eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1هزار ویدیو
60 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
به جگر سوز آتشین دارم توبه را با گِلم عجین دارم آه از روز واپسین دارم لشگر نفْس در کمین دارم در دلم ترس، بیش از این دارم ترس دارم از آن زمانی که می‌برندم به آن مکانی که نه کسی هست نه زبانی که گوید العفو، بیش از آنی که به لحد چهره بر زمین دارم شده‌ام بنده‌ای گریزان و دلشکسته ترین پریشان و مثل دریاچه‌ای خروشان و خسته از حیله‌های شیطان و عرق شرم، بر جبین دارم نفْسِ من تا جسورتر می‌شد دل زارم که خیره سر می‌شد وَ گناهم که بیشتر می‌شد ناله‌هایم چه بی اثر می‌شد اینچنین شد دلی غمین دارم بینِ این چشم، حلقه زد تا اشک شستشو داد معصیت را اشک ما نوشتیم یا مَلَک یا اشک؟ گِلِ آدم سرشته شد با اشک راستی هم که آفرین دارم روز محشر که می‌شود بر پا در همان روز، روزِ وانفسا با دو دست بریده‌ی سقا (( دوستان را جدا کند زهرا )) راستی،! مادری چنین دارم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لااقل این روزها خوب است عطشان می‌شوی در مرام نوکری پاره گریبان می‌شوی در کنار آب لب تشنه شدن بیهوده نیست این‌چنین، همدرد سالار شهیدان می‌شوی این لبِ خشکیده را نذر لبی خشکیده کن خود به خود با گفتن یک آب، گریان می‌شوی آب می‌نوشی بگو جانم فدایت یاحسین بی طبیب و نسخه اینجا زود درمان می‌شوی این کرمخانه گدا را مثل آقا می‌کند مور هم باشی اگر، روزی سلیمان می‌شوی هر که هر جا می‌رسد با او به جایی می‌رسد خاک پای او شوی یک روزه سلمان می‌شوی پلک چشمت زخم بردارد اگر در ماتمش شامل فرمایش شاه خراسان می‌شوی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خوبیِ این روزها در معصیت بخشیدن است با لبِ تشنه، لبِ لب تشنه‌ها را دیدن است توبه‌های کال، ما را از نفس انداخته حال، وقت توبه‌های راستین روییدن است معنیِ این روزه داری‌های معنادار چیست نیمه شب‌ها یار را بوییدن و بوسیدن است آنقدَر بد کرده‌ایم و آنقدَر او خوب بود این چه رسم نامه‌ی اعمال را پیچیدن است حیف، این ساعات را در خوابِ غفلت بوده‌ام غافلم از اینکه این ایام را فهمیدن است سفره آماده، غذا آماده، اما حیف حیف این چه وقتِ گرم عصیان بودن و خوابیدن است ما که از افعال خود این روزها آگه تریم کِی زمان شکوه و از خود چنین پرسیدن است نوکر از ارباب باید ارثِ لاهوتی بَرَد ارث ما در عالم زر تشنه لب خشکیدن است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز داغِ سینه بی اندازه شد بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد شب رسید و بامِ كوفه تار شد باز دردی آشنا تكرار شد گرچه شب بود و فلک در خواب بود سینه‌هایی تا سحر بی تاب بود آه فصلِ زخم‌ها آغاز گشت نیمه‌شب آرام دَربی باز گشت میچکد خون از دلی افروخته باز شد در مثلِ دربِ سوخته رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت گریه‌ای بر سینه خنجر میزند باز هم عباس بر سر میزند چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود می‌كِشد آه از جگر از بی كسی می‌رود تابوتی از دِلواپسی روضه‌هایش مانده اما در گلو می‌رود بابایِ زینب پیشِ رو بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد چشم‌ها و گونه‌هایش زخم شد با دلی پُر خون و زار و آتشین ناله زد بر شانه‌ی ام‌البنین دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
