دارالشفاست اینجا
آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در
شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در
خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش
گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در
خاکش دواست اینجا ، دارالشفاست اینجا
درمان و درد باشد در اختیارِ این در
دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش
خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در
موسی گداست اینجا ، عیسی گداست اینجا
دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در
انگور بعدِ ما بود ، میخانه بعدِ ما بود
تاکی نبود و بودیم ما مِی گُسارِ این در
#یا_امام_رضا
#عاصی_خراسانی
@ASI_khorasani
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را
منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را
تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد
خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را
نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را
چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟!
مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او
به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن
کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را
خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد
به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را
به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم
سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را
اگر ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم
که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را
علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی
که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟!
برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است
تقبل کن به لطف از ما همین اشعار لالی را
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
۳۰شوال ۱۴۴۲
نجف ، حرم امیرالمومنین علیه السلام
تلگرام | ایتا | ویراستی | وبلاگ
علی مقدم
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عال
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک را بردن
کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را
#عاصی_خراسانی
هستیم دلخوش از هیچ ، هستیم دلخور از هیچ
ما را نمانده حاصل ، غیر از دلی پُر از هیچ
بی بهره از وجودیم ، همچون سرابِ صحرا
ما چیستیم غیر از مُشتی تَبَلوُر از هیچ
با نیستی رسیدیم بر هستیِ دو عالم
جز ما کسی نسُفتست هرگز چنین دُر از هیچ
#عاصی_خراسانی
هدایت شده از علی مقدم
به چشمِ روشنِ عاشق ، نگشته خواب به قاب
مدام گریه کند تا بگیرد آب به قاب
دلی که گشته هواییِ هیچ و پوچِ جهان
گرفته است هوا را چنان حباب به قاب
اسیرِ نقش و نگار جهان نباید شد
گرفته است جهان را فقط سراب به قاب
به غیر چشمِ خُمارش که مست کرده مرا
ندیده ایم بگیرد کسی شراب به قاب
به غیر مدح علی آیه ای نیامده است
خدا گرفته علی را در این کتاب به قاب
همیشه سنگِ علی را به سینه کوبیدیم
گرفته ایم به دل صورت ثواب به قاب
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
۹/فروردین/۱۳۹۹
۳/شعبان/۱۴۴۱
اگر به بندگی ارشاد میکنیم ترا
اشارهای است که آزاد میکنیم ترا
تو با شکستگی پا قدم به راه گذار
که ما به جاذبه امداد میکنیم ترا
درین محیط، چو قصر حباب اگر صد بار
خراب میشوی، آباد میکنیم ترا
ز مرگ تلخ به ما بدگمان مشو زنهار
که از طلسم غم آزاد میکنیم ترا
فرامُشی ز فراموشی تو میخیزد
اگر تو یاد کنی، یاد میکنیم ترا
اگر تو برگ علایق ز خود بیفشانی
بهار عالم ایجاد میکنیم ترا
مساز رو ترش از گوشمال ما صائب
که ما به تربیت استاد میکنیم ترا
#صائب_تبریزی
"عنوان"! بسی بلند است معراجِ فکرِ #صائب
کِی می توان رسیدن جایی که او رسیده
#عنوان_تبریزی
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺
مخور صائب فریبِ فضل از #عمامهی زاهد
که در گنبد، ز بی مغزی، صدا بسیار میپیچد
#صائب_تبریزی
.
.
.
سرِ بیمغز ز #عمامه نگردد پُر مغز
این نه عیبی است که پوشیده به سرپوش شود
#صائب_تبریزی
علی مقدم
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺ مخور صائب فریبِ فضل از #عمامهی زاهد که در گنبد، ز بی مغزی،
علی مقدم
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺ مخور صائب فریبِ فضل از #عمامهی زاهد که در گنبد، ز بی مغزی،
به آنهایی هم که فکر میکنند با صرف ریش بلند داشتن از اهل علم حساب میشوند ، اینطوری تذکر میدهد :
مبحث عشق است ای زاهد خموشی پیشه کن
عرض علم موشکافیها به عرض ریش نیست
#صائب_تبریزی
علی مقدم
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺ مخور صائب فریبِ فضل از #عمامهی زاهد که در گنبد، ز بی مغزی،
در حالی این ابیات را پست میکند که امروز داشت فکر میکرد گوشه عمامه ام را سیدباقر خوب نبسته است باید دفعه بعد بیشتر به او تاکید کنم که چین های نهایی را با دقت بیشتری ببندد 😄😄
این منِ متناقض
هدایت شده از علی مقدم
تقدیم به امیرالمومنین علیه السلام
هیچ از آن جمال نتوان گفت
چه بگویم ؟! مثال نتوان گفت
کیست آن ذات خارج از ادراک؟
پاسخ این سوال نتوان گفت
نرسد دست عقل تا درکش
جز به وهم و خیال نتوان گفت
همه قرآن ز باء بسم الله ست
شرح آن زلف و خال نتوان گفت
دشمنش گر نخواست ، حرفی نیست
به حرام از حلال نتوان گفت
در نجف عمر ما نگردد کم
پیشش از ماه و سال نتوان گفت
وعده دادست "من یمت یرنی"
جز به مرگم وصال نتوان گفت
ذوالفقارش به خصم ثابت کرد
جز به او ذوالجلال نتوان گفت
تو و گفتن ز خطی از فضلش؟!
عاصی از این مُحال نتوان گفت
#عاصی_خراسانی
#غدیری_ام
۲۶/ ذی القعده / ۱۴۴۰
۷ / مرداد / ۱۳۹۸