشمِ مرتضا خون می چکد رویِ زمین پای حیدر سوختی.. چیزی نمانده از تنت از تنت خیرالنسا خون می چکد رویِ زمین نیمه ی شب می دهم غسلت.. عزیزِ مصطفا آب می ریزم چرا خون می چکد رویِ زمین دستِ من حس کرد پهلویی پُر از خونابه بود از همین پهلو خدا خون می چکد رویِ زمین مُردم و زنده شدم در پایِ غسلت فاطمه از نگاهِ مجتبا خون می چکد رویِ زمین زیرِ سمّ مرکبان رفتن شده فکرِ حسین بعدِ تو از کربلا خون می چکد رویِ زمین 🔸شاعر : ___________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@shere_aeini دارد دلشان حال و هوایی ..حسنیون دارد سرشان ..شور و نوایی ..حسنیون در محضرِ کس لب به شڪایت نگشایند دارند شهِ عقده گشایی ..حسنیون از عزّتِ نفس است در این خانه دخیل اند دارند عجب میلِ گدایی..حسنیون دل را به حسن داده و سر خوش ز همین کار آقا و امیرند ..خدایی..حسنیون رخصت برسد پایِ پیاده برسانند... با گریه و با لطمه چه جایی ..حسنیون در خاکِ بقیع باز بسازند حرمِ عشق بر پای ڪنند کرببلایی ..حسنیون کی می رسد آن روز که بیتوته نمایند مابین حرم ..صحن و سرایی..حسنیون کی می رسد آن روز ڪه در صحنِ حیاطش سازند مگر آب نمایی..حسنیون یک روز رسد در کنفِ دولتِ مهدی پیوسته ڪنند نوحه سرایی ..حسنیون 🔸شاعر: _______________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات باخدا -(میشود از منِ افتاده ز پا درگذری؟!...) می شود از منِ افتاده ز پا در گذری معصیت کارم و از جرم و خطا در گذری تو مگر دوست نداری که شوم پاک و زلال کافی است از همه ی عُجب و ریا در گذری بخشش از نامِ تو پیداست خداوندِ کریم جای دارد که از این بی سر و پا در گذری تو خدایی..تو بزرگی تو پناهی به همه.. آمدم گردنِ کج ...تا ز وفا در گذری رجبیّه است منم غافل از این ماهِ عظیم می شود خالقِ هستی ز گدا در گذری وَ به مولودِ همین ماه قسم خسته شدم به علیآً چه شود باز خدا در گذری؟ آبروی منِ بیچاره الهی نرود یاالله... می شود از منِ افتاده ز پا در گذری شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ولادت امام جواد(ع) -(آمده جانِ حضرت سلطان...) آمده جانِ حضرتِ سلطان نورِ چشمانِ حضرتِ سلطان کوثرِ دوّمین طلوع کرده روی دامانِ حضرتِ سلطان عیدیِ ما جلو جلو آمد.. از شبستانِ حضرتِ سلطان می روم تا مدینه ی عشّاق بر سرِ خوانِ حضرتِ سلطان ریزه خوارم به سفره ی ارباب سیرم از نانِ حضرتِ سلطان "بابِ حاجاتِ خستگان آمد" "دلبرِ یارِ مهربان آمد" آمده نهمین گلِ زهرا.. قابِ عکسی ز صورتِ طاها او جواد است و دست و دل باز است بخششِ او شبیه یک دریا... با ظهورش چه عالمی برپاست در دلِ با ملاحتِ بابا.. می نشیند کنارِ گهواره.. پدری خسته..غرقِ در رویا اشکِ اندوه و شادی اش ممزوج تا به صبح است این پدر ..شیدا "،دلِ نجمه به پیچ و تاب آمد" "اشکِ شوقش چو دُرّ ِ ناب آمد" یا امامِ رضا...پُر از دردم.. پاسخی ده که سیدی سردم آمدم تا که در شبِ میلاد.. دورِ دلدار و دلبرت گردم کمکم کن بحقِ فرزندت.. روسیاهم ببین گنه کردم.. بجوادت قسم که لبریزم در حریمت اگر چه نامردم مثلِ برگی که از درخت افتاد برگِ خشگم شکسته و زردم "یا امامِ رئوف..جانِ جواد" "نوکرت را مبر دمی از یاد" شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدح حضرت امام جواد(ع) -(کاظمینی میشوم با گفتن یک یاجواد!... کاظمینی می شوم با گفتنِ یک یا جواد نیست پشتیبانِ من در این جهان الاّ جواد بابِ حاجات است و با ذکرش گره وا می شود تکیه گاهِ ماست در هر بُرهه ای تنها جواد منتّی گر می کشم از مردِ عالم می کشم هست بالای سرم شکرخدا مولا جواد چنگ بر دامانِ بابایش زدم دستم گرفت عبدِ سلطانم که افسارم گرفت حالا جواد بخششِ هرکس نمی آید به چشمِ من ..