eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
شاعر: سیدرضا مؤید موضوع: حضرت خدیجه علیهاالسلام گونه: مدح و منقبت قالب شعر: ترجیع‌بند مناسبت: دهم ربیع الاول, دهم رمضان منبع: سرچشمۀ کوثر, فصل نجابت ____________ ای رسول خدای را همدم! در حریم رسالتش مَحرم اولین زن تویی که قامت بست در نماز پیمبر خاتم شوهرت کیست؟ بهتر از عیسی دخترت کیست؟ برتر از مریم دامنت جای زهرة الزّهرا که بود نور نیّر اعظم... بُد ز تیغ علی و ثروت تو که شد این گونه کاخ دین، محکم یار احمد شدی که تا نشود یک سر موی، از سر او کم زخم پاهای سنگ خوردۀ او یافت از دست لطف تو، مرهم عاشق بردباری‌ات همه جا شاهد جان‌فشانی‌ات همه دم سر بلند از شهامت تو صفا اشک ریز از مصائبت زمزم به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری □□□ خیمۀ عشق را عمود تویی صفت مهر را نُمود تویی در کنار تمامی رحمت مظهری بر تمام جود تویی... اولین زن که از زبان رسول سخن وحی را شنود تویی اولین زن که با رسول خدا به رکوع آمد و سجود تویی با سلام پیمبری به رُخش اولین کس که در گشود تویی آن‌که با جبرئیل در هر وحی آمدش از خدا درود تویی... آن‌که در خانه بود و یک دم هم غافل از رهبرش نبود تویی باغبانی که شد گل یاسش بین دیوار و در کبود تویی به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری □□□ ای خریدار جان پیغمبر همسر مهربان پیغمبر احترامی نداشت چون تو کسی در میان زنان پیغمبر در حیات و ممات تو نفتاد نام تو از زبان پیغمبر... ای چراغ همیشۀ تاریخ! در صف دودمان پیغمبر به وجود تو افتخار کند همه جا خاندان پیغمبر هستی خویش را فدا کردی در ره آرمان پیغمبر سر زد از مشرق گریبانت کوثر جاودان پیغمبر تا نهم بار دیگر، ای مادر! جبهه بر آستان پیغمبر به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری
شاعر غلامرضا سازگار موضوع حضرت خدیجه علیهاالسلام گونه مدح و منقبت, مرثیه قالب شعر مربع‌ترکیب زمان: دهم رمضان منبع: نخل میثم وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن _____________ ای بر تو سلام آمده از داور هستی بگذشته در آیین نبی از سر هستی دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی زیبد که بخوانند تو را مادر هستی الحق که خدا، هستی خود را به تو داده ام الّنجبا، فاطمه زهرا به تو داده   اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته دین در کنف عزّت تو سایه گرفته توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص ز حُسن عملت پایه گرفته همّت سر تسلیم به دیوار تو سوده پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده   تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سوی دویدی بس زخم زبان‌ها که ز کفّار شنیدی ای قامت مردان جهان خم به سجودت ای تکیه‌گه ختم رسل نخل وجودت   ای مکّه ز خاک قدمت خلد مخلّد ای عصمت معبود و امید دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو، تیغ علی، خُلق محمّد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند...   تنها نشدی همسر و دلدار محمّد در سخت‌ترین روز شدی یار محمّد در شدت غم گشتی غمخوار محمّد پیوسته دلت بود گرفتار محمّد در پیش رویش گشت وجودت سپر سنگ باشد که کنی در ره او چهره ز خون رنگ   آن‌روز که افتاد خزان در چمن تو پر زد به جنان طوطی روح از بدن تو تا بوی گل احمدی آید ز تن تو شد جامۀ پیغمبر اکرم کفن تو با مرگ تو آغاز شد ای عصمت سرمد بی‌مادری فاطمه، تنهایی احمد... برخیز که بر ختم رسل فخر زمانه خانه شده غمخانه‌ات، ای بانوی خانه بر گیسوی زهرا که زند بعد تو شانه؟ بی‌تو شده از هر مژه‌اش سیل روانه بی روی تو گردون به نظر تیره چو دود است برخیز که بی‌مادری فاطمه زود است... ای بر تو سلام آمده از داور هستی بگذشته در آیین نبی از سر هستی دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی زیبد که بخوانند تو را مادر هستی الحق که خدا، هستی خود را به تو داده ام الّنجبا، فاطمه زهرا به تو داده   اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته دین در کنف عزّت تو سایه گرفته توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص ز حُسن عملت پایه گرفته همّت سر تسلیم به دیوار تو سوده پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده   تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سوی دویدی بس زخم زبان‌ها که ز کفّار شنیدی ای قامت مردان جهان خم به سجودت ای تکیه‌گه ختم رسل نخل وجودت   ای مکّه ز خاک قدمت خلد مخلّد ای عصمت معبود و امید دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو، تیغ علی، خُلق محمّد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند...   تنها نشدی همسر و دلدار محمّد در سخت‌ترین روز شدی یار محمّد در شدت غم گشتی غمخوار محمّد پیوسته دلت بود گرفتار محمّد در پیش رویش گشت وجودت سپر سنگ باشد که کنی در ره او چهره ز خون رنگ   آن‌روز که افتاد خزان در چمن تو پر زد به جنان طوطی روح از بدن تو تا بوی گل احمدی آید ز تن تو شد جامۀ پیغمبر اکرم کفن تو با مرگ تو آغاز شد ای عصمت سرمد بی‌مادری فاطمه، تنهایی احمد... برخیز که بر ختم رسل فخر زمانه خانه شده غمخانه‌ات، ای بانوی خانه بر گیسوی زهرا که زند بعد تو شانه؟ بی‌تو شده از هر مژه‌اش سیل روانه بی روی تو گردون به نظر تیره چو دود است برخیز که بی‌مادری فاطمه زود است...
با نام حسن دوباره اعجاز کنید یک پنجره رو به عرش حق باز کنید هنگام ولادتش به ذکر صلوات تا کوی مدینه باز پرواز کنید =========== ای زنده به عشق و رهرو صبر و ثبات در ماه پُر از فضیلت صوم و صلات تقدیم به مقدم حسن جا دارد برخیزد اگر ز دل نسیم صلوات =========== این ماه عزیز ماه جود و کرم است هر لحظۀ ماه رمضان مغتنم است امشب که کریم اهل بیت آمده است از درگه او هر چه بخواهید کم است =========== آن روز که از حُسن حَسن زمزمه بود آوازۀ حُسنش به لبانِ همه بود از عرش ملائکِ مقرّب دیدند لبخند مسّرت به لب فاطمه بود =========== رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن مه نیمه اختر کوچک و مه نو هلال تو یا حسن یم علم و حکمت و معرفت نَمی از کمال تو یا حسن دل دشمنانِ تو را بَرَد نبوی خصال تو یا حسن صفحات و متن کتاب حق رُخ و خطّ و خال تو یا حسن به خدا رسیده ز بندگی طیران بال تو یا حسن به تمام دین خدا قسم، که تمام دین خدا تویی به بهشت و ارض و سما قسم، که بهشت و ارض و سما تویی به مقام و سعی و صفا قسم، که مقام و سعی و صفا تویی به قیام و صبر و رضا قسم، که قیام و صبرو رضا تویی به دعا و روح دعا قسم که دعا و روح دعا تویی شده اقتدار ستمگران، همه پایمال تو یا حسن ولی خدا ثمر نبی، گهر علی دُرِ فاطمه نگهت مسیح و مسیح جان، نفست شفای دل همه دهن تو چشمۀ معرفت، سخن تو آیت محکمه همه را به عشق تو های و هوی، همه را به ذکر تو زمزمه به محبّت تو مرا