eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح امام هادی ای هدایت راه خود را یافته در کوی تو وی چراغ عقل، روشن از فروغ روی تو هادیان خلق را خطّ طریقت سوی تو جنّت اهل ولا هم خُلق تو هم خوی تو ای محمّد را وصی ای ربّ اعلی را ولی هادی امّت دهم مولای ما چارم علی پیکر توحید را روح مطهّر کیست؟ تو شمع جمع محفل آل پیمبر کیست؟ تو راهیان نور را هادی و رهبر کیست؟ تو دُرّ نه دریا و دریای دو گوهر کیست؟ تو آفتاب سامره چشم و چراغ مرتضی جدّ پاک مهدی و نجل جواد ابن‌الرّضا نام نیکویت علی خُلقت علی خُویت علی صدق و اخلاصت علی آیینۀ رویت علی وجه نیکو، چشم و ابرو، دست و بازویت علی ای ثنا خوانت محمّد ای ثناگویت علی سوّمین ابن الرّضا باب امام عسکری کرده در چشم هدایت طلعتت روشنگری شهریاران جهان خاک سرِ کوی تواند خوب رویان دو عالم عاشق روی تواند اختران آسمانی قطرۀ جوی تواند عرشیان و فرشیان با هم ثناگوی تواند آیه های وحی در خال و خط رخسار توست حرف حرف «جامعه» از لعل گوهر بار توست جامعه موجی است از دریای عرفان شما جامعه نوری است از لب های خندان شما جامعه بحری است از انوار قرآن شما جامعه برقی است از خورشید تابان شما جامعه ما را سوی عترت هدایت می‌کند روح را مست مِی ناب ولایت می‌کند تو علیِّ چارم و ابن‌الرّضای دوّمی تو چراغ انجمن‌هایی و ماه انجمی تو جمال حیِّ سبحانی به چشم مردمی تو جوادبن‌رضا نجل امام هشتمی نجل وجه‌الله را در خط و خالت یافتم چارده خورشید در ماه جمالت یافتم دادها ماندند و چون دود از میان بیداد رفت دولت مظلوم ماند و دور استبداد رفت شوکت عبّاسیان با نامشان بر باد رفت هر چه در عالم جز آثار شما از یاد رفت ایّهاالهادی‌النّقی راه هدایت راه توست آنچه باقی مانده قول «نَحنُ وجه الله» توست گر چه قلب پاکت از زخم زبان آزرده‌اند گر چه روز و شب بلاها بر سرت آورده‌اند گر چه در حقّ تو ای مولا ستم‌ها کرده‌اند گر چه با اجبار در بزم شرابت برده‌اند شعر نابت خصم را در اضطراب انداخته نقش دشمن را در آن محفل به آب انداخته شعر نابی را که خواندی سر به سر هشدار بود بر سر آن بی‌خبر فریاد آتش بار بود هر کلامت یک نهیب از داور قهّار بود شعر نه، بر جان آن جانی، شرارِ نار بود آن ستمگر را ز گفتار تو حالی داد دست کرد اظهار ندامت جام را در هم شکست ایّهاالهادی‌النّقی یابن‌النُّجوم‌الزّاهره اختر برج شرف یابن‌البدورِ‌الباهره جدِّ پاک مهدی و نجل بتول طاهره پر زند مرغ دلم هر شب به سوی سامره هر که بودم هر که هستم هست و بودم خاک توست سینۀ من سامره، قلبم حریم پاک توست ای تمام آفرینش یکدم از عمر کمت زنده جان پیکر توحید از فیض دمت شمع جمع عالمی، پروانۀ جان عالمت آبروی صورت خورشید خاک مقدمت ای ولیِّ حقّ! تو سرمست ولایت کن مرا هادی عالم به سوی خود هدایت کن مرا کیستم من خاک زوّار امام‌هادی‌ام هر که هستم عبد دربار امام‌هادی‌ام بوتۀ خاری به گلزار امام‌هادی‌ام سائلی بر گرد دیوار امام‌هادی‌ام روز اوّل ساکن این بوستانم کرده‌اند از کرامت «میثم» این خاندانم کرده‌اند (سازگار، 1387، 516-518)