چرا؟ چون که در جُود و کرامت می شود مبنا جواد پُر کند دستانِ سائل را.. بدونِ ادّعا.. هست مانندِ گلِ زهرا کسی آیا جواد؟.. غصّه ای اصلاً ندارم چون می بینم جزا.. زیرِ نامه جمله ای افتاده است..امضا جواد کاشفُ الکربی ست این آئینه دارِ معرفت می زداید با نگاهی کلّ ِ غمها را جواد ‌... هر کجا باشم به زیرِ چترِ آقا زاده ام کاظمینی می شوم با گفتنِ یک یا جواد شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات باخدا می شود از منِ افتاده ز پا در گذری معصیت کارم و از جرم و خطا در گذری تو مگر دوست نداری که شوم پاک و زلال کافی است از همه ی عُجب و ریا در گذری بخشش از نامِ تو پیداست خداوندِ کریم جای دارد که از این بی سر و پا در گذری تو خدایی..تو بزرگی تو پناهی به همه.. آمدم گردنِ کج ...تا ز وفا در گذری رجبیّه است منم غافل از این ماهِ عظیم می شود خالقِ هستی ز گدا در گذری وَ به مولودِ همین ماه قسم خسته شدم به علیآً چه شود باز خدا در گذری؟ آبروی منِ بیچاره الهی نرود یاالله... می شود از منِ افتاده ز پا در گذری شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 دخترِ گیسو بلندت را تماشا کن فقط ذکرِ مادر گفتنت را باز معنا کن فقط با همین سنِ کمم،گیسو سپیدم کرده اند قامتم را تا که دیدی دیده دریا کن فقط رنجِ چل ساله کشیدم در سه سالِ زندگی با سرِ خونین رسیدی روضه برپا کن فقط اندکی هم گوش کن بر درددل های گلت بعد..اسبابِ سفر را هم مهیّا کن فقط ماندنم اصلاً ندارد فایده..شیب الخضیب با سفر بردن مرا هم زود احیا کن فقط درد دارم عضو عضوم را شکسته یک نفر زخم هایم را کمی بابا مداوا کن فقط نو نبودی زجر خیلی زد به روی صورتم این گله از جانبم در پیشِ سقّا کن فقط گیسوانم سوخته پژمردگی دارم پدر.. دخترِ گیسو بلندت را تماشا کن فقط 🔸شاعر: سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 پای بابا را بغل کردی رها کن دخترم سعی کن از کودکت رفعِ بلا کن دخترم نبضِ قلبش می زند..این ماههای آخری محسنت را گاهگاهی هم صدا کن دخترم بارِ شیشه داری و غصّه برایت خوب نیست جای اندوه و بُکا..بهرم دعا کن دخترم می روم از پیش تان،دلواپسِ این خانه ام خواهشاً یاریِ جانِ مقتدا کن دخترم بی‌کس و تنها شود حیدر پس از پروازِ من پس حمایت از یدِ شیر خدا کن دخترم دیدی آتش می رود بالا ز دربِ خانه ات با شجاعت خویش را مستِ ولا کن دخترم سعی کن مسمار نَنشیند به روی سینه ات دائماً در زیرِ لب ذکرِ خدا کن دخترم 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو از دلِ این خاک تا دامانِ پیغمبر..برو گرچه دلبندِ منی امّا بقربانت شوم.. بهرِ حفظِ سیّد و آقای من حیدر برو فصّه را گفتم که تشییع ات کند بر روی دست می روی در پیشِ چشمانِ منِ مضطر برو پنجمین فرزندِ من ..قربانِ مظلومیّت ات زودتر از پشتِ در تا عرصه ی محشر برو آمدن ..رفتن بهم مخلوط شد ای محسنم اندکی تعجیل کن تا وادیِ دیگر برو این هیاهوهای دشمن گوشِ تو کَر می کند دور از چشمانِ مردم..وارثِ آخر برو محسنی و نامِ نیکوکاریت بخشیده اند جان فدا کردی به پای فاتحِ خیبر برو این جماعت بدتر از قومِ یهودِ خیبرند روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 نقشه هایم ریخت بر هم..محسنِ مادر برو پُر شدم از درد و ماتم محسنِ مادر برو حسرتِ لای لایی ات تا روز محشر تازه ست سینه ام جلوه گهِ غم‌‌..