گفتگوی حضرت زینب س با اقا امام حسین ع در آخرین دقایق زندگی
"" "" "" "" "" "" "" "
زینبم زار و پریشانم حسین
غرق بحر درد و حِرمانم حسین
می دهم جان نآ ندارم جان تو
دل غمینم سینه سوزانم حسین
در مدینه من غریب و بی کسم
چشم بر راه است چشمانم حسین
نه برادر دارم و نه خواهری
من غریب تر از غریبانم حسین
می شوم راحت ز آلام و محن
سالهاست من دیده گریانم حسین
جان سپردم با تو من در کربلا
مبتلای درد هجرانم حسين
ظهر عاشورا چه آمد بر سرم
ز آنزمان بی روح و بی جانم حسین
دیدم انجا هر بلا را بالعیان
من هنوز همواره نالانم حسین
حال اصغر دل کبابم می کند
یاد آن طفل لب عطشانم حسین
جان من بود ساقی نام آورت
یاد آن سقای دورانم حسین
پیر گشتم قامتم گردیده تآ
غوطه ور در بحر بحرانم حسین
این دم آخر مرا دریاب اخا
تا بود خوش روز پایانم حسین
هیچ تمنایی ندارم من جز این
بینم آنی بر تو میزبانم حسین
گرچه دیدم در جهان غمها ولی
من رضا از حیِّ سبحانم حسین
دارم الساعه هوای دیگری
در خیالم بر تو مهمانم حسین
می شمارم لحظه ها را دم به دم
تو بکش دستی به مژگانم حسین
جان زهرا مادرم مولا بیا
مرگ را کن سهل و آسانم حسین
"" "" "" "" "" ""
مسلم فرتوت گلهین #فاخر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_زمزمه
#حضرت_مهدی_ارواحنا_فداه_زمزمه
یابنالحسن بیا که روز شیعه شد شب
جان محبان از فراقت گشته بر لب
آقا بیا قسم به حقّ عمه زینب
تا تو نیای دل غرقِ در تبه
جسم حسین به زیر مرکبه
ردّ طناب رو دست زینبه
آه
با زینب، یا صاحب الزّمانم
عجّل لِولیکَ میخوانم
(آقا جان بیا بیا آقا جان)
ای قبلهام ببین که رو به قبله هستم
پیراهن کهنهی تو باشد به دستم
بعدِ تو زخم رو پیشونیمو نبستم
من خواهر نیلی عذارتم
یکسال و نیمه بی قرارتم
امشب دیگه چشم انتظارتم
آه
از دوریت چشای من ترگشته
بیا تو ای یاور برگشته
(حسین جان ای بی کفن، حیرانم)
یادت میاد؟ که بین قتلگاه خمیدم
یادت میاد که رگ حنجرت رو دیدم
دستم برید تا نیزه از پهلوت کشیدم
یادم میاد شد آسمون کبود
داغ تو صبر از دل من ربود
موی تو رو یکی گرفته بود
آه
سعی کردم ولی نشد ای یارم
سرت رو از زیر پا بردارم
(حسین جان ای کشتهی عریانم)
ای سر بریده بعد تو من هم بریدم
خبر داری تو شام و کوفه چی کشیدم
زنای رقاصه رو پای نیزه دیدم
نیزههارو دیدم تکون دادن
به دخترات مگه امون دادن
با دستاشون مارو نشون دادن
آه
مست بودن دور ما تاب میخوردن
پیش چشم ما شراب میخوردن
(حسین جان، برادرِ عطشانم )
#محمود_اسدی_شائق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پلکی به هم بزن تو به این شعر جان بده
اندوه خواهرانه ی خود را نشان بده
با گریه های روشن چشمت
هفتادو دو ستاره به این کهکشان بده
از چشمه محبت دستت کمی امید
به ضجه های العطش کودکان بده
بر نیزه میبرند سر ماه را به شوق
این قصه را به روی لب روضه خوان بده
از درد واژه های تو هم خون چکه میکند
برخیز و باز کاخ ستم را تکان بده
حالا قیامت است که در خطبه ات به پاست
حالا به دشمنان پشیمان امان بده
پشت زمین شکسته از این سوگواره ها
میسوزد آفتاب زداغ ستاره ها
وقتی گلوی باغ پر از زخم خنجر است
حال و هوای ثانیه ها گریه اور است
میجوشد از زبان تو مرثیه های درد
زیبایی نگاه تو اما مصور است
صبر از نگاه نافذ تو زاده میشود