نوحه(زمینه) می روم منزل به منزل، تا حرم وادی وادی سامرایی شده این دل، در هوایت یا هادی مانده دل در حسرت تو در هوای صحبت تو جان فدای غربت تو (سیدی مولا یا هادی) یاد تو در جان من، تا ابد باشد قرین انفسکم فی النفوس، ذکرکم فی الذاکرین روشن از نور تو عالم دل به پیمان تو محکم انتم الصراط الاقوم (سیدی مولا یا هادی) مرگ تو دشمن می خواست، با حصار و با زندان آنچنان که مشتی خار، ره ببندد بر طوفان خصم اگر ایمان ندارد طاقت طوفان ندارد راه تو پایان ندارد (یا اباالحسن یا هادی) در دفاع از خانه ات، جان خود را می بازیم شهر زیبایت را باز، با دل خود می سازیم جان اگر از تن برآید بر لبش نام تو دارد یا علی بن محمد (یا اباالحسن یا هادی) (حسن صنوبری، بی‌تا)
یک عمـــر برای دین منادی بودی آیینــــه ی صبری متمادی بودی این قوم همیشه با تو بد تا کردند با اینکه برای همه “هادی” بودی
image_2023-01-25_12-17-30.png
حجم: 261.5K
السلام علیک یا امام الهادی
غزل انتظار اثر جدید شاعر آیینی اسماعیل شبرنگ آفت چه کرده با جگر لاله زارها خیری ندیده ایم که ما از بهارها اصلاً اگر نیایی و باران نیاوری آبی نمی رسد به لب چشمه سارها این جمعه های بی تو به جایی نمی رسد عقده گشا بیا که گره خورده کارها بازارهای ما غم یوسف نمی خورند اندوهشان خرید و فروش دلارها از بس که خیره مانده دو چشمان منتظر سر آمده ست حوصله ی انتظارها یابن الحسن نیامدی و عمر ما گذشت این جمله نقش بسته به روی مزارها در شهر مکه صاحب تشریف می شوی تو می رسی به داد دل بی قرارها ما که به جای خود به هوای رسیدنت آدینه هم دعای فرج خوانده بارها میثم شدند و بر سر دار محبتند در سایه سار نخل ولا سازگارها
اسلام به پاس نهضت عاشوراست هر حُرمت دین ز حُرمت عاشوراست اجر دو هزار عمره و حج و جهاد در خواندن یک زیارت عاشوراست
هدایت شده از تضرع
"آئین رونمایی از ۳کتاب آموزشی خانه مداحان" 🔸تقدیر از برگزیدگان این دوره از کلاس های آموزشی خانه مداحان اهل بیت علیهم السلام 🔹چهارشنبه ۱۲ بهمن ساعت ۳۰؛۹ صبح ◽️خانه مداحان اهل‌بیت علیهم السلام @khaneh_maddahan
حریم کعبه است این جا و خیل پرده دارانش به نزدیکش زنی، استاده دور از چشم یارانش صفای باطنش پیداست از اشک چو بارانش صفات نیک در ذاتش، فلک حیران، ملک ماتش؟ حرم محو مناجاتش، برآید کاش حاجاتش! گرفتارست و می خواند، خدا را با دل و جانش الهی! ذکر یارب یاربم باشد به لب تا کی؟ ز اندوه مَنِ بیدل، بنالد مرغ شب تا کی؟ دلم آمد به جان، این سوز و ساز و تاب و تب تا کی؟ ببین برق نگاهم را، سرشکم را گواهم را مؤثّر کن تو آهم را، به من بنمای راهم را که من مشتاق آن راهم که پیروزی ست پایانش اگرچه بر سر راهم، غم ایام سد بسته ولی صبر من این غم را به «حبلٌ مِنْ مَسَد» بسته خدایا! دل به مهرت فاطمه بنت اسد بسته تویی قدّوس و سبّوحش، قرار قلب مجروحش اگر فانی شود روحش، توییکشتی، تویی نوحش که هرکس با تو دل دارد چه باک از موج توفانش به محبوبی که اندر بطن من گوید سخن با من به آه عافیت سوزی، که یا او می کشد یا من مرا مپسند بیش از این، گلاب اشک در دامن که من آن عاشقی هستم، که با یاد تو پیوستم به الطاف تو دل بستم، بگیر از مرحمت دستم که درد از پا مرا افکند و لطف توست درمانش ------------- پس از چندیکه آن ریحانه چون تُندر خروشیدی ز دودِ آهِ خود رخت سیه بر کعبه پوشیدی به بزم قُرب حق خود را کشیدی بس که کوشیدی حقیقت حیرت آور شد، دلش