محسنِ مادر برو آخرین فرزندِ مظلومم..فداییِ علی.. زاده ی سلطانِ عالم محسنِ مادر برو هرچه کردم در.. نیاید سمتِ تو امّا نشد دیده ام شد مثلِ زمزم محسنِ مادر برو روی هیزم ها و خاکستر زمین خوردی چرا؟ گر که مقدور است نم نم محسنِ مادر برو قلب های این جماعت سنگ باشد ای پسر خواهشا حالا..همین دم محسنِ مادر برو گفته ام فضّه بیاید زود بردارد تو را نقشه هایم ریخت بر هم محسنِ مادر برو 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 رخصتی صادر شده تا مدحِ تو آقا کنم جلوه های حیِّ مطلق در شما پیدا کنم ای رسول الله اعظم..خاتمِ پیغمبران من کی ام در وصف تان تا که قلم شیوا کنم یاری از روح القدس باید بگویم شمّه ای باید امدادی رسد تا که زبان گویا کنم گر نبودی عالمی اصلاً نمی آمد وجود این حدیثِ قدسی ست سرّ درون افشا کنم با نوای... یا محمّد یا محمّد آمدم.. تا تمامِ خلق را با این نوا شیدا کنم مهربانی می چکد از نامِ زیبای شما من بنامِ نامی ات این قلب را احیا کنم بوسه ها باید گرفت از خاکِ پایت یا رسول این چنین عشقِ خودم را در برت معنا کنم دینِ خود را عرضه کن بار دگر بر این گدا تا خودن تسلیم بر این علّم الاسما کنم در کلامت زندگی جاری ست،احیا می کنی؟ با سخن های تو آقا کار صد عیسا کنم لحظه ای بیرون نخواهم شد ز خطّ مستقیم بعدِ تو من اقتدا بر حضرت مولا کنم گفته ای حیدر فقط باشد امیرالمؤمنین تکیه بر شاه نجف تا آخرِ دنیا کنم مادرِ امتّ شده دختِ گرامیِ شما.. لحظه ها را نذرِ این انسیه الحورا کنم 🔸شاعر: _______________________________ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟ یا که از حال خراب من خبر داری حسین؟ کام تلخی دارم از بس که اسیرم سیدی برمذاق تلخ من شهد شکر داری حسین گرچه قلبم را گرفته هرکس و هرناکسی گاه گاهی از دل زارم گذر داری حسین روضه هایت حال و روزم را دگرگون می کند داغ جانکاهی تو در بین جگر داری حسین لحظه مردن سرم را روی دامانت گذار مطمئنم که هوای محتضر داری حسین نیستم حر و پشیمان آمدم من را ببخش در میان کل عالم تو اثر داری حسین پاسخ گرمی بده بر این سوال نوکرت.. از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟ 🔸شاعر: ____________________________ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پا به پای تو دویدم از نجف تا کربلا.... ناله هایت را شنیدم از نجف تا کربلا ... لحظه ای غافل نبودم زائرِ قبرِ حسین ... هر کجا ماندی..رسیدم از نجف تا کربلا روضه خواندی من شدم پامنبری و گریه کن مثلِ یک اشکی چکیدم از نجف تا کربلا خستگی های تو را زیر نظر آوردم و.. من خودم نازت کشیدم از نجف تا کربلا امر کردم تا که موکب ها به یاریت رسند .. تاولِ پا را خریدم ..از نجف تا کربلا .. من امامِ آخرینت مهدی ام ..تکیه گهم.. پای غمهایت خمیدم از نجف تا کربلا عهد و پیمان تازه کن با صاحبت تا فرصت ست من خودم کوهِ امیدم از نجف تا کربلا 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 تا خبر آمد.. رسیدی !! کارِ من بالا گرفت در نگاهم ..زندگی با دیدنت معنا گرفت گفت:پیغمبر که حورّیه رسیده.. یا علی ... از سوی حق این پدیده..کنیه ی زهرا گرفت شادمانی در دلم موّاج شد... گریان شدم از سرِ شوق ست چشمانِ مرا دریا گرفت باعثِ آرامشی !! دُردانه ی هستی ..سلام.. مهرِ تو در قلبِ حیدر ..