#حضرت_عباس_علیه_السلام
میان غربت وغم بي برادرم كردند
كنارت ای گل پرپر چه پرپرم كردند
به جای آن كه رسد مرهمی به زخم دلم
چقـدر هلهله بر دیده ی ترم كردند
كجاست دست علم گیرتو علمدارم
چه با اميروسپه دار لشگرم كردند
پس ازشهادت اكبر ،كنارپيکرتو
اسير پنجه ی درد مکررّم كردند
زبارداغ گرانت شكسته شدكمرم
به جسم پرپرتو چون برابرم كردند
نديده بود كسي اين چنين شكسته مرا
كنون نظر به دل درد پرورم كردند
همين كه چشم به چشم تودوختم ديدم
ميان موجه ی غم ها شناورم كردند
حضور فاطمه درعلقمه گواهی داد
كه خون به جان ودل پاك مادرم كردند
خلل نيافته ره درعقيده ام هرگز
اگرچه بعد تو بی يارو ياورم كردند
نوشت كلك «وفایی»كه باشهادت تو
شبيـه آينه های مكدّرم كـردند
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_عباس_علیه_السلام
عشق نكهت ز گلستــان تودارد عباس
جلــوه ازمهـردرخشــان توداردعباس
ادب وغيـرت ومــردي زازل تابه ابــد
حيـرت ازشـوكت و ايمان توداردعباس
ابرازچشـم تو آمـوختــه بـاريــدن را
آسمان چشم به چشمـان توداردعباس
عشق وايمـان وجوانمردي وايثاروشرف
تاابـدتكيــه به دستــان توداردعباس
اي كه فرمـانبرسـالارشهيــدان بودي
آسمــان گوش به فرمان توداردعباس
شورايمـان ومحّبت به حسيـن بن علي
ريشـه درهستي ودرجـان توداردعباس
شب عـا شورچه گفتي توبه دشمـن كه جهان
حيرت ازغيرت ووجــدان توداردعباس
ساحـل شط فـرات ازغم توغرق غم است
علقمــه نكهت هجــران توداردعباس
آب گرطـوف حـريم توكندتا صف حشر
خجلتـي ازلب عطشــان توداردعباس
هرشهيـدي كه سـرازخاك لحـدبردارد
حسـرت ازرُتبـه وعنـوان توداردعباس
باشهـادت توبه معــراج رسيدي وفلك
بي جهت چشـم به پايان توداردعباس
توپنــاه همــة عــالمي و هـردل پاك
خـانـه درگوشــة ايـوان توداردعباس
كعبــة حـاجت واميــددل خلـق توئی
درد اميــّــد ز درمـــان توداردعباس
چه به دنياچه به عقبي چه ندارددردست
هركسي دست به دامــان توداردعباس
سبب خيـردودنيـاي«وفایی»شده است
آبــروئي كــه زاحسـان توداردعباس
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_عباس_علیهالسلام
#غزل
اگر چه مادر تو، دختر پیمبر نیست
کسی حسینِ علی را چنین برادر نیست
حسین، پیش تو انگار در کنار علیست
کسی چنان که تو، هرگز شبیه حیدر نیست
زلال علقمه، در حسرت تو میسوزد
کنار آبی و لبهای تفتهات، تر نیست
به زیر سایهٔ دست تو مینشست، حسین
چه سایهای و چه دستی! شگفتآور نیست؟
حدیث غیرتت آری شگفتآور بود
که گفته است که دست تو آبآور نیست؟
شکست، بعد تو پشت حسینِ فاطمه، آه
حسین مانده و مقتل، علیِ اکبر نیست
حسین مانده و قنداقهٔ علیاصغر
حسین مانده و ششماههای که دیگر نیست
نمانده است به دست حسین از گلها
گلی پس از تو، دریغا! گلی که پرپر نیست
هزار سال از آن ظهر داغ میگذرد
هنوز روضهٔ جانبازیات، مکرّر نیست
قسم به مادرت امالبنین! امامی تو
اگر چه مادر تو، دختر پیمبر نیست
#مرتضی_امیری_اسفندقه
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_عباس_علیهالسلام
سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد
تجدید شد وضوی نماز امام عشق
بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد
تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد
سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد
«غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود
در عُمرِ خویش خندهٔ دنداننما کرد»
دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی
دندان او هم آن گره بسته وا نکرد
معراج او به روی زمین شد ز پشت زین
همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد
مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت
حقِ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد
#علی_انسانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_عباس_علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم
هر دم از غصهٔ جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
بوتهٔ عشق تو کردهست مرا چون زرِ ناب
دیگر این آتش غمها ندهد تغییرم...
