یک عمـــر برای دین منادی بودی
آیینــــه ی صبری متمادی بودی
این قوم همیشه با تو بد تا کردند
با اینکه برای همه “هادی” بودی
image_2023-01-25_12-17-30.png
حجم:
261.5K
السلام علیک یا امام الهادی
✨بسم الله النور✨
ای چشم و چراغ سـامرا اَدرِکنی
ای بارگهـــت قبلــه نمـا ، اَدرِکنی
ما گمشدگانیم و تویی هادیِ راه
ای شمس دهم ، نور هُدا اَدرِکنی
شهادت مظلومانه دهمین نور هدایت ، عزیز دل جوادالائمه ، حضرت اباالحسن علی بن محمد ، امام هادی علیه السلام بر محضر آقاجانمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان وارادتمندان تسلیت و تعزیت باد.
ولادت امام جواد (علیه السلام)
و حضرت علی اصغر (علیه السلام)
🌺🌺🌺🌸🌸🌸🌸
بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات
بر آینۀ علی اعلی صلوات
هم مولد اصغر است و هم روز جواد
بر کرببلا و طوس یکجا صلوات
(حامد اهور)
آن گل که سرآغاز شکوفائی بود
رخسارۀ او بهشت رویائی بود
وقتی که در آغوش رضا میخندید
چون دیدن باغ گل تماشائی بود
(سید هاشم وفائی)
با مهر تو دل سپهری از نور شود
با یاد تو سینه وادی طور شود
تنها نه ز مقدم تو شاد است رضا
کز آمدنت فاطمه مسرور شود
(سید هاشم وفائی)
شاعر:محمدجواد غفورزاده
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:رباعی
مناسبت:دهم رجب
منبع:چلچراغ هدایت (جلد۲)
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)
ای آنکه حدیث تو شنفتن دارد
گل با رخ خوب تو شکفتن دارد
در حقّ تو گفتنی زیاد است ولی
اُنس تو به زهراست که گفتن دارد
صبح آیۀ نور را به یادش خواندند
خورشیدجبین و ماهزادش خواندند
سرچشمۀ جود از وجودش جوشید
مولود رجب بود، جوادش خواندند
حُسن تو به ماه آسمان داده نشد
بی جلوۀ تو بهشت آماده نشد
در وصف تو ثامن الحجج فرمودهست:
مولود به این مبارکی زاده نشد
رخسار درخشنده چو بدرش دادند
زیبایی و انشراحِ صدرش دادند
با آنکه جواد اهلبیت است اما
قدری پنهان چون شب قدرش دادند
شاعر:محمدجواد غفورزاده
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:قصیده
تاریخ:دهم رجب
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
>>>>
آید نسیم از ره و مُشک تر آوَرَد
عطر بهار از دمِ جانپرور آوَرَد
با موکب معطّر خود این مسیحدم
یک بوستان بنفشه و نیلوفر آورد
در حیرتم که این نَفَس قدسی از کجا
سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد
این پیک مُشکبوی مگر از مدینه است
کز هر گذر که میگذرد گل برآورد
آری نسیم چون طربانگیز میشود
گلهای باغ را به ترنّم درآورد
گلهای باغ را به ارادت نثار کن
در پای آنکه مژدۀ آن دلبر آورد
آن دلنوازِ عالم و آدم که آسمان
حاشا که از رُخَش مهِ روشنتر آورد
شاید که ماه سر به گریبان فرو بَرَد
کز جَیب «خَیزُران» مهِ نو سر برآورد..
این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست
این است آن صدف که مِهین گوهر آورد
تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد
جبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد
دلبند مرتضی و جگرگوشۀ رضا
با خود جلال و جلوۀ پیغمبر آورد
شبهای انتظار پدر را به راستی
صبح جمال و جلوۀ او بر سر آورد
آن نازنینپدر که فروغ هدایتش
اندیشه را به وادی حیرت درآورد
همراه با ترنّمِ لالایی جواد
اشک از غم فراق به چشم تر آورد
شبها کنار بستر نازش به ارمغان
چشمی پرآب و چشمهای از کوثر آورد
جای شگفت نیست که افلاک سر فرود
پیش جلال و شوکت این رهبر آورد
ابر عنایت و کرم و التفات او
آفاق را هرآینه زیر پر آورد..
شاعر:قاسم صرافان
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:غزل
مناسبت:دهم رجب
وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
«همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو، چرخیدنِ بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
منبع:شعرهیأت
دربارۀ امام جواد(علیه السلام)
دهمين روز از ماه رجب، جشن ميلاد فرزند دردانه امام رضا(ع) و گل سرسبد جود و احسان، حضرت جوادالائمه(ع) است. امام جواد(ع) با حضورش بر روي کره خاکي، نهمين فروغ امامت را به ظهور رسانيد و بدين گونه پلي زد بين آسمان و زمين، تا آنان که آسماني اند، به دامانش درآويزند و به سرچشمه نور راه يابند. ايشان اولين امامي بود که در کودکي به امامت رسيد و تنها بيست و پنج سال، در ميان خاکيان زيست، و هنوز جوان بود که به سوي معبودش پر کيد و در جوارش آرميد.
يکي از مشهورترين لقب هاي امام نهم، «جواد» به معني بخشنده است. آن حضرت در صفت بخشندگي و سخاوت مانند پدران بزرگوارش، نمونه و زبانزد بود. امام جواد(ع)، با وجود سن کم، در مناظره ها و بحث هاي علمي بسياري شرکت مي کرد که بعضي از آنها بسيار جالب توجه و شنيدني است. حل مشکلات بزرگ علمي و فقهي، اعجاب دانشمندان و عالمان هم دوره آن حضرت را برمي انگيخت.
روايتي آموزنده از امام جواد (ع) :
مرحوم شيخ مفيد رضوان اللّه تعالى عليه حكايت نموده است:
روزى شخصى از امام محمّد تقى عليه السلام سؤ ال کرد: چرا اكثر مردم از مرگ مى ترسند و و از آن هراسناك مى باشند؟
امام جواد عليه السلام در پاسخ اظهار داشت : چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعى ندارند، وحشت مى كنند و چنانچه انسان ها مرگ را مى شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نيز از دوستان و پيروان و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام قرار مى دادند، نسبت به آن خوش بين و شادمان مى گشتند و مى فهميدند كه سراى آخرت براى آنان از دنيا و سراى فانى ، به مراتب بهتر است .
سپس افزود: سوگند به آن خدائى ، كه محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله را به حقّانيّت مبعوث نمود، كسى كه هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بى تفاوت و بى توجّه نباشد، مرگ برايش بهترين درمان و نجات خواهد بود.
و نيز مرگ تامين كننده سعادت و خوش بختى او در جهان جاويد مى باشد و او در آن سراى جاويد از انواع نعمت هاى وافر الهى ، بهره مند و برخوردار خواهد بود.
( اختصاص شيخ مفيد: ص 55.)