eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌کانون فرهنگی ولایت📌مرکز آموزش مداحی اهل البیت(علیهم السلام)📌آموزش مداحی عمومی-📌آموزش مداحی خصوصی-📌برادران،خواهران،نوجوانان
علیه السلام چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست ***دل شکستۀ خود را به دست او دادم که اوست دلبر من، اختیار من با اوست ***به دیده خاک رهش می کِشم که می دانم یگانه ای که بُوَد قبله گاه دل ها اوست امید بسته ام امشب به رحمت عامش که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست ***امام زهد و نماز و دعا که در عالم به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد که یادگار منا و صفا و بطحا اوست ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع مهی که آینه دار علیّ اعلا اوست ***ولیّ چارم یزدان کز آدم و عالم تمامْ بندۀ فرمانبَرند و مولا اوست فروغ دیدۀ عُبّاد، حضرت سجاد کسی که ترجمۀ آیه های تقوا اوست حدیث ماهی و نان های خشک و دُرّ و نمک بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست کسی که زهد از او کسب می کند "یحیی" کسی که ناز لبش می کشد مسیحا اوست کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله" کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست ***کسی که کشتی در خون نشستۀ دین را فکند باز بر امواجِ سبزِ دریا اوست کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را به دست همت خود داشته است برپا اوست بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست ***اگر به مصلحتی بود مدتی بیمار حیات بخشِ قلوب و طبیبِ جان ها اوست ***گل عشيرۀ عشق و گلاب عاشورا که دل نواز ترین عطر لاله ها با اوست ***گهی به اشک و دعا، گاه با نماز و پیام نگاه داری اسرار کربلا با اوست شنیدى اَر عظمت های صبر زینب را امام زینب کبری، ولیّ والا اوست به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست ***دلیل دفن، تنِ بی سر شهیدان را کفیلِ قافله در سایبان سر ها اوست ***میان آن همه مردان کربلا، مردی که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست ***نثار کردن خون با برادرانش بود خراب کردن کاخ یزیدیان با اوست ***بنای ظلم و ستم از کلام او بشکست اگر اسیر ولیکن امیر دل ها اوست به رغم نرمی آهن به پنجۀ "داود" کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست به دست، سلسله دارد که که این رضای خداست کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی کیانِ کوفه به حیرت که این علی یا اوست هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست ***به وقت خطبۀ او از اذان خصم چه غم؟ که شامیان همه دانسته اند مولا اوست ***مگو موذّن مسجد! اذان بی هنگام که مفتخر به اذان و اقامه تنها اوست عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست ***اگر یزید بپرسد ز چوب منبر هم کند خروش که او بر حق است و حق با اوست ***از این زیاده "مؤید" توان مدحش نیست که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست سلام ما به حریم مقدسش به بقیع! که در مدینه یکی قبلۀ دل ما اوست شب بقیع به چشم فرشتگان،روز است در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست ✍️سیدرضاموید ❌نکته:ابیاتی که ستاره دارند از جهت قافیه ، تکراری هستند که صحیح نیست، همچنین قافیۀ «ها» نیز نباید بیاید چون جزء کلمۀ قافیه نیست.
شعر فوق👆 با حذف ابیاتی که از جهت قافیه، اشتباه و تکراری هستند.👇 چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست امید بسته ام امشب به رحمت عامش که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست امام زهد و نماز و دعا که در عالم به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد که یادگار منا و صفا و بطحا اوست ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع مهی که آینه دار علیّ اعلا اوست عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست فروغ دیدۀ عُبّاد، حضرت سجاد کسی که ترجمۀ آیه های تقوا اوست حدیث ماهی و نان های خشک و دُرّ و نمک بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست کسی که زهد از او کسب می کند "یحیی" کسی که ناز لبش می کشد مسیحا اوست کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله" کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را به دست همت خود داشته است برپا اوست بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست گل عشيرۀ عشق و گلاب عاشورا که دل نواز ترین عطر لاله ها با اوست شنیدى اَر عظمت های صبر زینب را امام زینب کبری، ولیّ والا اوست به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست میان آن همه مردان کربلا، مردی که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست به رغم نرمی آهن به پنجۀ "داود" کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست به دست، سلسله دارد که که این رضای خداست کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی کیانِ کوفه به حیرت که این علی یا اوست هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست از این زیاده "مؤید" توان مدحش نیست که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست سلام ما به حریم مقدسش به بقیع! که در مدینه یکی قبلۀ دل ما اوست شب بقیع به چشم فرشتگان،روز است در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست ✍️سیدرضاموید