اما خروش زینبی ات ارث حیدر است
باغ حیا حقیقت مستور کوه صبر
دختر همیشه آینه روی مادر است
از خاطرات کوچه نه! بگذار بگذریم
کرببلا ادامه ی غمنامه ی در است
در تنگنای فتنه سکوت برادرت
در خطبه های اشک تو یک داغ دیگر است
زخم عمیق کرببلا روی شانه ات
روی دلت قصیده ی گلهای پرپر است
با دست بسته ات به اسارت کشیده ای
تیغ زبان برنده تر از تیغ خنجر است
تکبیر را اگر چه که با دست بسته خواند
زینب نماز آخر خود را نشسته خواند
#معصومه_سادات_اسدیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_زینب_سلامالله
یا ام المصائب
کنارت حسرتِ مُردن برام موند
پس از تو خندهی دشمن برام موند
حسین، انصافه که از شش برادر
فقط یک تکه پیراهن برام موند
تنور خونهی خولی که دوره
پس از تو دیرِ راهب سوت و کوره
به من هم سر بزن اینجا بیا که
دل من گرمتر از هر تنوره
سرت بر نیزه بود و محملم سوخت
شبیه حال و روزت حاصلم سوخت
دمِ آخر همینکه بی کسم دید
دل خورشید بر حال دلم سوخت
بزار از درد تنهایی بخونه
از این پهلوی زهرایی بخونه
دلش وامیشه عمه وقتی پیشت
برا اصغر که لالایی بخونه
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ
غم آهنگه تپشهایم غم آهنگ
دلم تنگِ تو بود و رو تنِ من
نوشتند اسم تو با ضربهی سنگ
همه از کینهها آکنده بودند
به دورِ قافله با خنده بودند
کتک خوردم ولیکن پس گرفتم
همون پیراهنی که کنده بودند
از اون دستی که گیسوتو بهم ریخت
از اون سنگی که ابروتو بهم ریخت
پس از تو بارها خوردیم ما هم
از اون نیزه که پهلوتو بهم ریخت
میون تشت دیدم آفتاب و
شنیدی بینِ ما داد رباب و
بزن ما رو ولی روی حسینم
دوباره کج نکن ظرف شراب و
(حسن لطفی ۴۰۳/۱۰/۲۷)
#یاشبیر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#غزل_مناجات
#امام_حسین_علیه_السلام
هروقت بوده است غم ما زیادتر
دست کرامتت شده پیدا زیادتر
چشم امید ما به عطا و محبتت
قبلا زیاد بوده و حالا زیادتر
ای خوشبهحال و روز گدایی که در طلب
دستش به سمتت آمده بالا زیادتر
وقت اجابت است دل شب، به این دلیل
دارد اثر دعای سحر ها زیادتر
عاشق حسین بود که در امتحان عشق
گفتی: بس است؟ گفت: خدایا زیادتر...
روز حساب گریهی بسیار میکند
چشمی که نیست در غم آقا زیاد، تر
این دائمالبکایی ما بیسبب نبود
مادر نوشت روزی ما را زیادتر
بیهوده نیست شوق دل ما به کربلا
دیوانه مایل است به صحرا زیادتر
در این حرم مگر چه خبر شد که کعبه هم
خواهان نداشتهست از اینجا زیادتر
از اهلبیت قول شفاعت گرفتهایم
اما امید ماست به زهرا زیادتر
#مجتبی_خرسندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب زیارتی ارباب عشق
کربلایم دیر دارد میشود
روز را شب می کنم با درد بی بال و پری
هیچ دردی نیست از این درد ، درد بد تری
ماجرای من شده مانند مرد یخ فروش
آب دارد می شود عمر و ندارم مشتری
نیمه ی شب از خیابان ها سراغم را بگیر
روزگار عاشقی یعنی همین در به دری
گریه هایم را بگیرى زیر گریه میزنم
هر چه را دارم بگیر از من بده چشم ترى
کربلایم دیر دارد میشود کاری بکن
بی کسی ام را نکن با دوری ات یادآوری
یا ولی الله، کارم لنگ گوشه چشم توست
رب نمی بخشد مرا تا از گناهم نگذری
نوجوان بودم شدم دیوانه ی کویت حسین
آه از آن ساعتی که... روضه های کوثری...