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر، بیان شد ز لب شمشیرم
سایهٔ پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا، دولتِ عالمگیرم
کربلا کعبهٔ عشق است و منم در احرام
شد در این قبلهٔ عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم
زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشم به راهِ تیرم
ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من
ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بیرکوع است نماز من و این تکبیرم
بدنم را به سوی خیمهٔ اصغر مبرید
که خجالت زده زآن تشنهلب بیشیرم
تا کند مدح ابوالفضل، امام سجّاد
نارسا هست «حسان»! شعر من و تقریرم
#حبیبالله_چایچیان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_عباس_علیهالسلام
#قصیده_واره
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
افتاد سايهاى ز سمند تو در فرات
پيچيد و رنگ باخت ز شور شهامت، آب
دستت به موج، داغ حباب طلب گذاشت
اوج گذشت ديد و كمال كرامت، آب
بر دفتر زلالىِ شط خطّ «لا» نوشت
لعلى كه خورده بود ز جام امامت آب
لب، تر نكردى از ادب اى روح تشنگى!
آموخت درس عاشقى و استقامت، آب
ترجيع درد را، ز گريزى كه از تو داشت
سر مىزند هنوز به سنگ ندامت، آب...
سوگ تو را، ز صخره چكد قطره قطره، رود
زين بيشتر سزاست به اشك غرامت آب
از ساغر سقايت فضلت قلم چشيد
گسترد تا حريم تعزّل زعامت، آب
زينب، حسين را به گل سرخ خون شناخت
بر تربت تو بود نشان و علامت: آب!
از جوهر شفاعت تيغت بعيد نيست
گر بگذرد ز آتش دوزخ سلامت، آب
آمد به آستان تو گريان و عذرخواه
با عزم پاىبوسى و قصد اقامت، آب
مىخوانمت به نام ابوالفضل و، شوق را
در ديدگان منتظرم بسته قامت، آب
#خسرو_احتشامی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_عاشورا
شبِ آخر بگذار اين پَر ِمن باز شود
بيشتر رويِ تو چشم تر ِمن باز شود
حرفِ هجران مزن اينقدر مراعاتم كن
دست بردار ، دلِ مضطر ِ من باز شود
جان زينب برو از كرب و بلا زود برو
مگذاري گره ي معجر من باز شود
آه ، راضي نشو بنشينم و گيسو بكشم
آه ، راضي نشو موي سر من باز شود
پاي دشمن به روي پيكر تو باز شود
روي دشمن به روي معجر من باز شود
جانِ من حرز بينداز به گردن مگذار
جاي اين بوسه ي پيغمبر من باز شود
جان زينب برو مگذار غروب فردا
سمت گودال رهِ مادر من باز شود
حيف از اين زير گلو نيست خرابش بكنند؟!