بُوَد، ز شرار نار چه واهمه که بهشت لطف خدا شده، دلم از خصال تو یا حسن تو سجود من تو رکوع من، تو سلام من تو نماز من تو مطاف من تو طواف من، تو عراق من تو حجاز من تو شرار سوز و گداز من، تو بهار گلبن راز من تو سرور من تو نوای من چه به سوز من چه به ساز من نبود قسم به ولایتت، به گل بهشت نیاز من اگرم به دست، جوانه ای رسد از نهال تو یا حسن منم آنکه با همه زشتیم، سر خود به خاک تو سوده ام چو دو چشم خویش گشوده ام، به محبّت تو گشوده ام دل خلق را به فضائل و به مناقب تو ربوده ام به علی قسم به نبی قسم، به خدا محبّ تو بوده ام به ولای تو به ثنای تو، غزل و قصیده سروده ام ز تو گفته ام ز تو خوانده ام به زبان حال تو یا حسن ============================= مطلع شعر من از عشق تو حیران شده است بیت در بیت دلم بی سر و سامان شده است عالم پیر دگر باره چه در بر دارد گوئیا شور جوانیست که در سر دارد لحظۀ آمدنش غصه نهان خواهد شد "عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد" وخدا خواست که یک برگ دگر رو بکند جهت قبله نما روی به آن سو بکند مژدۀ آمدنش تا به پیمبر دادند همه ذرات جهان در تب و تاب افتادند نور خورشید ز دامان قمر می آید چقَدَر طفل به مادر به پدر می آید چهره اش ، ناز نگاهش به پیمبر رفته کرم و عاطفه اش نیز به مادر رفته این پسر کیست چنین جلوۀ محشر دارد از همین کودکی اش هیبت حیدر دارد ماه مهمانی حق نیز به مهمانی ِاوست امشب افطار علی بوسه به پیشانی اوست و در آن لحظه که این کودک شیرین آمد شک ندارم که خدا نیز به تحسین آمد تا در آئینه ی او حُسن خدا را دیدند نام او را ز سماوات حَسن نامیدند بر لبان علی و فاطمه لبخندآمد کوچه امشب به تماشای حسن بند آمد و خداوند روی سر در افلاک نوشت هست او سید و آقای جوانان بهشت دشمنش خوار و ذلیل است مریض است مریض پسر حیدر و زهراست عزیز است عزیز در شجاعت که شده فاتح پیکار جمل و شهادت شده در کام پسرهاش عسل مادرش نام مرا سائل این خانه نوشت روزی ِشعر مرا نیز کریمانه نوشت پدرش گفت بیاییم و گدایش باشیم کاش امشب همه مشمول دعایش باشیم دلخوش از مستحبی هستم و شد ورد لبم چون که واجب شده پاسخ بدهی مستحبم با لب روزه تو را می دهم ای یار سلام که کریمانه بگویی به من ِ زار سلام سائل خانه ات از حدّ و عدد بیرون است آسمان نیز به درگاه شما مدیون است نظری کن که در این ماه مسلمان بشویم کاش بر سفره ی افطار تو مهمان بشویم (مهدی چراغ زاده) ================== سرود مهر تولّا و شرف از افق سر زده نور دو چشم ِ علی و فاطمه آمده ذکر همه شده به شور و نوا،خوش آمدی یا حسن ِ مجتبی ای جانم حسن جان،جانانم حسن جان قرآنم حسن جان،ایمانم حسن جان یا مولا حسن جان یا مولا حسن جان.................... آینه ی روی خدا ثمر ِ کوثری سبط نبی و اوّلین پسر حیدری کریم ِ اهل بیت طاها تویی گل پسر ِ امّ ابیها تویی ای جانم حسن جان،جانانم حسن جان قرآنم حسن جان،ایمانم حسن جان یا مولا حسن جان یا مولا حسن جان.................... ============== سرود2 غرق گل شد فضا/آمده دلربا/حسن ِ مجتبی/سبط طاها آمد آمد مقتدای همه/جان حیدر پسر فاطمه مولا مولا یا حسن یا حسن... نام او ذکر لب/جلوۀ حُسن رب/ماه ماه خدا/آمد امشب ای فرزند عالم و عالمه/ جان حیدر پسر فاطمه مولا مولا یا حسن یا حسن... یار پیر و جوان/رحمت بی کران/دلبر عاشقان/یا حسن جان —نامت باشد بر لبم زمزمه/ جان حیدر پسر فاطمه مولا مولا یا حسن یا حسن...
