eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
424 ویدیو
31 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16818822335153 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
ما در شب آرزو نداریم جز وصل تو هیچ آرزویی
🌷چه خوب از آب در آمد🌷 مگر که باز رُخت از پسِ نقاب در آمد؟ و یا که‌ صبح‌ دمیدست و آفتاب در آمد؟ همین که‌ خَلْقِ دو ‌چشمت تمام گشت خدا گفت : مبارک است ، مبارک ، چه ‌خوب از آب در آمد تویی که نقطه بسمِ الَهِ کتابِ خدایی ز شرح خال سیاهت علی کتاب در آمد یداللَهی و‌ نبی دید در میانه میدان از آستین خدا دستِ بوتراب در آمد گره زدم دل خود را فقط به زلف سیاهت چه راست راهِ من از بین پیچ و تاب درآمد بنازم این همه رحمت ، که بارها همه دیدند گناه تا به نجف آمد و ثواب درآمد @ASI_khorasani
دیدیم ز جنگِ رو به رو میترسند این مدعیانِ گفتگو میترسند از فرط ابهّتی که در سردار است از دیدنِ اسم و عکسِ او میترسند @ASI_khorasani
✳️ «تنفس صبح» 🔻 شب شعر فجر انقلاب اسلامی با شعرخوانی جمعی از شاعران و اجرای استاد محمد کاظم کاظمی و با یادی از استاد سعید تشکری چهرشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۳۰ بنیاد پژوهشهای آستان قدس (حرم مطهر، بست طبرسی)
حفظِ تو نشانه ی مسلمانی ما حُبّ الوطن است نقش پیشانی ما ما رای به تو داده و پایت هستیم جمهوری اسلامی ایرانی ما . . ای دوست! سکوتت این زمان یعنی چه؟! بازی به زمین دشمنان یعنی چه؟! امروز ببین که در کدامین راهی در باطل و حق ، راه میان یعنی چه؟! @ASI_khorasani
يا من عنت الوجوه لهيبته وخضعت الرقاب لعظمته وجلالته اسم اگر شد کج ، مُسمّا نیست کج از لباسِ کج ، دلِ ما نیست کج بی حضور قلب از سجده چه سود؟! از کجیِ لفظ ، معنا نیست کج خویش را تغییر دِه ، آنگه ببین کج نشستی ورنه دنیا نیست کج عبد او هستیم و سلطان جهان غیر اینجا ، گردنِ ما نیست کج راه بر درگاه او هرگز نیافت هر که چون حلقه سراپا نیست کج جز تواضع خلعتی بهر تو نیست نیست زیبایی به خط تا نیست کج ابروانت را یقین دارم ندید آنکسی که گفت : زیبا نیست کج صبح ۹ رجب ۱۴۴۳
هدایت شده از علی مقدم
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک را بردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن ز لطف از ما  همین اشعار لالی را ۳۰‌شوال ۱۴۴۲ نجف ، حرم ‌امیرالمومنین علیه السلام @ASI_khorasani
یا علی جان💚 همین که خَلقِ دو چشمت تمام گشت، خدا گفت: مبارک است مبارک! چه خوب از آب در آمد... @ASI_khorasani
قال مولانا امیرالمومنین علیه السلام : "من یمت یرنی" از طرح ابروان تو محراب میکشم از روی دلربای تو مهتاب میکشم لایق نبوده ام که به چشمم ببینمت منّت برای دیدنت از خواب میکشم با یای نام خویش بیا صیدمان نما عمریست انتظار ز قلّاب میکشم از شوق "من یمت یرنی" اختیار وار حنجر به روی خنجر قصاب میکشم یک بار نام غیر تو بر این زبان گذشت یک عمر میشود که دهان آب میکشم غزل قدیمی @ASI_khorasani
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
یا علی مددی قصیده واره اخلاقی_علوی هر گاه گشت از دهنی ادعا بلند از گوشه گوشه ی دو سرا شد بلا بلند از سایه انتظار حقیقت چه میکشی؟! در پیش کبریا نشوی از ریا بلند گیرم عصا به دست گرفتی ولی چه سود از دست موسوی ست مقام عصا بلند گنج خدا همیشه به کنجی عیان شود "اقرا" ببین که گشت ز غار حرا بلند دریای علم خواهی اگر ، پس خموش باش ماهی نمیشود ز دهانش صدا بلند امروز زیر خاک نهان میشوی ولی از خاک ، کِشته ی تو شود در جزا بلند در موقفی که قیمت هر کس به قلب اوست دیگر چه فرق قامت کوتاه یا بلند جانت که بود ، جسم تو هم قیمتی شود الفاظِ مُرده میشود از محتوا بلند دوزخ تجلّی عمل دنیوی ماست بنگر که گشته آتش ما تا کجا بلند شد از گناهکاری ما دوزخ آتشین گردید قدّ شعله ز خاشاکِ ما بلند افسردگیست حاصل چشمان خشک ما از آبیاری است درخت و گیا بلند دائم مقیم باش و مکش پای خویش را از درگهی که شد به دعا دستها بلند رحمت نزول میکند از آسمانِ حق هر جا که میشود ز دهان ربنا بلند غفران بدون معصیت ما چه رنگ داشت؟ قدر ثواب گشت ز ننگ خطا بلند باز است راه دوست ، "تعالوا" به سوی او از عرش گشته است خطابِ  "بیا" بلند بنگر به دقّت قلم صنع کردگار از علم بانی است یقینا بنا بلند با نفیِ غیر ، صحبت از دوست روشن است الّا شود به یُمن تجلّی لا بلند ممکن کجا و وهم وجود دو روزه ای بر غیر قدّ اوست قبای بقا بلند تدبیر میشود غل و زنجیر با قدر هر جا که میشود به حکومت قضا بلند بی دست و پا اگر نشوی ، پا نمیشوی اینجا نمیشوی ز درازی پا بلند کوتاهِ قصه اینکه بلند است زلف یار ورنه نبود اینقدر این ماجرا بلند گاهی قلم مرا به مسیر تو می برد اصلا چرا ردیف شد این شعر با بلند وقتی غرض ز شعر ، سرودن ز حیدر است گردد ردیف شعر به مدحش ز جا بلند گر قدر دیگران به ثنا میشود بلند گردد ولی ز مدح علی هر ثنا بلند جز او کسی مقام "سلونی" نداشته ست بر دوش غیر اوست یقین این قبا بلند در اوج هر بلا و مصیبت که دیده اند گفتند "یا علی" همه ی انبیا بلند تا هیچ شک و شبهه نماند برای کس یا ایهاالرسول بخوان  "هل اتی" بلند یاسین اگر نکرد اثر در دل دل حسود گاهی بخوان به گوش کرش "انّما" بلند لا میشوند آن دو و از بین میروند گردد اگر که نون ز میان لنا بلند وقتی که کار سخت شد و یاوری نبود در بین جنگ گشت فقط مرتضی بلند افتاد لرزه بر بدن دشمنان او تا گشت ذوالفقارِ شه لافتی بلند با ذوالفقار بر سر مرحب زد آنچنان کز ذوالجلال خاست دوصد مرحبا بلند جبریل گفت دستمریزاد یاعلی گردید از زبان نبی حبذا بلند آری اگر نبود مراعاتِ حال خلق او مینمود جای دری ، قلعه را بلند در ابتدای لشکر علی تیغ را که زد شد لشکر از اصابت آن ز انتها بلند بال و پر اجابت ما حُبّ حیدر است شد از عنایت علوی هر دعا بلند "ارواح ماسواه فداه" که سوی اوست دستانِ خالیِ همه ماسوا بلند وقتِ کرم ز فرط حیا از گدای خود سر را نکرده است به پیش گدا بلند از فرط لطف توست طلبکار گشته ایم آری گدا ز لطف تو سازد صدا بلند ما از عنایت تو رسیدیم تا خدا کَه میشود ز جاذبه ی کهربا بلند حتی اگر عتاب نمایی مرا علی از من شود فقط "لک روحی فدا" بلند از دست رفته ایم به فریادمان برس تنها مگر که لطف تو سازد مرا بلند @anjoman_matla
مراسم اختتامیه جشنواره ملّی شعر مولود کعبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ ۱۱ رجب ۱۴۴۳
آری اگر نبود مراعاتِ حال خلق او مینمود جای دری ، قلعه را بلند در ابتدای لشکر ، علی تیغ را که زد شد لشکر از اصابت آن ز انتها بلند
رونقِ مِی ، شکسته از رُطبت رمضان رشک برده بر رجبت ولی الله هستی و آری میرسد تا خودِ خدا نسبت
علی مقدم
یا علی مددی قصیده واره اخلاقی_علوی هر گاه گشت از دهنی ادعا بلند از گوشه گوشه ی دو سرا شد بلا بلند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از قصیده علوی "بلند" کوتاهِ قصه اینکه بلند است زلف یار ورنه نبود اینقدر این ماجرا بلند گاهی قلم مرا به مسیر تو می برد اصلا چرا ردیف شد این شعر با بلند وقتی غرض ز شعر ، سرودن ز حیدر است گردد ردیف شعر به مدحش ز جا بلند گر قدر دیگران به ثنا میشود بلند گردد ولی ز مدح علی هر ثنا بلند جز او کسی مقام "سلونی" نداشته ست بر دوش غیر اوست یقین این قبا بلند در اوج هر بلا و مصیبت که دیده اند گفتند "یا علی" همه ی انبیا بلند
هدایت شده از علی مقدم
انّ الکریم اذا حاسب سامح وقتی مسیرِ راه به ‌سمت کرامت است دیگر خیالمان ز همه سخت راحت است با ما سخن ز صبح قیامت چه میکنی؟! این‌ آفتاب رویِ تو صبح قیامت است شرمندگیِ بعدِ گُنه دستِ ما گرفت در سلک ما گناه‌ هم اهل شفاعت است ما را ببین طبیب که‌ مدیون دردِ ماست درمانِ تو اگر که چنین اهلِ شهرت است قلّاب گشته ام‌ که بگیرم‌ ز دامنت قدِّ خمیده زیرِ گُنَه نیز نعمت است عاصی مگر گناه به فریاد ما رسد "ابر سیاه حامل باران رحمت است"* *مصراع از صائب تبریزی
شعرخوانی در جمع معتکفین مسجد امام رضا علیه السلام روز میلاد امیرالمومنین علیه السلام