پس اجازه بده تا حنجر من باز شود
لااقل قول بده زود خودت جان بدهي
بلكه راهِ نفس آخر من باز شود
#علی_اکبر_لطیفیان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج
این دیده های پُر نِشان بُرد آبرویم
دل با تپش ها بی گمان بُرد آبرویم
می خواستم تا آبروداری کنم من
چشمانم از اشک روان بُرد آبرویم
شوق تماشای تو پنهان در دلم بود
برق میان دیدگان بُرد آبرویم
هر بار در سینه نفس را حبس کردم
تا آه بُرد از دل امان بُرد آبرویم
می خواستم مدح تو را گویم ولیکن
شرمنده ام این واژگان بُرد آبرویم
می خواستم تا که شوم من آبرویت
روی سیاهم در جهان بُرد آبرویم
هر جا به مردم گفته ام یار تو هستم
دوری ام از تو مهربان بُرد آبرویم
می خواستم با تو نگویم بی قرارم
قلب از تپش ها همچنان بُرد آبرویم
می خواستم با عاشقان همراه باشم
جا ماندنم از کاروان بُرد آبرویم
در محفلی که سوگ سقا گشته بر پا
این که ندادم بر تو جان بُرد آبرویم
او گفت می خواهم نگویم تشنه هستم
این رنگ خشکی لبان بُرد آبرویم
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_امام_حسین_ع
از همان صبح ازل راهم فقط راه شماست
هر چه سوز ناله دارم من ز یک آه شماست
سید الاذکار عالم چیست جز نام حسین؟
این اصول مکتب عشاق درگاه شماست
ماه مهمانی حق با آن فیوضات عظیم
سائل یک شب عزاداری در ماه شماست
بر غلامی حریمت کی لیاقت داشتم
این نشانی از عنایات سحرگاه شماست
ناز چشمان تو عالم را وهب سیرت کند
تازه این یک گوشه از فیض گذرگاه شماست
این جهان ظرف تجلیات ذاتت را نداشت
عرصۀ محشر نمایشگاهی از جاه شماست
واقعاً من آن غلامی که تو خواهی نیستم
در مقامی که شهید، آن یار دلخواه شماست
واجب العین است سر دادن برای حفظ دین
این شعار عاشقان و عبد آگاه شماست
کاملاً در کربلا تصویر شد معراج خون
با تنی بی سر ز جان سیر الی الله شماست
در کنار گودی مقتل ” اله الحامدین”
محو در تفسیری از الحمدالله شماست
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_امام_حسین_ع
دلم ز روز ازل گشته مبتلای حسیـــــن
سلام من به حسین و به کربلای حسین
وجودِ عاشق و معشوق وقف یکدگر است
حسین برای خدا و خدا برای حســــین
ثواب سعی و صفا کی رسد به یک لحظه
قدم زدن وسط مروه و صفای حســـین
رضای حضرت حق در رضایت زهـــراست
رضای حضرت زهرا در رضــای حســــین
اگر معلم توحیــــد من شود زینــــب
به چشم خویش تماشا کنم خدای حسین
دوباره زد به سر عــــاشقم نوای جنون
که پرده ای کشم امشب ز ماجرای حسین
زمین کرببلا تا به عرش غوغا بود
زمان جلوه ی پایانی لقای حسین
نهاده دست به سینه تمام خیل ملک
همه مطیع فرامین چشم های حسین
خلیل آمده تا ذبح اعظمش بیند
چه محشریست مگر وادی منای حسین
کجاست حضرت داوود تا بگیرد یاد
طریق شکر نمودن ز شکر های حسین
کلیم غرق تحیر به لکنت افتاده
مگر چه میشنود لحظه ی دعای حسین
مسیح ذره ای از خاک قتله گاه چشید
تمام عمر شفا داد با شفای حسین
دوید ختم رسل سر برهنه تا گودال
میان هلهله ها گم شده صدای حسین
ز خیمه گاه رسد خواهری تک و تنها
مگر شنیده میان حرم صدای حسین
خدا کند که از راه رفته برگردد
وگرنه سر بدهد زیر تیغ جای حسین
صدای ناله ی زهراست میرسد بر گوش
فدای راس جدا گشته از قفای حسین
ببین که بر سر یک کهنه پیرهن دعواست
به دست چند نفر تکه ی ردای حسین
یکی زره یکی عمامه وان یکی شمشیر
ربود وان یکی از شانه ها عبای حسین
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_امام_حسین_ع
از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم
با نوای مادری محزونه همدم گشته ایم
ما همه انصار زهرائیم مردِ گریه ایم
محرم غمخانه ی ماه محرم گشته ایم
