eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
61 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
در گوشه اي از خاك كم كم جات پيدا شد كم كم سرت، دستت، پلاكت ، پات پيدا شد برداشتم از خاك آرام استخوانت را كم كم زواياي رشادت هات پيدا شد پيچيد عطر ياس از دور و برت وقتي يك تكه از سربند يا زهرات پيدا شد گودال، تركش، تير، جسم بي كفن، غربت مصداق هاي ظهر عاشورات پيدا شد چشم انتظاران مسافرهاي بي برگشت! در لابه لاي خاكها سوغات پيدا شد ... عطر عجيبي در مشام كوچه ها پيچيد در شهر دود آلود بوي كربلا پيچيد ... تو آمدي حال و هوامان كربلايي شد بوي خدا پيچيد، دل هامان خدايي شد غيرت به جوش آمد تمام شهر شد جبهه الحق و والانصاف چه حال و هوايي شد!؟ آري هواي جبهه را سوغات آوردي آري عجب شوري، چه شوقي، ماجرايي شد!؟ خاك شلمچه بر سر اين شهر سيماني دردت به آن جاني كه دردش بيحيايي شد تو آمدي جريان شعر از دست من در رفت تو آمدي اوضاع شاعر ماورايي شد ... آنسوي قصه مادري فرتوت پيش آمد با گام لرزان تا دم تابوت پيش آمد ... تابوت را يك آن، به گهواره بدل كرد و مثل همان ايام، كودك را بغل كرد و بند كفن را مثل قنداقه به هم پيچيد يك لحظه طعم خاطراتش را عسل كرد و تا در كوير چشم هايش اشك جاري شد بغض معما گونه اش را گريه حل كرد و قنداقه را محكم به روي سينه اش چسباند هي خواند و گوشش را پر از خيرالعمل كرد و مادر همه ناگفته ها را گفت با فرزند مادر تمام گفته هايش را غزل كرد و ... برگشت به تاريخ اعزام پسر مادر يك هفته قبل از كربلاي چار، پشت در... ... بار سفر را بستي آخر دست حق يارت پرواز كن مثل كبوتر دست حق يارت اسفند، قرآن، آش نذري، آبِ پشت پات چشم حسودت كور مادر دست حق يارت قربان قدت، مرد جنگم، در شب حمله مثل علي(ع) در بدر و خيبر دست حق يارت مادر فضاي جبهه وقتي مثل عاشوراست با پا نه! بايد رفت با سر دست حق يارت بخشيده در راه خدا را پس نميگيرند شيرم حلالت باد مادر دست حق يارت ... مادر مگر دل كند از تابوت فرزندش پيوست در پايان قصه، دل به دلبندش... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به سیل اشک باید شست راه کاروان ها را  هنوز از جبهه می‌آرند تابوت جوان‌ها را  کدامین کاروان آهنگ یوسف با خودش دارد  غم ابرو کمان ها می‌نوازد قد کمان‌ها را  نه پیراهن به تن مانده نه بوی پیرهن مانده  امان از این چنین داغی که می‌برّد امان‌ها را  به ما با چشم و ابرو گفته بودند از چنین روزی  دریغا دیر فهمیدیم آن خط و نشان‌ها را  به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودند  همانانی که با خود می‌برند این استخوان‌ها را  اگر دریا نمی‌گنجد به کوزه با چه اعجازی  میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان‌ها را ؟ خبر دادند یوسف‌ها به کنعان باز می‌گردند  ندانستیم با تابوت می‌آرند آنها را  به روی شانه لرزان مردم یک به یک رفتند  خدا از شانه مردم نگیرد این تکان‌ها را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی #هر_روز_یک_نکته #فن_بیان #اقناع:یکی از مهارتهای مهم برای سخنرانان و مداحان ایجاد یک تصویر و تصور خوب و روشن از موضوع برای شنونده است تا شنونده اهمیت موضوع را بپذیرد و این مهارت با مطالعه اشعار سبک هندی و متون ادبی داستانی از قبیل گلستان سعدی و غیره بالا می رود. ادامه دارد... #یاسر_رحمانی #صلوات 🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹 http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش اما لگد به تربت کرب و بلا نزن آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟ حداقل مقابل همسایه ها نزن با تازیانه ات به سر و صورتم بزن حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن بالای مرکبی و خجالت نمی کشی پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن موی سپید دارم و شیخ الائمه ام هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین" زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود تشنه لبم... عزیز دلم... دست و پا نزن 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
16.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر معرفی دوره آموزش تخصصی مداحی و صداسازی لطفا کانال را به علاقمندان به یادگیری فنون مداحی معرفی کنید 👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2652700691C503e543d66