كوفه امشب چه ساكت و سرد است كوفه امشب چقدر پُر درد است كوفه امشب نميرود در خواب كوفه گرچه عجيب نامرد است چشمهایِ يتيمها پُر خون سرِ راهِ اميرِ شبگرد است كاسه‌ها خالی است از شير و... چهره از فرطِ گريه‌ها زرد است آه مادر ، غريبه امشب نيست نانِ ما را پدر نياورده است نذر دارم كه خونجگر نشوم من يتيمم يتيم تر نشوم پيرمردی كه می‌رسید اينجا مو سپيدی كه در دلِ شبها رویِ دوشش هميشه زخمی بود ردّی از بارِ كيسه‌ی خُرما در كنارِ تنور نان می‌پخت خنده‌اش می‌ربود غمها را جایِ بازیِ ما به دامنِ او پهلوان بود بود مَركبِ ما آه مادر بگو كجا رفته؟ آه بابا دلم گرفته بيا چهره‌اش بينِ خانه ديدن داشت حرفهایِ دلش شنيدن داشت گفت با ما كه طعنه‌ها نزنيد دستِ رد بر من و خدا نزنيد گريه می‌كرد و زيرِ لب ميگفت كه نمك رویِ زخمِ ما نزنيد روزگاری يتيم اگر ديديد خنده بر اشک بی صدا نزنيد پيشِ چشمانِ دختری كوچک سنگها را به نيزه‌ها نزنيد سرِ زنجير را به هر طرف نكشيد عمه‌اش را به ناسزا نزنيد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه‌زادی او کعبه می‌کند اقرار دلِ شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب یداللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی‌ست ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید توان دیدن اشک یتیم در من نیست نثار خرمن جان علی، شرر نکنید اگر چه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید برای مرگ علی دست بر دعا ببرید نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا بر آن مریض خرابه‌نشین دوا ببرید اگر بناست تسلی دهید بر دل من برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده کمک کنید مرا در خرابه‌ها ببرید جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان شبانه، مخفی و آرام و بی‌صدا ببرید سلام گرم مرا در خرابه‌ها دل شب بر آن یتیم که خوابیده بی‌غذا ببرید به ملک خویش ز بیگانگان غریب‌ترم مرا به دیدن یاران آشنا ببرید سلام من به شما ای فرشتگان خدا به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم بیا دوباره به شب‌های کوفه برگردیم نفاق ما به مرور زمانه محکم شد برنده‌تر ز دم تیغ ابن‌ملجم شد تمام روز فرو برده سر به زاویه‌ایم ولی چو شب رسد آلودۀ معاویه‌ایم خدای من! چه شد آن عهدها و پیمان‌ها چرا هنوز سرِ نیزه‌هاست قرآن‌ها؟ هنوز در دل این کوچه‌ها علی تنهاست هنوز تیغِ به زهر آب داده در کف ماست من و تو نیز در آن جبهه با علی بودیم امید جاه نبود از علی، ولی بودیم هر آسمان ز بدن‌های پاره‌پاره نبود در آن میانه نیازی به استخاره نبود چه شد که روز جمل دوستدار غیر شدیم؟ اسیر وسوسۀ طلحه و زبیر شدیم؟ نسوج بیعت ما، حیف! انسجام نداشت به قدر پینۀ کفش علی دوام نداشت میان معرکه سردرگمیم، ای مردم! چه نارفیق و چه نامردمیم، ای مردم! علی ز همسفر نیمه‌راه می‌گوید علی شکایت ما را به چاه می‌گوید «بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم» چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود؟ که ما شفیق نبودیم و چاه مَحرم بود؟ رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم میان برکۀ مال و منال، غرق شدیم به ما که مرد خداییم، کفر چیره‌تر است قلوب خلق ز «لیل‌المبیت» تیره‌تر است در این میانه یکی پاک و رستگار نماند به جز پلیدیِ مشتی گناهکار نماند مکن شفاعت آنان که رستگارانند «که مستحق کرامت، گناهکارانند» به سر به راهی ما احتیاجی آیا هست؟ سیاهی دل ما را علاجی آیا هست؟ نشانی خَتَمَ‌الله‌مان مجازی نیست به نقش مُهر جبین‌هایمان نیازی نیست خدا گواست که من بوی یار می‌شنوم صدای صیقلِ بر ذوالفقار می‌شنوم میان باطل و حق چند استخاره کُنَد؟ مگر که فکرِ مرا ذوالفقار چاره کند میان سینۀ ما قلب بی‌وفا، افسوس برای حضرت مولا نمانده جا، افسوس علی علی‌ست به لب‌هایمان ولی پیداست هنوز در شب دل‌هایمان علی تنهاست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مانند تو غریب، زمین و زمان نداشت انبوه دردهای تو را آسمان نداشت افسوس... با تمام بزرگی، زمین ما جایی برای ماندن تو در میان نداشت پیش از تو روزگار، کریمی ندیده بود بعد از تو سفرۀ فقرا آب و نان نداشت محراب مانده بود در آن صبح فتنه‌خیز می‌خواست نعره سر دهد امّا توان نداشت بعد از شهادت تو سخاوت به خاک رفت دستان مهربان تو را آسمان نداشت پیش از تو ای بهانۀ هر آفرینشی! هستی هنوز هستی خود را گمان نداشت آری عدالتی که بنا ریخت در جهان جز کینه از برای علی ارمغان نداشت گاهی کنار نخل و زمانی کنار چاه شب‌های سوگ فاطمه چشمت امان نداشت یا مرتضی! پس از تو جهان تیره‌روز شد زیرا بدون تو پدری مهربان نداشت من خاک را قدم زدم و هیچ جا دلم جز سایه‌سار مِهر علی سایه‌بان نداشت یا مرتضی! ببخش اگر در رثای تو شعر «خروش»، قدرت شرح و بیان نداشت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر چند در شهر خودت تنهایی ای قدس اما امید مردم دنیایی ای قدس هم قبله و قلب نخستین در دل توست هم اهل سرِّ لیلة الأسرایی ای قدس تنها نه در چشمان گریان فلسطین در چشم اهل آسمان زیبایی ای قدس پیغمبر ما روی چشم تو قدم زد تو میزبان حضرت طاهایی ای قدس غمگین مشو باید که سر بالا بگیری تو خاکِ پاکِ مسجد الأقصایی ای قدس دور و بر تو لشگر شمر و یزید است یک قطره از دریای عاشورایی ای قدس صهیون همان فرزند فرعون است آری امروز تنها وارث موسایی ای قدس با دست فرعون کودکانت گشت پرپر گهواره ها شد خالی از لالایی ای قدس فرزندهایت را به خاک و خون کشیدند از خون دلبندان خود دریایی ای قدس امروز اگر دست ستم رحمی ندارد اما در آخر می رسد فردایی ای قدس فردای ما موعود دارد غم ندارد فردا صدایت می رسد تا جایی ای قدس فردا تمام شهر تو آباد گردد با دست مهدی زنده و برپایی ای قدس http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به کوی رحمتِ حیدر مقیم یعنی ما گدای شاه نجف از قدیم یعنی ما فقیر محض شدن اوج لذت دل ماست کریم... اوست، فقیر کریم یعنی ما تمام خاک نجف نعمت است سرتاسر همیشه سائلِ دارُالنّعیم یعنی ما نوای یاعلی و یا عظیم یعنی او دخیلِ یا علی و یا عظیم یعنی ما دل شکسته ی ما تا که ظرف مِهر علی است خطاب آیه ی "قلبٍ سَلیم" یعنی ما (۱) علی است شاه عظیمی که مانده در بستر سیاه پوشِ به پشت حریم یعنی ما از آن زمان که شکستند فرقِ حیدر را دل شکسته و قلب دو نیم یعنی ما ازین به بعد نجویید خنده ی ما را شبیه کودک کوفه یتیم یعنی ما ۱. یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۸ و ۸۹ شعراء) http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7