eitaa logo
کانال رسمی حاج شیخ مهدی تهرانی
2.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
305 ویدیو
230 فایل
کانال مباحث اعتقادی حاج شیخ مهدی تهرانی https://eitaa.com/SheikhMahdiTehrani2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آشنایی با تصوّف (۱) 🔷 تصوّف چیست؟ واژه «تصوّف» بنابر اظهر احتمالات، از واژه «صوف» گرفته شده است و از لغات ساخته شده به معنی «پشمینه‌پوشی» به عنوان نمادی از زندگی سخت و دوری از تن‌پروری و لذّت‌پرستی می‌باشد؛ یکی از مؤلفان «تاریخ تصوّف در اسلام» پس از نقل اقوال و عقاید مسلمانان و بعضی از مستشرقین دربارۀ اصل و اشتقاق کلمه «صوفی» و «متصوّف»، نتیجه گرفته است که نزدیکترین قول‌ها به عقل و منطق و موازین لغت، این است که «صوفی» کلمه‌ای است عربی و مشتق از لغت «صوف» یعنی پشم؛ وجه تسمیۀ زهّاد و مرتاضین قرون اول اسلام به «صوفی» آن است که لباس پشمینۀ خشنی می‌پوشیدند و نیز لغت «تصوّف» مصدر باب تفعّل و به معنای پشمینه پوشیدن است، همان طور که «تقمّص» به معنی پیراهن پوشیدن است. [۱] 🔹 درباره معنی «تصوّف» و اینکه به چه کسی «صوفی» می‌گویند، باید اعتراف کرد که یک تعریف جامع که طریقه و روش صوفیه را در برگرفته و مورد قبول همگان باشد، یافت نمی‌گردد؛ گویند: «ابومنصور عبدالقادر» (متوفی ۴۲۹ ق) در بغداد بر حسب حروف ابجد و با توجه به تألیفات بزرگان صوفیه، در حدود یک هزار تعریف درباره تصوّف و صوفیه و نظریات آنان جمع‌آوری کرده است. [۲] البته مشایخ صوفیه صدها تعریف برای تصوّف و معنی «صوفی» ذکر کرده‌اند و از هر کدام از اقطاب و رؤسای این فرقه، چند تعریف درباره تصوّف نقل شده است. [۳] از این مطلب آشکار می‌گردد که تا چه اندازه تباین و اختلاف در فروع نظریۀ تصوّف وجود دارد و به قول «ابوسعید بن اعرابی صوفی» (م۳۴۰ق) صوفیه قائل به جمع بودند؛ اما صورت این جمع نزد هر دسته از آنان بر خلاف آن چه بوده که در نزد دیگری است و با این ترتیب در اسماء، متّفق و در معانی، مختلف هستند! [۴] 🔹 با وجود همۀ این تعریفات، تا به حال نتوانسته‌اند یک تعریف جامع برای «تصوّف» بیان کنند و خودِ این همه اختلاف و مغایرت که در تعاریف آنان وجود دارد، کاشف از این است که هر کدام مفهوم جداگانه‌ای برای تصوّف و صوفی قائل بوده‌اند؛ [۵] و لذا باید گفت: تصوّف یک مذهب خاص و منظم و محدود نیست، بلکه یک طریقۀ التقاطی است که از به هم آمیختن عقاید و افکار گوناگون به وجود آمده است؛ به همین جهت، حدّ و حصاری ندارد و در طی قرون و اعصار، با مقتضیّات و شرایط و افکار هر دوره تغییر شکل داده است؛ برخلافِ «تشیّع» که هیچگاه از مسیر اصول اساسی خود بیرون نرفته است و همواره یک مذهب خاص و منظم با حدود و ثغور مشخصی بوده است. یکی از محققین صوفی پژوه به نام مرحوم داود الهامی در رابطه با تعریف تصوّف می‌گوید: تصوّف، مسلک و روش لغزنده و متغیّری است که نقطۀ شروع آن، و پارسایی و نقطه پایان آن، عقیدۀ است! و در بین این دو نقطۀ شروع و پایان، تنوّع و اقسام عقاید گوناگون و مسالک مخصوص فکری و تمایلات رنگارنگ پیدا شده است. [۶] 📚 منابع: [۱] تاریخ تصوّف در اسلام (قاسم‌غنی)، ص۴۵ [۲] نفحات الانس (جامی)، مقدمه مصحح، ص۱۵ [۳] عبارت سهروردی چنین است: «و اقوال المشایخ فی ماهیة التصوّف تزید علی الف