ای دختر کهکشان هفتم همشیره آسمان هشتم بانوی گل بهار نارنج باران همیشه در ترنم ای ابر کرامتت همیشه گسترده در آسمان مردم تو چشمه کوثر ولایت این دشت کویر برکه خم ای نور تو نور پاک زهرا صد آینه در شعاع آن گم ای رحمت عام و عصمت خاص زهرا رخِ زینبی تجسم تو ساحل امن حق پرستی ما بحر همیشه در تلاطم از قدر قیامت تو این شهر کرده ست قیام و قم شده قم ای ساکن شهر شورِشیرین اعجاز تو گریه با تبسم وقتی که غم نگفته دانی دیگر چه نیاز به تکلم تا هست نفس ز عمق جانم یا فاطمه اشفعی بخوانم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خانه های آن کسانی می خورد در بیشتر که به سائل می دهند از هر چه بهتر بیشتر عرض حاجت می کنم آن جا که صاحبخانه اش پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم راه می پویم نه با پا بلکه با سر بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسی بن جعفر بیشتر گردنم در زیر دینِ آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر ، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می کند قم را منوّر ، بیشتر قم ، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد (چِل اختر) بیشتر قصد این بارِ قصیده از برادر گفتن است ور نه می گفتم از این معصومه خواهر بیشتر در مقامش مصرعی می گویم و رد می شوم لطف باباها ست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنت را می کنم این گونه باور بیشتر مرقدت ضرب المثل های مرا تغییر داد هر که بامش بیش برفش، نه! کبوتر بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر ، بیشتر از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حساسی ولی -جان زهرا- چون شنیدم که به مادر بیشتر دوستت دارم نمی دانم که باور می کنی راست می گویم به ولله از ابوذر بیشتر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دارد دل ما راه نجاتی دیگر در مشهد و در قم عتباتی دیگر بر بانوی با کرامت قم صلوات بر شاه خراسان صلواتی دیگر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  جایی که کوه خضر به زحمت بایستد شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است قلبم از اشتیاق زیارت بایستد بانو سلام کاش زمان با همین سلام در آستانه در ساعت بایستد و گردش نگاه تو در بین زائران روی من – این فتاده به لکنت – بایستد تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام در محضر شما دو سه رکعت بایستد بانو اجازه هست که بار گناه من در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟ در این حرم هزار هزار آیه ی عذاب هم وزن با یک آیه ی  رحمت بایستد باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما زیر رواق‌های کرامت بایستد شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طاقت نداشت تا به قیامت بایستد آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است در روز حشر هم به شفاعت بایستد تو خواهر امام غریبی و این غزل با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو مستی که روی پاش به زحمت بایستد 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای چشمه‌های نور تو روشنگر دلم ای دست آسمانی تو بر سر دلم راز دلم، نیاز دلم، باور دلم سوی تو دست‌و‌پا زده بال و پر دلم ای حضرت کریمه! تو را می‌زنم صدا من آشنای دردم و تو خواهر رضا   ای نور بارگاه تو تابیده بر فلک جارو زنانِ صحن تو بال و پر ملک گر با مدینه هست تو را صحن مشترک اِنّی اَنا الغَریبُ بِهَمّی اَتیتُ لَک راهم دِه! ای سپیده که در ظلمتم گمم اذنم دِه! ای بهشت، که من زائر قمم   مهمان‌نواز عترتی و خانه‌ات دل است معصومه‌ای و ماه حجاب تو کامل است روز حساب سایهٔ امن تو ساحل است با این حساب، عشق تو حلال مشکل است پس خوش به حال قم که تویی نبض سینه‌اش حج فقیر، مشهد و قم هم مدینه‌اش   ای خوب! بی‌تو حال و هوای دلم بد است شوقم به بارگاه تو ای ماه! بی‌حد است خورشید اگرچه زائر بی‌تاب مشهد است بین طلوع و... چشم تو در رفت و آمد است اینجا که آسمان برد از چشمهٔ تو آب گنبد طلوع کرده مگر پیش از آفتاب   ای آسمان رواق نواهای یا ربت وی ماهتاب دانهٔ تسبیح هر شبت نم‌نم گرفته ابر مفاتیحی از لبت تازه رسیده‌ایم به آغاز مطلبت هرچه قلم زدیم و نوشتیم و ساختیم در بُعدِ ناشناخته‌ات پر گداختیم   نامت بلند! چون که رضا را تو خواهری یا حَبَّذا! که دختر موسی بن جعفری دریای منشعب شده از حوض کوثری من را به خود می‌آری و از هوش می‌بری خاکم ولی به شوق تو تا اوج می‌پرم وقتی در آستان تو هستم، کبوترم 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7