تازه میگردد برایم روضه ی عصر دهم
چشم من هر بار می افتد به معجر، روسری
پیش چشم مادرت پیش نگاه خواهرت
حنجرت را ریش ریشش کرد آخر خنجری
نعل تازه ساختند و بر تنِ تو تاختند
پشت و رویت را یکی کردند از خیره سری
مثل نعلی که کمی از پیکرت را کند و برد
برد همراه خودش انگشت را انگشتری
بچه هاى فاطمه از قافله جا مانده اند
ساربان آهسته تر داری مگر سر مى برى
زجرهای زجر این ضرب المثل را باب کرد:
صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری”
گروه یا مظلوم
✍شاعرین آل الله
#ابراهیم_لآلی #امیر_علوی #ایمان_دهقانیا #حسین_زارع_زاده #رضا_حسین_زاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
ملک دلم همین که به نام حسین شد
عبدی گناهکار غلام حسین شد
آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه
تا که به اذن فاطمه رام حسین شد
قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام
شیرین ترین کلام، کلام حسین شد
«با یک سلام صبح به ارباب بی کفن »
روزم پر از جواب سلام حسین شد
یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من
قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد
یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من
حرفش دوباره حرف مرام حسین شد
نوکر از آب خوردن خود آب می شود
بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد
#امیر_عظیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_امام_حسین
کفاف داد اگر عمر من به ماتم تو
دعا بکن که بمیرم به زیر پرچم تو
بهشت را وسط سینه تو می یابد
کسی که در همه عمرش شده ست آدم تو
به سوز دل به دلم چای این حسینیه گفت
که دم به دم نفسش زنده است از دم تو
حدیث چشم ترم در عزات این گونه است
گیاه خشک که وابسته شد به شبنم تو
چه می توان بنویسد بشر ز نام تو چون
غدیر رفته به قربان اسم اعظم تو
ربیع الاول و ثانی، رجب و شعبانم
همه فدایی یک روز از محرم تو
چه خوش شبیه پدربذل و بخششی داری
به دست دیگری افتاده است خاتم تو
خوشا اصابت سر بر اصالت محمل
خوشا که سر زند از خواهر مکرم تو
مصیبت همه اولیا یکی است ولی
امان ز ماتم تو، الامان ز ماتم تو
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قله ی توحید ما آتشفشان زینب است
کهکشان ها نقطه ای از آسمان زینب است
قبل خلقت امتحان پس داده مثل مادرش
امتحان فاطمه در امتحان زینب است
آنهمه جود حسن شد باعث ایثار او
روزی اجداد ما از آب و نان زینب است
بانی هر کاروان در اربعین ها فاطمه است
سفره های اربعینی چیدمان زینب است
جان ما قابل ندارد در دفاعِ مکتبش
تا قیامت جان شیعه در امان زینب است
شد جسارت ها به او، بی خانمان شد بی حسین
پس رقیه تا ابد بی خانمان زینب است
او نمازش را نشسته خواند، اما خم نشد
یاحسینِ سینه زنهایش اذان زینب است
جای پوشیه گرفته آستین بر صورتش
گیسوی عباس بر نی، سایه بان زینب است
بی علمدارش به سوی کاخ دشمن می رود
لرزه بر آن کاخ، تنها در توان زینب است
آنچه دیده از جفای شمر و خولی یکطرف
سر میان تشت، پیش دیدگان زینب است
گفت ای که بر حسینم، چوبدستی می زنی
بر لب زخمش نزن! صاحب زمان زینب است
رضا دین پرور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
1737021373410_-2147483648_-210209.ogg
1.21M
نوحه حضرت زینب(س)
سبک سنتی خیلی زیبا...