پابند باور شد خدایش یار و یاور شد، قرین لطف داور شد به تقدیری که هر صاحبدلی شد محو و حیرانش سروشِ غیب گفت: ایکعبه! اینک گوشِ جان بگشا پی عرض ادب، لعلِ لب خاموشِ جان بگشا به استقبال گوهر، چون صدف آغوشِ جان بگشا که نورِ نور می آید، کلیم طور می آید به شوق و شور می آید، ز راهی دور می آید که او جانان ما می باشد و آمد به لب جانش حرم خندید و وا شد سینه سنگین دیوارش خرید از عشق و مستی، ناز مهمانِ پری وارش به مهر مادری سوگند! کرد از غم سبکبارش چه مهمانی که حق یارش، سعادت میهماندارش جهان در حیرت از کارش، نهان در پرده اسرارش سحر در انتظارِ فجر صادق از گریبانش سه روز آمد به شب، وین بُهت و حیرت همچنان باقی شکیب از دست شد در عین مهجوری و مشتاقی که ناگه هاتفی گفتا: «اَلا یا اَیها الساقی اَدِر کاسا و ناوِلها» که بی غم شد همه دلها که آمد شمع محفلها، علی حلاّل مشکلها که در راه طلب دست نیازِ ما و دامانش ------------ هلال ابرو مَهی از مشرق بیت الحرام آمد کلیم اللّه کلام آمد، خلیل اللّه مرام آمد سخن کوتاه کن! باب الکرم باب الکرام آمد فروغی منجلی آمد، جلال حق جلی آمد ولایت را ولی آمد، علی آمد علی آمد! که شد روشنگرِ کون و مکان رخسار تابانش علی کانون فیض و چشمه فیّاضِ سرمد شد علی شیرازه امّ الکتاب و نفسِ احمد شد علی آیینه دار وحی و مرآت محمّد شد علی تا جلوه گر آمد، شب غم را سحر آمد نهال حق به برآمد، یتیمان را پدر آمد علی سیمرغ عشقست و بجو در قاف قرآنش علی در کهکشانِ دین و دانش آفتاب آمد علی روح نماز و معنی فصل الخطاب آمد علی مصداق «قُل مَن عِندَهُ اُمّ الکتاب» آمد علی از غیر حق خالی، علی افلاک را والی علی «لولاک» را تالی، علی اَعلی، علی عالی علی آن کس که حق جَلَّ عَلی باشد ثناخوانش عجب تر آیتی از آیت کهف و رقیمست او به خلوتگاه «سُبحانَ الَّذی اَسری» مقیمست او خداجویانِ عالم را «صراط المستقیم» ست او که یک روح و دو تن دارد، دو گل در یک چمن دارد دو شمع انجمن دارد، حسین و هم حسن دارد ولی پرورده دامان زهرا جان به قربانش ---------- علی، آن کس که مرغِ دل به شوقِ وصل او پر زد علی آن کس که جبریلِ امینش حلقه بر در زد علی، آن کس که شاید تکیه بر جای پیمبر زد نظر با ما خَلَق دارد، به دین گوی سبق دارد به صورت نور حق دارد، عنایت با «شفق» دارد امیدست آن که بشمارند او را از محبّانش محمّدجواد غفورزاده (شفق) ستایشگران خورشید / 286
* آن روز که از کعبه درخشید علی بخشید ضیا به ماه و خورشید علی با دست دعای مادرش بنت اسد بگشود زکعبه در توحید علی * سرچشمۀ عشق با علی آمده است گل کرده بهشت تا علی آمده است شد کعبه حرمخانۀ میلاد علی کزکعبه صدای یا علی آمده است * بر دین رسول حق ولی آمده است خورشید ولا نور جلی آمده است جبریل امین برای دیدار علی با زمزمۀ علی علی آمده است * روزی که علی زکعبه آمد بوجود از بهرعلی خدا در از کعبه گشود در بست بداد خانۀ خود به علی حقا که علی ست خانه زاد معبود   ** دانی که علی مظهر خَلاّق مجید از بهرچه در خانۀ حق گشت پدید زیرا که علی منادی توحیداست باید که عیان شود ز بیت توحید (خوشدل تهرانی) *** در بیت احد سِرّ احد می آید از بنت اسد یکی اسد می آید بر یاری امت محمد امشب گلواژۀ الله ُ صمد می آید (شیدانیشابوری)