قول» (سخنان مشایخ صوفیه در تعریف تصوّف، بیش از هزار قول است!) [۴] مقدمه نفحات الانس، ص۱۶ [۵] در دیار صوفیان (علی‌دشتی)، ص۹ [۶] تاریخ تصوّف (عمید‌زنجانی)، ص۱۵۹ @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۲) «تصوّف» به عنوان یکی از انحرافات جدّی در امّت اسلام، دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است؛ اهل‌بیت علیهم‌السلام از همان ابتدای تشکیل این جریان، به مخالفت با آن پرداختند؛ این انحراف، از بین اهل تسنّن آغاز گردید و تقریباً تا دوران صفویه در بین شیعیان جایگاهی نداشت؛ اکثر قریب به اتفاق بزرگان صوفیه از اهل تسنّن و مخالفین بودند؛ این جریان انحرافی، با زهد وَرزی‌های دروغین و در عصر بنی‌امیّه آغاز گردید تا اینکه در دوران علیه‌السلام رسماً به عنوان یک مسلک و مذهب توسط اعلام موجودیت کرد. 🔷 مفهوم شناسی تصوّف برای کلمه «صوفی» هزار و یک معنا در نظر گرفته‌اند که در اینجا به بیان سه قول مشهور می‌پردازیم. 🔹 قول اوّل: قول و تابعین اوست؛ آنها قائلند کلمه از Soph که کلمه یونانی است، گرفته شده و به معنای حکمت و دانش است! (کلمه «فیلسوف» هم از Fila به معنای علاقمند و Sophia به معنای دانش اخذ شده است؛ پس فیلسوف یعنی علاقمند به دانش.) این نظر که صوفی به معنای حکمت و دانش باشد مردود است؛ به جهت اینکه علمای علم حروف، سین یونانی (سیکما) را همه جا (از جمله کلمه فیلسوف) به عنوان سین ترجمه کرده‌اند و علی القاعده باید «سوفی» ترجمه می‌شد نه صوفی! [۱] 🔹 قول دوّم: قول متصوّفه است که گفته‌اند کلمه «صوفی» مشتق از صُفّه است؛ این عده نیز سعی دارند آن را به اصحاب صُفّه که یاران پیامبر بودند و به جهت فقر و نداری روی سکوی مسجد زندگی می‌کردند، برسانند؛ این قول نیز مردود است! چرا که این جریان، یک واقعیت تلخ اقتصادی است که صلّی‌الله‌علیه‌وآله آنها را یک به یک بیرون آورد و متحوّل کرد؛ در عین حال، صوفیه برای اثبات این نظر هیچ سندی ارائه نداده‌اند؛ در ضمن اگر از صُفّه مشتق شده بود، باید «صُفّی» می‌شد نه صوفی! 🔹 قول سوّم: این قول از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا روایات ائمّه علیهم‌السلام مؤیّد آن می‌باشد؛ بر اساس این نظریه، واژه «صوفی» از «صوف» به معنای پشم گرفته شده است؛ چون صوفیانِ اوّلیه، لباس‌های پشمینه می‌پوشیدند؛ دکتر اسدالله خاوری از پیروان فرقه صوفیه ذهبیّه نیز در کتاب خود این نظریه را تأیید می‌کند؛ دکتر عبدالحسین زرین‌کوب از مدافعان تصوّف می‌نویسد: «در میان ریشه‌شناسی‌هایی که برای کلمه صوفی پیشنهاد شده است، محتمل‌ترین‌شان بی‌شک آن است که صوفی را از صوف به معنای پشم، مشتق می‌داند؛ صوفیان به عنوان نشانه‌ای از فقر دینی خود، جامه‌های پشمی خشنی به تن می‌کردند!» [۲] 📚 منابع: [۱] تحقیق ماللهند (ابوریحان‌بیرونی)، ص۱۶ [۲] تصوّف ایرانی در منظر تاریخی آن (عبدالحسین‌زرین‌کوب)، ص۳۸ 🍂 «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۳) 🔷 چگونگی پیدایش تصوّف معمولاً بسیاری از صوفیان و مدافعان آنها سعی می‌کنند زمینه پیدایش تصوّف را «زُهد اسلامی و نیاز امّت!» معرفی کنند؛ در همین زمینه، به دو نظر از مدافعان تصوّف اشاره می‌شود: 🔹اوّل: قول جلال‌الدین همایی: «عامل پیدایش تصوّف، همان زهد و پرهیزگاری است!» [۱] 🔹دوم: قول کاظم یوسف‌پور: «در جهان اسلام، خاستگاه اصلی تصوّف را باید در اعتراض گروهی از مؤمنان دلسوخته جستجو کرد که پس از دوران طلایی اسلام، شاهد گرایش مسلمین به مادّیگری و دنیاطلبی بودند!» [۲] طبق این دو نظر، خاستگاه اصلی تصوّف اعتراض گروهی مؤمن دلسوخته در برابر گرایش به مادّیگری مسلمانان بوده است! ❓طرح سؤال 🔹اول: اگر بروز این تفکّر به سبب اعتراض مؤمنان دلسوخته بود، چرا اهل‌بیت علیهم‌السلام که زاهدترین افراد بودند، آن را همراهی نکردند؟! و چرا سردمداران این جریان انحرافی را نیز طرد و تکفیر نمودند؟! 🔹دوم: این مؤمنان دلسوخته چه کسانی بودند؟ حسن بصری، سفیان ثوری یا ابوهاشم کوفی؟! بدیهی است که اینان در زمان حیات ظاهری اهل‌بیت علیهم‌السلام زندگی می‌کردند و روایات رسیده گواه آنست که ائمّه معصومین به شدّت با اینان مخالف بودند! که حرف‌های را «اسلامیزه» می‌کرد، کارش به جایی رسید که فقیه دربار حجّاج ثقفی خونخوار شد! او و علیهماالسلام را می‌شناخت و آن بزرگواران نیز حسن بصری را خوب می‌شناختند؛ حال اگر دلسوختگی کسانی چون حسن بصری باعث پدید آمدن تصوّف شد، آیا می‌توان پذیرفت که او مَشرب حَقّه‌ای درست کرده باشد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام آن را تأیید نکنند؟! اگر قرار بود از این جریان، زهد اسلامی شکل گیرد، پس چرا در تشکیلات او از افرادی چون کمیل و عمّار و مقداد خبری نیست؟! همچنین تاریخ شهادت می‌دهد که امثال از سرمایه‌داران زمان خود بودند و رابطه‌ای با و دنیاگریزی نداشتند! 🔷 قول صحیح در زمینۀ پیدایش تصوّف جریان تصوّف را می‌توان «سقیفه بنی‌ساعدۀ دوم» نامید؛ چرا که منافقین و یهود پس از شهادت صلّی‌الله‌علیه‌وآله با تشکیل بنی‌ساعده توانستند خلافت و حکومت ظاهری را از ائمّه معصومین علیهم‌السلام بگیرند، ولی در مقابلِ معنویّت امام علیه‌السلام ماندند و نتوانستند کاری کنند؛ از این رو بهترین کار، ساخت جریان‌ها و شخصیت‌هایی بود که بتوان آنها را جایگزین امام علیه‌السلام کرد و ولایتی را تعریف کرد که در عین تبعیّت مردم از آن، دست خلفای غاصب را در حکومت ظالمانه‌شان باز گذارد! 🔷 اوّلین صوفی عثمان بن شریک کوفی مشهور به «ابوهاشم کوفی» است که بعدها ابوهاشم صوفی هم لقب گرفت؛ وی در قرن دوم می‌زیست و معاصر علیه‌السلام بود؛ از آن حضرت روایت شده است که درباره او فرمودند: «اِنّهُ کانَ فاسدُ العقیدةِ جداً وهُوَ الذّی اِبتَدَعَ مَذهَباً یُقالُ لَهُ التَصَوّف وَاجَعَلَهُ مَفَرّاً لِعَقیدتِهِ الخَبِیثَۀِ.» [۳] «همانا او (ابوهاشم کوفی) کسی است که جدّاً عقیدۀ فاسدی دارد و اوست که از روی بدعت، مذهبی را بنا نهاد که تصوّف نامیده شد و آن را محل فراری برای عقاید خبیثۀ خود قرار داد!» کیوان قزوینی که ۳۲ سال نزد مؤسس فرقه صوفیه گنابادیه (ملاسلطان محمد گنابادی) خدمت کرد تا اینکه به منصور علیشاه ملقّب شد و بعدها هم از تصوّف توبه کرد، می‌گوید: «اوّلین کسی که زیر بار این ننگ و بدعت رفت، ابوهاشم کوفی بود که رنج‌ها به خود داد تا اَرّادۀ صوفیه به راه افتاد!» [۴] 📚 منابع: [۱] تصوّف در اسلام (همایی)، ص۶۰ [۲] نقد صوفی (یوسف‌پور)، ص۲۸ [۳] سفینة البحار (محدث‌قمی)، ج۵، ص۱۹۸ [۴] استوارنامه (کیوان‌قزوینی)، ص۲۲ 🍂 «اللّهمّ عجّل لمولانا الغریب الفرج.» @SheikhMahdiTehrani