ناگهانی جا گرفت من شهادت می دهم صدیقه ای.. انسیه ای این شهادتنامه از سمتِ خدا امضا گرفت آیه ی تطهیر را... معنا ببخشی فاطمه.. شمّه ای از عصمتت را مریمِ کبرا گرفت پاکی مطلق !! تو هستی بانوی آب و گلاب آب در زیرِ نگاهت حرمتی والا گرفت خنده های تو دلِ هفت آسمان را می برد خنده های تو ..قرار و تاب از بابا گرفت کوثرِ قرآن ! رسیدی در جهان..خوش آمدی باعثِ خلقت دوباره نه فلک احیا گرفت چه عطایی شد.. ز اللهِ تعالی بر همه .. رزقِ بی حد و حسابی..مردمِ دنیا گرفت کاش قَدرَت را بداند مردمانِ روزگار ... از همین حالا دلت را مخفی القدرا گرفت خواستم تا که بگویم سخت خوشحالم ..همین بر لبانِ من نظر کن ذکرِ یا زهرا گرفت 🔸شاعر: ===================== 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر درد را کرده دوا بابُ الحوائج پُر باشد از صدق و صفا بابُ الحوائج رد کردن از کاشانه اش امکان ندارد از بسکه می ریزد عطا بابُ الحوائج سائل شدم تا که بگیرم از کریمان.. قیمت گذارد بر گدا بابُ الحوائج چنگی بزن تا که بگیری از علمدار.. اِکشف کروبی..کز وفا بابُ الحوائج هر جا گره افتاد می گویم دمادم.. جانِ حسین رحمی نما بابُ الحوائج (ای ماهِ بی مثل و مثالِ آل حیدر) (یک مشگِ آبی هم سراغ ما بیاور) بابُ الحوائج یک نظر آقا بریدم افتاده ام آقای خوبیها بریدم ای زاده ی امّ البنین ای غیرت الله اِرحم امیری..حضرت سقّا بریدم غیر از محن..غیر از بلا چیزی ندیدم باور کن‌ از این عرصه ی دنیا بریدم دور و برم حالی شد از خیلِ رفیقان حالا که هستم یکّه و تنها بریدم ای آبرو دارِ خدا رزقی عطا کن.. از بسکه آقا جان شدم رسوا بریدم (یا حضرت عباس اندوهم زیاد است ) (لطفت نباشد عمرمان قطعاً بیاد است) یک دستگیری می کنی با‌گوشه ی چشم جانا!امیری می کنی با گوشه ی چشم دارم یقین با بذل و بخشش یابن حیدر ردّ فقیری می کنی با گوشه ی چشم کافی ست تا کرببلا دعوت نمایی مهمان پذیری می کنی با گوشه ی چشم کارِ گرفتارانِ عالم با تو باشد تو بی نظیری می کنی با گوشه ی چشم فضل و کمالاتت زیاد است و دمادم میلِ فقیری می کنی با گوشه ی چشم شکر خدا شد ذکرِ لبهایم ابوالفضل گرم است پشتِ من به آقایم ابوالفضل 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مژده ای دل که جان جان آمد.. لیله القدر عاشقان آمد.. بی خود از خود شوید خسته دلان ناجی قلب خستگان آمد.. پدر.. آخرین امت ها.. با دل و جان مهربان آمد چه بگویم ز گلشن احمد حضرت صاحب الزمان آمد آمده جلوه ی رسول اللّه قاب عکس علی ولی الله سامرا شد بهشت طاهایی آمده مقتدای عیسایی زنده شد با دمش عالم هر دمش معجز مسیحایی آمده سروری کند بر دل هست در طینت ش چه آقایی نور امید فاطمه آمد.. هست این گل.. نگار زهرایی آمده حضرت عدالت خواه هر که بی او شود.. شود گمراه یوسف آمد شود خریدارش هر نبی آمده به دیدارش بسکه زیباست این گل نرگس رونقی داده حق به بازارش عاشقان صف کشیده اند یکسر عالمی شد مگر گرفتارش لطف حق شاملم شود آیا؟ که شوم عاشق و هوادارش آسمان‌ها همه چراغان شد حجه ابن الحسن نمایان شد می رسد روزگاری آن مولا.. تا که ناجی ما شود آقا... با قدومش به روز ظهور.. می شود چون بهشت این دنیا ای بقربان نغمه اش.. جانم می کند دهر جنت الاعلا بهر تعجیل او دعایی کن شادمانی کند.. مگر زهرا.. ما غلامان باب این شاهیم نوکران... بقیه الله هیم... 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
