شاعر:محمدجواد غفورزاده
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:قصیده
تاریخ:دهم رجب
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
>>>>
آید نسیم از ره و مُشک تر آوَرَد
عطر بهار از دمِ جانپرور آوَرَد
با موکب معطّر خود این مسیحدم
یک بوستان بنفشه و نیلوفر آورد
در حیرتم که این نَفَس قدسی از کجا
سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد
این پیک مُشکبوی مگر از مدینه است
کز هر گذر که میگذرد گل برآورد
آری نسیم چون طربانگیز میشود
گلهای باغ را به ترنّم درآورد
گلهای باغ را به ارادت نثار کن
در پای آنکه مژدۀ آن دلبر آورد
آن دلنوازِ عالم و آدم که آسمان
حاشا که از رُخَش مهِ روشنتر آورد
شاید که ماه سر به گریبان فرو بَرَد
کز جَیب «خَیزُران» مهِ نو سر برآورد..
این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست
این است آن صدف که مِهین گوهر آورد
تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد
جبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد
دلبند مرتضی و جگرگوشۀ رضا
با خود جلال و جلوۀ پیغمبر آورد
شبهای انتظار پدر را به راستی
صبح جمال و جلوۀ او بر سر آورد
آن نازنینپدر که فروغ هدایتش
اندیشه را به وادی حیرت درآورد
همراه با ترنّمِ لالایی جواد
اشک از غم فراق به چشم تر آورد
شبها کنار بستر نازش به ارمغان
چشمی پرآب و چشمهای از کوثر آورد
جای شگفت نیست که افلاک سر فرود
پیش جلال و شوکت این رهبر آورد
ابر عنایت و کرم و التفات او
آفاق را هرآینه زیر پر آورد..
شاعر:قاسم صرافان
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:غزل
مناسبت:دهم رجب
وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
«همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو، چرخیدنِ بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
منبع:شعرهیأت
دربارۀ امام جواد(علیه السلام)
دهمين روز از ماه رجب، جشن ميلاد فرزند دردانه امام رضا(ع) و گل سرسبد جود و احسان، حضرت جوادالائمه(ع) است. امام جواد(ع) با حضورش بر روي کره خاکي، نهمين فروغ امامت را به ظهور رسانيد و بدين گونه پلي زد بين آسمان و زمين، تا آنان که آسماني اند، به دامانش درآويزند و به سرچشمه نور راه يابند. ايشان اولين امامي بود که در کودکي به امامت رسيد و تنها بيست و پنج سال، در ميان خاکيان زيست، و هنوز جوان بود که به سوي معبودش پر کيد و در جوارش آرميد.
يکي از مشهورترين لقب هاي امام نهم، «جواد» به معني بخشنده است. آن حضرت در صفت بخشندگي و سخاوت مانند پدران بزرگوارش، نمونه و زبانزد بود. امام جواد(ع)، با وجود سن کم، در مناظره ها و بحث هاي علمي بسياري شرکت مي کرد که بعضي از آنها بسيار جالب توجه و شنيدني است. حل مشکلات بزرگ علمي و فقهي، اعجاب دانشمندان و عالمان هم دوره آن حضرت را برمي انگيخت.
روايتي آموزنده از امام جواد (ع) :
مرحوم شيخ مفيد رضوان اللّه تعالى عليه حكايت نموده است:
روزى شخصى از امام محمّد تقى عليه السلام سؤ ال کرد: چرا اكثر مردم از مرگ مى ترسند و و از آن هراسناك مى باشند؟
امام جواد عليه السلام در پاسخ اظهار داشت : چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعى ندارند، وحشت مى كنند و چنانچه انسان ها مرگ را مى شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نيز از دوستان و پيروان و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام قرار مى دادند، نسبت به آن خوش بين و شادمان مى گشتند و مى فهميدند كه سراى آخرت براى آنان از دنيا و سراى فانى ، به مراتب بهتر است .
سپس افزود: سوگند به آن خدائى ، كه محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله را به حقّانيّت مبعوث نمود، كسى كه هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بى تفاوت و بى توجّه نباشد، مرگ برايش بهترين درمان و نجات خواهد بود.
و نيز مرگ تامين كننده سعادت و خوش بختى او در جهان جاويد مى باشد و او در آن سراى جاويد از انواع نعمت هاى وافر الهى ، بهره مند و برخوردار خواهد بود.
( اختصاص شيخ مفيد: ص 55.)
💠السلام علیک یا صاحب الزمان💠
هرکه بر وصل دوست راغب شد
مستحق عطای صاحب شد
بابِ دیدارِ نیمهٔ شعبان
سحرِ لیلةُ الرغائب شد
الهم الرزقنا زیارت مولانا
حجت بن الحسن المهدی ارواحنا فداه
🖌قاسم نعمتی
#زمزمه
#شور
#امیرالمومنین_علیه_السلام
ای دم تو نفخۀ احیای من
وز دم تو دمدمه در نای من
شیفتۀ تو دل شیدای من
تا شدی از لطف تو مولای من
بر همه شد فرض تولای من
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
در دل من غیر تو دلدار نیست
جز تو در این دایره دیّار نیست
هر دل از این راز خبردار نیست
لایق این گوهر شهوار نیست
هرکه نشد غرقۀ دریای من
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
روی تو چون جلوه در آفاق کرد
جلوه در آیینۀ عشاق کرد
طاقت عشاق تو را طاق کرد
گرنه جهان را به تو مشتاق کرد
از چه جهان واله و شیدای توست
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
گر تو نبودی غرض آدم نبود
آدمی اندر همه عالم نبود
پیش کس اسلام مسلّم نبود
زمزمه از کعبه و زمزم نبود
این هم امواج ز دریای توست
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
جز تو به کس سرّ حقیقت که گفت؟
غیر تو بر جای نبی کس نخفت
لعل تو بس گوهر معنی که سُفت
وز تو بسی چهره که چون گل شکفت
سرو سهی سایۀ بالای توست
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
—————
گزینش و ترکیب دو مسمط از شاعران:روحانی کرمانی-شیخ غلامعلی شیرازی(حکیم)
با افزودن ذکر همخوانی:(ناد علیاً علیاً یاعلی)
از کتاب درّۀ نجفی، ص77-75
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
زمان:
حجم:
152.7K
از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده: هرکه در روز اول ماه رجب امام حسین(علیهالسلام) را زیارت کند، البته حقتعالی او را بیامرزد.
از ابنابینصر روایت شده است: که از حضرت رضا(علیهالسلام) پرسید، در کدام وقت بهتر است امام حسین(علیهالسلام) را زیارت کنیم؟ ایشان فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.
شیخ مفید و سید ابن طاووس گفتهاند: این زیارت که ذکر میشود، برای روز اول رجب و شب نیمه شعبان است، ولی شهید، شب اول رجب و شب و روز نیمه رجب و روز نیمه شعبان را بر آن افزوده است. پس بنا به فرموده شهید، این زیارت برای شش وقت است.(منبع:سایت شیخ حسین انصاریان)
👈در قصیدهای از صائب تبریزی نیز با مطلع:
خاکیان را از فلک امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت گوی چوگان قضاست
صائب، مردم را به زیارت امام حسین(علیه السلام) در ماه رجب تشویق می نماید:
در رجب هر کس موفق شد به طوف مرقدش
بی تردد جای او در مَقعَد صدق خداست
در ره او زائران را هر چه از نقد حیات
صرف گردد، با وجود صرف گردیدن بجاست
...
