غزل انتظار
اثر جدید شاعر آیینی اسماعیل شبرنگ
آفت چه کرده با جگر لاله زارها
خیری ندیده ایم که ما از بهارها
اصلاً اگر نیایی و باران نیاوری
آبی نمی رسد به لب چشمه سارها
این جمعه های بی تو به جایی نمی رسد
عقده گشا بیا که گره خورده کارها
بازارهای ما غم یوسف نمی خورند
اندوهشان خرید و فروش دلارها
از بس که خیره مانده دو چشمان منتظر
سر آمده ست حوصله ی انتظارها
یابن الحسن نیامدی و عمر ما گذشت
این جمله نقش بسته به روی مزارها
در شهر مکه صاحب تشریف می شوی
تو می رسی به داد دل بی قرارها
ما که به جای خود به هوای رسیدنت
آدینه هم دعای فرج خوانده بارها
میثم شدند و بر سر دار محبتند
در سایه سار نخل ولا سازگارها
#شبرنگ