می نویسم نامِ زیبایِ تو را«آقای عشق» چون غباری می شوم پایِ تو را آقای عشق قد کشیدی مثل یک سروی به باغِ اهل بیت ای بنازم قدّ و بالایِ تو را آقای عشق «پنجمین»مهرِ درخشان ِ خدایی«باقری» می پسندم نورِ زیبایِ تو را آقای عشق در نَفَس های تو اعجازِ مسیحا گل نمود دوست دارم هر نَفَس های تورا آقای عشق شاهدی مانند تو در کربلا اصلأ نبود خون گرفته چشمِ بینایِ تو را آقای عشق خاطراتی داری از بنت الحسین،هم بازی ات می پذیرم نَقلِ گویایِ تو را آقای عشق از رقیّه از سه ساله صحبتی کن نازنین می خرم با جان.. نواهایِ تو را آقای عشق بهر ما تفسیر کن «الشام الشامِ»پدر سیلِ اشکم..داغِ بالایِ تو را آقای عشق «یا محمّد»ای امامِ پنجمین ،پرونده ام.. کسر دارد مُهر و امضای تو را آقای عشق 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
می نویسم نامِ زیبایِ تو را«آقای عشق» چون غباری می شوم پایِ تو را آقای عشق قد کشیدی مثل یک سروی به باغِ اهل بیت ای بنازم قدّ و بالایِ تو را آقای عشق «پنجمین»مهرِ درخشان ِ خدایی«باقری» می پسندم نورِ زیبایِ تو را آقای عشق در نَفَس های تو اعجازِ مسیحا گل نمود دوست دارم هر نَفَس های تورا آقای عشق شاهدی مانند تو در کربلا اصلأ نبود خون گرفته چشمِ بینایِ تو را آقای عشق خاطراتی داری از بنت الحسین،هم بازی ات می پذیرم نَقلِ گویایِ تو را آقای عشق از رقیّه از سه ساله صحبتی کن نازنین می خرم با جان.. نواهایِ تو را آقای عشق بهر ما تفسیر کن «الشام الشامِ»پدر سیلِ اشکم..داغِ بالایِ تو را آقای عشق «یا محمّد»ای امامِ پنجمین ،پرونده ام.. کسر دارد مُهر و امضای تو را آقای عشق 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم آمد از راه… امام دگری مثل علی سر زد از خاک دوباره شجری مثل علی خانه ی حضرت ارباب شده رشگ جنان نور بارید ز روی قمری مثل علی در مدینه ست ولی کعبه طوافش بکند پر شده گوش جهان از خبری مثل علی وارث چارم پیغمبر اسلام رسید نایب شیرخدا بود سرانجام رسید آبرو یافت دوباره گل گلزار حسین رونق آمد به سراپرده ی بازار حسین بانوی ملک عجم.. مادر با نام و نشان شده دلباخته و حافظ اسرار حسین زینت سجده و سجاده رسيده ز افق تا شود آینه دار گل رخسار حسین آمده آنکه چنان شیرخدا بت شکن است مرد جنگی ست و آماده ی هر تن به تن است خطبه ای خواند و او فاتح شامات شود بس که مانند علی صاحب نطق و سخن است علم کرببلا با نفسش باقی ماند غیرت اللّه زمانه ست عمویش حسن است آمده آنکه به هر شیعه مصلا بدهد سینه چاکان حسین را تب بالا بدهد آمده تا شود اسطوره ی هر گریه کنی پای پرونده ی هر سینه زن امضا بدهد آمده عزت اسلام شود یوم الابد تا که بر سجده کنان معنی والا بدهد ✍ 🏷 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیاده روی اربعین دل شکسته آمدم ای یار..تحویلم بگیر خسته ام بدجور ای غمخوار تحویلم بگیر خواب می دیدم پیاده می روم کرببلا.. ظاهراً حالا شدم بیدار...تحویلم بگیر خاطراتِ اربعین را می کنم از نو مرور.. این منم جامانده از زوّار ..تحویلم بگیر می گرفتم رخصت از شاهِ نجف..یادش بخیر ای عزیزِ حیدر کرّار ...تحویلم بگیر.. هر عمودِ راه..بهرم خاطره دارد حسین خاطره های مرا بشمار ...تحویلم بگیر سفره هایت پهن بود انگار در هر موکبی حال محرومم از این بازار..تحویلم بگیر کامِ تلخم می شد از چای عراقی ها عسل تلخی کامِ مرا بردار...تحویلم بگیر تاولِ پاها ..رقیّه را مجسّم می نمود.. بر سه ساله دخترت این بار تحویلم بگیر آب می خوردم ولی با گریه و یادِ لبت من ضعیفم می کنم اقرار تحویلم بگیر خوب یادم هست نزدیکِ کربلا پر می زدم با همان حسّ ِ خوشِ دیدار تحویلم بگیر دعوتم کن طاقت دوری ندارم یاحسین روسیاهم سیّد و سالار ..تحویلم بگیر شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7