👈و تقریباً در پایان قصیده، مرثیهسرایی مینماید:
تکیه گاهش بود از دوش رسولِ هاشمی
آن سری کز تیغ بیداد یزید از تن جداست
آن که می شد پیکرش از برگ گل نیلوفری
چاک چاک امروز مانند گل از تیغ جفاست
آن که بود آرامگاهش از کنار مصطفی
پیکر سیمین او افتاده زیر دست و پاست
چرخ از انجم در عزایش دامن پر اشک شد
تا به دامان جزا گر ابر خون گرید رواست
...
👈ان شاء الله هر کس در این ماه، موفق به زیارت کربلا و عتبات عالیات شد سلام اعضای این کانال را به حضرات برساند.
#ماه_رجب
شعری که تمام مناسبتهای ماه رجب را در بر دارد :
ماه پرفیض رجب، ماه نبی، ماه خداست
ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست
ماه از خویش بریدن به خدا پیوستن
ماه آنکس که به حق واصل واز خویش جداست
ماه میلاد شریف دو محمّد دو علی
که پر از جلوۀ ماه رخشان ارض و سماست
(اولین روز از) این ماه، جمال ازلی
در تماشای رخ حضرت باقر پیداست
دوم ماه رجب عید بزرگی دگر است
عید میلاد علی بن جواد بن رضاست
سوم ماه رجب آن دهمین حجب حق
جگرش لختۀ خون از شرر زهر جفاست
دهم ماه رجب با گل رخسار جواد
موجزن رایحۀ عطـر ولایت به فضاست
بارکالله که در سیزده ماه رجب
عید میلاد علی، مظهر رب الاعلاست
کعبه آغوش گشوده چو گریبان از هم
که ز قلب حرمالله، علی عقدهگشاست
صاحبخانه ندا داد که ای بنت اسد
خانه از ماست ولیکن متعلق به شماست
قدر و جاه تو بود فوق مقام مریم
پسر تو علی است و پسر او عیساست
نجل پاک تو امام است به نجل مریم
گرچه او مریم و عیساش پیامآور ماست
این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم
این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست
نیمۀ ماه رجب روز وفات زینب
او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست
زینب، آن فاتح میدان اسارت که هنوز
زنده از خطبۀ او واقعۀ کربوبلاست
شیردخت علی و فاطمه و اخت حسن
که حسین دگر است و نفسش عاشوراست
بیست و پنج رجب از بهر محبان علی
روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست
روز آزادی زندانی زهرای بتول
روز قتل خلف حضرت صادق، موساست
گوییا در دل تاریک سیهچال، هنوز
بانگ العفو بلند از دو لب آن مولاست
آن که دربارۀ وی آمده ساق مرضوض
چشمها گر ز غمش خون بفشانند رواست
روز بیست و ششم ماه رجب داغ پدر
بر دل و بر جگر سوختۀ شیر خداست
بر دل ختم رسل داغ ابوطالب ماند
آن که ایمانش فوق همۀ ایمانهاست
بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر
عید مزمل و مدثر و نور و طاهاست
عید بعثت که نبی رخت رسالت پوشید
به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست
عید پرواز بشر، عید نزول قرآن
عید نابودی بت، عید تجلای خداست
بیست و هشت رجب آغاز فراقیست بزرگ
که حسینبنعلی عازم دشت و صحراست
کاروان پسر فاطمه هنگام سحر
سر به کف دارد و عازم به سوی کربوبلاست
عزم حج دارد و در اول ره میبیند
قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست
همقدم زینب و عباس و علیاکبر
پیش رویش علی و پشت سر او زهراست
گاه بر فرق علیاکبر خود مینگرد
گاه میگرید و چشمش به دو دست سقاست
گاه در سینه کند نوک سنان را احساس
گاه بیند که بریده سر پاکش ز قفاست
سر به کف داشتن و تیر گرفتن به جگر
سپر سنگ شدن حج امام شهداست
«میثم!»آن تربت ششگوشه بود در بر تو
وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟
(حاج غلامرضاسازگار)
توجه*** :جمعۀ اول این ماه.....تغییر داده شده به:«اولین روز از این ماه»