این لباس مشکی ما دست دوز فاطمه است
زین سبب عمریست با این خانه محرم گشته ایم
رد مکن ما را که اشک ما به دردت میخورد
گریه ها کردیم و بر زخم تو مرهم گشته ایم
روز محشر یکدگر را زود پیدا میکنیم
سالها مانند کعبه دور پرچم گشته ایم
گریه ی ما باعث تسکین قلب زینب است
خاک بوسِ عمه ی ساداتِ عالم گشته ایم
صبح ، مغرب ، شب ، سحر ، بزم عزا آماده است
این دهه همسفره ی فیضی دمادم گشته ایم
تا که فرصت هست باید گریه کرد و گریه کرد
چونکه مهمان اجل ما نیز کم کم گشته ایم
در حسینیه اگر گوش دل ما وا شود
همنوای مادری با قامت خم گشته ایم
یا بنی گفتنش بند دلم را پاره کرد
نیزه ای در پیش چشمش پیرهن را پاره کرد
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_امام_حسین_ع
یا ایهاالحسین و یا ایهاالشهید
باعشق تو ندیده خدایت مرا خرید
هر سائلی که دست به دامان تو شود
هرگز نمی رود زسرای تو نا امید
اصلا بهای این همه احسان نداشتیم
اصلا چه شد که میل شما سوی ما کشید؟
هر کس دلش اسیر سر زلف دلبر است
با غمزه ای ز هر که به جز یار دل برید
این بی قراری دل ما بی دلیل نیست
صوت حزین مادری برگوش ما رسید
والله اصل طینت ما خاک کربلاست
مارا برای گریه خداوند آفرید
با اشک فاطمه گل مارا درست کرد
از نای زینبی به نفسهای ما دمید
رخت عزای ما همه دست دوز فاطمه است
نقش لباس ما همه زان پیرهن کشید
زین پس حیا زحرمت این پیرهن کنید
بااین لباس پیکر مارا کفن کنید
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_امام_حسین_ع
سینه زنان حسین زمزمه بر پا کنید
ماه محرم شده یاری زهرا کنید
بانی بزم عزا مادر او فاطمه است
آمده قامت کمان خوب تماشا کنید
ذکر حسین جان ما از شهدا مانده است
جامعه را زنده با، ذکر مسیحا کنید
ناز گنه کار را می خرد ارباب ما
امر کند هر که را گم شده پیدا کنید
نوکر هر ساله ایم پای قرار آمدیم
موسم درد دل است عقده ی دل وا کنید
بر اثر معصیت خشک شده اشک من
دیدۀ خشکیده را وصل به دریا کنید
گریه برای شما دار و ندار من است
چشمِ پُر از گریه ای، می شود اعطا کنید
راه نشانم دهید برگ امانم دهید
کاش که با این گدا شبیه حر تا کنید
صحن حسینیه ها گوشه ای از کربلاست
عرش نشینان عشق فخر به موسی کنید
بی کفن کربلا حضرت آقا سلام
اذن عزاداریِ، ما همه امضا کنید
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_امام_حسین_ع
زازل ياد تو شد رونق بازار دلم
کى غريبم که تويى در همه جا يار دلم
ز حسينيه دل هم گذرى حضرت عشق
رنگ ماتم زده اى بر در و ديوار دلم
صوت محزون تو از بس جگرم را سوزاند
عالمى سوخته از اه شرر بار دلم
مادرت هستى من وقف عزاى تو نمود
زين سبب گريه شب و روز شده کار دلم
همه درد فقط زخم زبان دنياست
لحظه مرگ بيايى تو به ديدار دلم
سر در هئيت دل با خط خون بنوشتم
شاه بيتى ز غزل خانه اشعار دلم
سر بازار محبت که همه حيرانند
غم ندارد که حسين است خريدار دلم
با اجازه ز ابوفاضل و دست و علمش
نام زينب ز ازل گشته علمدار دلم
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_امام_حسین_ع
نام تو می برم خدا را شکر
سائل این درم خدا را شکر
در حریم تو مادرت زهرا
داده بال و پرم خدا را شکر
منسبم گشته از همان اول
روضه خوان حرم خدا را شکر
خورده ام جای شیر، حب تو از
سینۀ مادرم خدا را شکر
در عزای تو بال جبریل است
عرشۀ منبرم خدا را شکر
کمی از سوز نالۀ زینب
دارد این حنجرم خدا را شکر
با تقید به روضه های تو
فاطمی محورم خدا را شکر
نه محرم که در تمام عمر
یاد تو مضطرم خدا را شکر
عاقبت با تنی به خون غلطان
ناز تو می خرم خدا را شکر
می شود دانه دانۀ اشکم
شافع محشرم خدا را شکر
