10
حضرت زینب(س)و فرزندان
سلام باد به اسطورۀ حیا زینب
یگانه آینۀ عصمت خدا زینب
شکوه صبر علی در قیام عاشورا
قوام قائمۀ عشق کربلا زینب
امید پردگیان حریم آل الله
به رزمگاه حسین و به خیمه ها زینب
ندید آن همه غم را به غیر زیبایی
که داشت در همه جا تکیه بر خدا زینب
به نور دیدۀ زهرا و مرتضی و نبی
دو نور دیدۀ خود داد رونما زینب
(سید رضا مؤید)
11
مرثیۀ حضرت علی اکبر(علیه السلام)
گفتم که فکر لحظۀ برگشتنت کنم
غرق گل و ستاره همه دامنت کنم
ای هدیۀ بزرگ من، از دوست خواستی
با دست خود روانه سوی دشمنت کنم
برگشتی از میانۀ میدان یگانه گل
تا من دوبار، گریه پیِ رفتنت کنم
حالا ز بس که زخم، تنت را گرفته است
من مانده ام چگونه کفن بر تنت کنم
آهسته آمدم به سویت طاقتم نبود
با چشم خود نگاه به جان کندنت کنم
(محمد سعید میرزایی)
12
مصائب حضرت زینب(س)(شام غریبان)
هجوم ناگهان و وای زینب
به سوی کاروان و وای زینب
تن آقا به روی خاک عریان
بدون سایهبان و وای زینب
شنیده شد صدای مادری که
نشسته قد کمان و وای زینب
دوباره دستهایی را که بستند
دوباره ریسمان و وای زینب
شب و صحرا و آتش، طفل و معجر
امان و الآمان و وای زینب
(حاج مرتضی طاهری)
13
در مسیرکوفه و شام
حال اطفال خود ای پیش رو قافله بین
گردن سلسله ای ، بسته به یک سلسله بین
به سر خار مغیلان، به ره شام بلا
دل شکسته همه را پای پُر از آبله بین
ای که نزدیک تر از جان به تنی، زینب را!
مدّ آهی به میان من و خود فاصله بین
گه سرت را به سنان بینم و گاهی به تنور
زنده ام باز، مرا صبر نگر، حوصله بین
سر بازار سر ماه بنی هاشم را
اندر این مشغله در محفل ما، مشعله بین
(جودی خراسانی)
14
وداع امام حسین (علیه السلام)
سپر کردی به تیغ و تیر و نیزه، پیکر خود را
گرفتی جای پرچم روی دست خود، سر خود را
تمام عمر من با تو، تو با من بوده ای، چون شد
که تنها می گذاری بین دشمن خواهر خود را
کمی خم شو به زیر پای اسب خود نگاهی کن
فرود آ در بغل گیر ای برادر دختر خود را
عزیز فاطمه دشمن نبیند تا که تنهایت
مرو تنها ببر با خود علیّ اصغر خود را
بیا از اشک خود آبی فشانم بر لب خشکت
که سقا جای سقا کرده ام چشم تر خود را
( غلامرضا سازگار )
15
مدح و مرثیۀ حضرت ابوطالب(ع)(26رجب)
یگانه حامی قرآن و پیغمبر ابوطالب
به ایمانت سلام از خالق داور ابوطالب
تو آن دریای نور استی که پروردی به دامانت
همانند امیرالمؤمنین گوهر ابوطالب
عجب نبْوَد شفاعت گر کشد ناز تو را فردا
چو آیی با علی در عرصۀ محشر ابوطالب
تو در امواج سختی یار گردیدی محمّد را
تو بودی مصطفی را بهترین یاور ابوطالب
رسول الله دشمن شاد شد از رفتنت آری
غمت زد بر دل ختم رسل آذر ابوطالب
(غلامرضا سازگار)