🏴🏴🏴🏴🏴
😭😭😭😭😭
السّلام عَلی دختر خيرُ النساء
زینت شمس عالَم علیِ مرتضی
قهرمان زنان در زمین و زمان
واحسینا واحسینا (۲)
یا حسین یا حسین دوباره بر لب بوَد
مُوسِم ماتم حضرت زینب بوَد
ذکر ما شد همه تسلیت فاطمه
واحسینا واحسینا (۲)
گشته تبیین گرِ نهضت کرب و بلا
دیده راس حسین میان تشت طلا
السّلام السّلام دخت خیرُالانام
واحسینا واحسینا (۲)
کاروان حسین را همه جا یاوری
عمّه ی حجّت اِبن الحسنِ العسکری
دل پریشان تو دیده گریان تو
واحسینا واحسینا (۲)
🏴🏴🏴🏴🏴
😭😭😭😭😭
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دعای اَمِّ داوُد و انتظار فرج
-------
لا اِلهَ اِلّا هُو ذُوالْجَلالِ وَالْاِکْرام
عاشق رخ یارم ، عاشقم ولی گمنام
یا مُغیِث و یا مُغْنِی بی قرارم ادرکنی
بی تو دل پُر آشوب و با تو دل شود آرام
یا جَواد و یا باری ، سوزم از فراق آری
معتکف اگر بودم جویمت در این ایّام
یا سَمیع و یا باعِث یا حَکیِم و یا وارِث
منتظر تو را شیعه منتظر تو را اسلام
أَیْنَ صاحِبُ الْبُرهان خسته ام من از هجران
عاشق جگر خونی می دهد تو را پیغام
هم فراق تو در دل هم وصال تو بر دل
مانده ام دو دل آیا می رسم به آن هنگام
خوانده ام به اشک و آه اِنَّما یُریِدُاللّه
کی پس از غم هجران وصل خود کند اعلام
عاشقی خزان ، غمگین تا رسد گل یاسین
خوانده سوره طاها خوانده سوره اِنْعام
تا نفس به تن باقیست آشنای من ساقیست
مست عشق او دارد بهر وصل او الزام
آمده کنون یارب روز ماتم زینب
ماتمی که مرغ دل از غمش فتد در دام
با که گویم این غم را این حدیث ماتم را
برده دشمنش او را در میان خاص و عام
بعد کربلا ای دل همرکابِ با محمل
غرق غم فَرا رویش شهر کوفه بود و شام
تا رسد به سامانش بین بی قرارانش
«یاسر» شکسته دل می برد مدامش نام
محمود تاری «یاسر»
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امام زمان ( عج ) ، و اعمال اُمّ داوود
---------
تو را بجویم من همیشه در عالَم
تو را ز حق خواهم ز « بِسْمِکَ الْاَعْظَمْ »
تجسّم عدلی به « قائِماً بِالْقِسْط »
عدالت محضی به عالَم و آدم
ز « اَلَّذیِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ »
کسی همانندت نیافتم من هم
عزیز جان مولا صفای دل بازآ
شده ز هجرانت دو چشم من زمزم
تمام عمرِ خود پی تو می گردم
به جویمت هر جا بخوانمت هر دَم
کجا به دنبالت بگردم ای آقا
بیا که جان من به لب رسد کم کم
جوانی ام بگذشت اگر نظر داری
سفید شد مویم ، وَ قامتم شد خم
بیا بیا مولا نظر به ما فرما
به عمّه ات زینب به آن خزان از غم
به آن دلاور زن که در اسارت هم
نشد ز دست او دمی رها پرچم
من و غم و اندوه ازین مصیبت آه
نشسته در چشمم ازین عزا شبنم
ز یک طرف هجران ، ز یک طرف ماتم
امان ازین هجران امان ازین ماتم
اگر شود «یاسر» ازین عزا دل خون
ارادتی دارد به عترت خاتم
محمود تاری «یاسر»
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7