از همان کودکی گرفتار
آل پیغمبرم خدا را شکر
جای اشهد دم حسین جان است
نالۀ آخرم خدا را شکر
عکس شش گوشه را کشیدم در
صحن چشم ترم خدا را شکر
با غلامی و خاکساری تو
از جهانی سرم خدا را شکر
سینه ام گوشه ای ز کرب و بلاست
آبرویم ز آبروی شماست
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_امام_حسین_ع
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله
زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
مستجاب است دعا گوشهی ششگوشهی تو
حرمت عرش معلیست اباعبدالله
هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کردهی زهراست اباعبدالله
بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدم
جلوهاش اکبر لیلاست اباعبدالله
چشم ما روز قیامت به پر قنداقهست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله
روزی گریهی ما دست رباب افتاده
روضهخوان در دل صحراست اباعبدالله
باب بینالحرمین از حرم عباس است
همه جا سفرهی سقاست اباعبدالله
هر که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینهزن زینبکبریست اباعبدالله
مادرت گفت “بنیَّ” دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
مادرت گوشهی گودال تماشا میکرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#عاشورا
تشنه بود و به خاك ها خونش
از رخ و گونه و جبین می ریخت
یك نفر خنده كرد به تشنگیاش
پیش او آب بر زمین می ریخت
نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود
بوسه ای سنگ، بر جبینش زد
نوبتِ تیرِ حرمله شده بود
آه،از پشتِ زین زمینش زد
فاصله كم شده كمانداری
تیرها را دقیق تر میزد
یك حرامی بر آن تَنِ زخمی
نیزهاش را عمیقتر میزد
خواست تا خویش را به سینه کشد
تا که شاید رسد به اطفالش
یک نفر نیزهای به کتفش کرد
رفت و او را کشید دنبالش
نالهای میرسد به هر كس كه
به تنش تیغ می كشد... نزنید
مادرش چنگ میزند به رُخش
دختری جیغ می کشد:نزنید
آن وسط چند تا حرام زاده
دور او دشنه تیز میکردند
با لباسی كه از تنش كَندند
تیغشان را تمیز میكردند
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
⚫️ ای وای حسین (ع) ... 🍂
پیکرت در قتلگاه افتاده بود و سر نداشت
آن طرف بر نیزهای دیدم سرت پیکر نداشت
بی برادر بودی و مظلوم، گیر آوردنت
گفتم ای قصابها آخر مگر خواهر نداشت ؟!
نیزه نیزه «حا و سین و یا و نونت» سرخ شد
کاتبِ این آیه؛ از خون، جوهری بهتر نداشت
خطبهای میخواند، از شأنِ تو روی سینهات
آه، آیا سرزمینِ کربلا منبر نداشت ؟
سر بریدن؛ آخرِ کار حرامیها نبود
قاتلت بعد از سرت دست از تن تو بر نداشت
هیچ کس را رد نکردی از در احسان خود
پیکرت پیراهن و انگشتت انگشتر نداشت
غارتم کردند، اما چادرم از سر نرفت
پس غلط گفتند، اینکه خواهرت معجر نداشت
مثل من میگفت، آیا این حسینِ فاطمهست ؟!
مادرت میدید، جسمت را؛ ولی باور نداشت
گوشهی گودال، ذکرِ «یا بُنَیَّ» میگرفت
هیچ کس جز من خبر از نوحهی مادر نداشت
حنجرت را بوسهای دادم به جای صورتت
خواهرت؛ ای بی سرِ من ! چارهای دیگر نداشت
#صلی_علیک_ملیک_السماء
#هذا_حسین_مرمل_بالدماء
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#رضا_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یاابالمظلوم
هزار بار تنت جا به جا شد و ديدم
سرت جدا شد و رَختَت جدا شد و ديدم
لبت كه تشنه شد و خشك شد به هم چسبيد
به زور ِ نيزه دهان تو وا شد و ديدم
حسین جان گره معجر مرا شل کرد
همین که پیرهنت نخ نما شد و دیدم
سر تو نیزه و شمشیر ها گره خوردند
شلوغ بود و صدا در صدا شد و دیدم
#علي_اكبر_لطيفيان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7