سرود ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام رب صل علی محمد ، محمد و آل محمد حسن جانم حسن سفره ی نعمت فکنده ، خالق نعمت در این ماه نیمه ی ماه خدا شد هدیه بر اهل زمین ماه علی و فاطمه رسول موتمن شده افطارشان ز بوسه بر حسن حسن جانم حسن... وقت جنگیدن به میدان ، چون خلیل بت شکن شد بعد از این شور ملائک ، لا فتی الا حسن شد به رزمش وارث علی مرتضاست جمل ، شد خیبرو حسن ، خیبر گشاست حسن جانم حسن.... شمع بزم آفرینش که جهان پروانه ی اوست کعبه ی حاجات مردم تا قیامت خانه ی اوست شود اینجا اسیر ز بند غم رها به تن پوشد فقیر لباس اغنیا حسن جانم حسن ✍میثم مومنی نژاد
رباعی ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام تابیدن انوار جلی دیدن داشت روئیدن حسن ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی دیدن داشت ✍میثم مومنی نژاد
. تا که اسمت یاد من میفته همه حرفام از دهن میفته مگه از رو زبونم حسن حسن میفته سر از پا نمی‌شناسم شب خاصیه واسه‌م مهمون برادربزرگۀ عباسم یا قدیم الاحسانم حسن‌جانم ای دردم و درمانم حسن‌جانم من برا تو سلمانم حسن‌جانم من با تو مسلمانم حسن‌جانم یا سیدی یا مولا حسن‌جانم محاله واسه تو کم بذاریم پاش‌ بیفته سر برات میاریم مگه از تو آقاتر اصلاً سراغ داریم از اون اول خلقت دلا می‌تپه واسه‌ت هرچی از تو خواستیم به ما دادی بی‌منت لحن خوش مستانه حسن‌جانه شمع و گل و پروانه حسن‌جانه پیمانه به پیمانه حسن‌جانه جان جان جانانه حسن‌جانه یا سیدی یا مولا حسن‌جانم بذار بگم حرفامو خلاصه امام‌حسن خاص خاص خاصه حسن‌بن‌علی یعنی غیرت و حماسه رزم حیدری داره عین مولا کراره وای اگه حسن بخواد ذوالفقار برداره کی جلوۀ قرآنه حسن‌جانه کی مظهر ایمانه حسن‌جانه کی قدرت شیرانه حسن‌جانه کی یک‌تنه طوفانه حسن‌جانه یا سیدی یا مولا حسن‌جانم
میلاد کریم اهل بیت ، حضرت امام حسن (ع ) برشما ارادتمندان حضرتش مبارکباد 🌺 میلاد زیبایی 🌺 صبا که در خَم گیسوی یار من پیچید شمیم نسترن و یاس و یاسمن پیچید دوباره با مدد بامداد فروردین هزار خند ه به ا ندا م نستر ن پیچید مگر نسیم چه د ر گوش غنچه نجوا کر د که د ر خیال خوشش میل گل شدن پیچید به با غ آمدی و خود به چشم خو د دیدی چه شو ر و هلهله د ر باغ و در چمن پیچید درخت سرو به پای تو سر فرود آورد ز با ن بلبل شوریده در سخن پیچید بنفشه تا که جمال تو را تما شا کر د ز شرم ، چهره به شولای خویشتن پیچید ا ثر نمی رسد ا ز مُشک نا فه ی خُتنی که عطر موی تو د ر خطه ی خُتن پیچید عقیق، خو ن جگر خورد و سرخ شد ا ز شرم چو شهرت لب لعل تو در یمَن پیچید به نر خ شیشه ی عطارها شکست افتاد صبا که در خم آ ن زلف پر شکن پیچید من از زمین و هوا بو ی دوست می شنوم مگر صبا نفس از تربت قَرَن پیچید شبی که مادر گلهای بی خزان گل کرد نسیم رایحه ی کاکل حسن پیچید به نیمه ی رمضا ن ماه ما نمایان شد فروغ بدر بدیعش ، در انجمن پیچید 🌺 شمیم زلف تو بود این که روز خلقت من به نا م روح که در قا لب بد ن پیچید مشا م زند ه دلا ن شاد می شود «کوثر» از این شمیم که در جا ن شعر من پیچید محمد قولی میاب «کوثر» 140۲/1/۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا