﷽
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
نوحه🎙
گرید زمین و آسمان از غم
رفت از جهان پیغمبر خاتم
زهرا عزادار است** زهرا عزادار است ۲
خون می چکد از دیده ی عالم
هر گوشه بر پا خیمه ی ماتم
زهرا عزادار است** زهرا عزادار است ۲
یثرب زمین در ناله و غوغاست
شور قیامت در جهان برپاست
زهرا عزادار است** زهرا عزادار است ۲
✍شیدا نیشابوری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#پیامبر_ص
#نوحه
﷽
امام حسن مجتبی(علیه السلام)
شور🎙
یه مدینه ی رویایی
اومده جلوی چشمام
این دفعه دیگه از شوقه
قطره قطره ی این اشکام
مثلا یه حرم داری
که تکِ توی این دنیا
مثلا توی صحن تو
هر دوشنبه میشه غوغا
شلوغه دور ضریح تو آقا
میون بارون اشکا
دوا میشه همه دردا
غریب آقام .....
.........
مثلا دیگه خاکی نیست
پر و بال کبوتر ها
مثلا رو به رو گنبد
شده خم همه ی سرها
مثلا توو بقیعت هست
پُره عاشق ِ دلداده
مثلا توی هر صحنت
آقا پنجره فولاده
میاد از ، گوشه به گوشه ی صحنات
سحر صدای مناجات
روا میشه همه حاجات
غریب آقام...
.......
مثلا وقتی از دوریت
عاشقات خونِ دل خوردن
توی روضه یه پرچم از
حرم حسن آوُردن
مثلا روی لبهایِ
زائرای تو هستش آه
توی سقاخونت یاده
لب قاسم و عبدالله
کشیدن ، پرچم سبز روی مزارت
هستش همیشه کنارت
شیعه ی دل بی قرارت
غریب آقام...
.........
مثلا نشده داغه
کوچه حرف نگوت آقا
مثلا نزدن طعنه
به سفیدیِ موت آقا
مثلا نکشیدی تو
توی دنیا عذاب آقا
مثلا داری یک همسر
تو شبیه رباب آقا
بمیرم ، چه قد مصیبت و غربت
کشیدی عمری تو حسرت
شهید شدی توی خونَت
غریب آقام....
✍محمد حسین رحیمیان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_حسن_علیه_السلام
#شور
﷽
🍂رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)
نوحه🍃
شهر مدینه شد صحرای محشر
صاحب عزا شده دخت پیمبر
شد حاجت روا
مولا مصطفی
یا بقیه الله آجرک الله
بعد از من می شود حیدر بی یاور
بی حرمت می شود سوره ی کوثر
می شود پرپر
در پشت آن در
یا بقیه الله آجرک الله
● نوحه امام حسن (علیه السلام)
مسموم کین شده سبط پیمبر
همسرش قاتلش الله اکبر
دارد مجتبی
برلب یا زهرا
یا بقیه الله آجرک الله
سردار جمل مرد نهروان ها
او کشته شده از زخم زبان ها
تنها و بی کس
افتاد از نفس
یا بقیه الله آجرک الله
● نوحه امام رضا (علیه السلام)
مرغ دل پر زده سوی خراسان
شب شهادت حضرت سلطان
مولای مظلوم
گردیده مسموم
یا بقیه الله آجرک الله
روی خاک حجره زند دست و پا
با یاد کشته روز عاشورا
نور دو عین است
یاد حسین است
یا بقیه الله آجرک الله
✍حسین محمدی فام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_حسن_علیه_السلام
#پیامبر_ص
#امام_رضا_علیه_السلام
#نوحه
﷽
امام حسن(علیه السلام)
زمینه🎤
دل بی سامونم، داره میره مدینه
میره (نزد) قبر، امام حسن میشینه
عمریه خاکی مونده حرمش، الهی که بمیرم من
یه حسی بهم میگه ضریحشو، یه روز بغل میگیرم
آرزوم، اینه که، بیام توو صحن و سرای حسن
دوست دارم، این دم و، بگم توو ایوون طلای حسن
"یا کریم یا حسن یا غریب یا حسن"
بازم چشمام خیسه، حال دلم عجیبه
برا آقایی که، توو خونشم غریبه
اوج غم غریبی یعنی این، که قاتلت زنت باشه
اونم شبیه دشمنای تو، تشنه ی رفتنت باشه
از همون کودکی، غریبه و غصه داره حسن
وای از اون غربتِ، قدیمی و ریشه دارِ حسن
"یا غریب یا حسن، یا کریم یا حسن"
یه داغی چهل ساله، روی دلش نشسته
همین داغ کهنه، غرورش و شکسته
حسن شهید کوچه ایه که، رو خاکا مادرش افتاد
تا گوشواره اش رو دید روی زمین، خدا میدونه جون داد
آتیش و، میخ در، یکی دوتا نیست آخه غصه هاش
سیلیِ، بی هوا، مثه یه کابوسه هر شب براش
"یا کریم یا حسن یا غریب یا حسن"
✍#محمد_جواد_صادقی
#یوسف_زندیه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_حسن_علیه_السلام
#زمینه
﷽
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
مرثیه
ابن بابویه در باب وفات حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) از ابن عباس روایتی نقل کرده که خلاصه شدۀ آن چنین است:«چون حضرت به بستر بیماری خوابید، اصحاب دور او جمع گردیدند، عمار یاسر برخاست و سئوالی از آن حضرت کرد، سپس حضرت دستورالعملی در باب غسل و دفن کردن خود به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمود و به بلال فرمود که ای بلال، مردم را به نزد من بطلب که در مسجد جمع شوند؛ وقتی جمع شدند، حضرت بیرون آمد در حالیکه عمامۀ مبارک را بر سر بسته بود و بر کمان خود تکیه کرده بود تا آن که وارد مسجد شد و بر منبر بالا رفت و حمد و ثنای الهی را ادا کرد و فرمود :ای گروه اصحاب، من برای شما چگونه پیغمبری بودم؟ آیا خودم در میان شما جهاد نکردم؟ آیا دندان جلوی مرا نشکستید؟آیا پیشانی مرا خاک آلود نکردید؟آیا بر روی من طوری خون جاری نکردید که ریش من خون آلود شود؟ آیا از نادانان قوم خود، متحمل سختیها نشدم؟آیا برای کمک به امت خود، از گرسنگی، سنگ بر شکم نبستم؟ صحابه گفتند:«بله یارسول الله. قطعاً که برای خدا صبر کردی و از بدیها نهی فرمودی!» حضرت فرمود:«خدا شما را نیز خیر دهد!حق تعالی حکم کرده است و سوگند یاد نموده است که از ظلم ستمکاری نگذرد. شما را به خدا سوگند میدهم که اگر به هر که ظلم کردهام برخیزد و مرا قصاص کند؛ که نزد من قصاص دنیا بهتر است از قصاص در حضور گروه انبیاء و ملائکه»؛ پس مردی از آخر مردم برخاست که او را سوادة بن قیس میگفتند، گفت:«یارسول الله، پدر و مادرم فدای تو، در هنگامی که از طائف میآمدی، من به استقبال تو آمدم، تو بر شتر خود سوار بودی و عصای نازک خود را در دست داشتی؛ وقتی بلند کردی که بر شتر خود بزنی بر شکم من خورد؛ نفهمیدم که به عمد کردی یا به خطا». حضرت فرمود:«پناه بر خدا که به عمد کرده باشم؛ سپس فرمود که ای بلال برو به خانۀ فاطمه(سلاماللهعلیها)، همان عصا را بیاور!
وقتی بلال از مسجد بیرون آمد، در بازارهای مدینه صدا میزد که:« ای مردم! کیست که قصاص کند نفس خود را پیش از روز قیامت؟اینک محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خود را پیش از روز جزا میخواهد قصاص کند». وقتی به در خانۀ فاطمه(سلاماللهعلیها) رسید در را کوبید و گفت:«ای فاطمه برخیز که پدرت عصای نازک خود را میخواهد!»فاطمه(سلاماللهعلیها)گفت:«امروز روز استفاده از عصا نیست، برای چه آن را میخواهد؟»بلال گفت:«ای فاطمه مگر نمیدانی که پدرت بر منبر رفته و اهل دین و دنیا را وداع میکند». وقتی فاطمه(سلاماللهعلیها)