🌸بگذاشت قدم به خاک چون روح دعا 🌸از مقدم او گرفت افلاک صفا 🌸هر بار که سر به سجده برد آن مظهر حقّ 🌸سجاده گرفته است از او بوی خدا 🍀میلاد زین العابدین حضرت سجاد علیه‌السلام مبارک باد. علیه‌السلام
ألسَّلامُ عَلَیکَ یٰا سَیِّدُالسّاجِدین امام سجاد (علیه السلام) شبی وقت عبادات به سجّادهٔ طاعات نشستم به مناجات میان همه آیات و روایات وَ در موج خروشانِ عنایات دری باز شد از روی زمین تا به سماوات و به گوش دلم از بینِ عبارات نفیر نفس هاتفی آورد کلامی ز اشارات خروش کلماتی پر از اعجاز که هم منطق و هم فلسفه ماتند ز ألفاظ در آن لحظۀ پرواز سروشی شده آغاز و گشودند سرِ راز نفیر سخن از نقطهٔ پرگار فلک بود که از مرز عبودیّت و شک بود ز فخر بشر و جِنّ و مَلَک بود ز میراث رسول مدنی جلوهٔ اللّٰهُ مَعَک بود که از بطن عروس عجم فاطمه بر سفرهٔ ایثار نمک بود از آن نغمه که با باد در این عالم ایجاد خدا را زده فریاد و با هر دل آزاد بخواند فقط از رمز مناجات و دعا حضرت سجّاد چه سجّاد، که سجّادهٔ او صحنهٔ میقات دلش روح عبادات، طنین نَفَسش، نَفْس مناجات ...👈 زبان گر بگشاید کلماتش همه حکمت همه انوار هدایت، همه آیات ولایت بلد و فاتحه و قارعه و فاتح و کوثر فلق و فُصِّلَت و واقعه و قدر و قیامت که قیامت کند از شرح بلاغت به خدا خطبه اش انگار بود شعشعهٔ تیغ شرربار و چون بدر و اُحد، ولولهٔ حیدر کرّار نهیبی زده در مجلس کفّار به آن مردم گمراه که: لٰاحَولَ وَلٰا قُوَّةَ إلّا بِرُبوبیَّتِ أللّٰه أنابنُ کَرَم‌اللّٰه، أنابنُ حَرَم‌اللّٰه أنابنُ عَلیِ عٰالیِ أعلیٰ منم مکّه و بَطحٰا و منم مَسجِدُالاقصیٰ نفیر نفسِ طاهرِ طاها که منم حیدر اعلیٰ و جگرگوشهٔ زهرا منم پور حسین بن علی قبلهٔ دلها بخدا ماهیت سعیِ صفایم که همان حِجر و مقامم و همان زمزمم و مشعرم و رکن و منایم بخدا سنگ صبور دل زینب و سفیر سفر کرببلایم ✍️مجتبی تاجیک «ساده» ❌نقد:این قسمت:«مناجات ابوحمزه و خمس عشر او بزند طعنه به آیات» (در جای نقطه چین ، حذف شد)
در باغ صحیفه ربنا گل کرده آمین به لب فرشته ها گل کرده سجاد رسید و از نسیم نفسش سجاده شکفته و دعا گل کرده
◾️انا لله و انا الیه راجعون درگذشت شاعر جوان اهل بیت (علیهم السلام) شادروان رضا رسول زاده موجب تألم و تاسف فراوان گردید. در ادامه غزلی از آن شاعر فقید می‌خوانید: گُذشت عُمر و نَشد جُز فِراق قِسمَتِ من خَزان رسید و به سَر شُد بَهارِ حَسرَتِ من دِلَم‌ به آتَشِ خورشید وام داده، زِ بَس که شُعله وَر شُده اَز غَم، تَنورِ عُزلَتِ من چه نَذرها که نَکردم برای دیدَنِ تو خودَت که با خَبری اَز خُلوصِ نیَّتِ من چه غُصّه ها که نَخورده دِلَت برای دِلَم چه گِریه ها که نَکَردی بَرای غِفلَتِ من صَفِ زیارتِ رویَت چِقَدر طولانی ست نمیشَوَد به گَمانَم وِصال، نوبَتِ من نِشَسته اَم بِنویسَم فِراق، یَعنی مَرگ! چِگونه زِندگیِ بی تو گَشته عادَتِ من؟ خُدا کُنَد که تو آن دَم کِنارِ مَن باشی به لَحظه ای که اَجَل میرِسَد به دَعوَتِ من سِپُرده اَم به صَبا سویَت آوَرَد خَبَرم گُذَشت اَگر سَحَری اَز کِنارِ تُربَتِ من به غِیرِ اَشک بَرای حُسِین چیزی نیست میانِ جَلوَتِ مَن، یا به کُنجِ خَلوَتِ من ✍🏻رضا رسول زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 امروز پنجشنبه ۱۸ بهمن مهمانی لاله ها در گلزار شهدای سراسر کشور ساعت ۱۴ برگزار می‌شود.🌹
امام زمان(عج) غزل وزن: مفعلول فاعلات مفاعیل فاعلن دل را پر از طراوت عطر حضور کن آقا تو را به حضرت زهرا ظهور کن آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه؟ برگرد و شهر را پر از امواج نور کن شب های جمعه یاد تو بیداد می کند آدینه‌ای ز کوچۀ دنیا عبور کن آقا چقدر فاصله، اندوه، انتظار؟ فکری برای این سفر راه دور کن زین کن سمند حادثه را، تک‌سوار عشق! جان را پر از شراره و غوغا و شور کن آقا چقدر ضجه زنیم و دعا کنیم؟ یا بازگرد، یا دل ما را صبور کن ✍️پروانه نجاتی
روشنی بخش ِ دلِ آل کسا آمده است به تمنّایِ علی خیل گدا آمده است گفته تبریک و پیِ نان و نوا آمده است نوهٔ فاطمه و شیر خدا آمده است رنگ و رخساره ای از حضرتِ حیدر دارد علی اکبرلقبِ شبه پیمبر دارد داده شد جرعه ای از باده به أمّ لیلا بادهٔ کامل و آماده به أمّ لیلا قرعهٔ مادری افتاده به أمّ لیلا چه دل-آرا پسری داده به أمّ لیلا کعبه را گل زده و بازگشایی کرده آن خدایی که علی بن حسین آورده صوتِ زیبایِ اذان؛ دور و برَش می‌گردد قبله حیران شده و دورِ سرش می‌گردد دورِ لبخندِ ملیحِ پدرش می‌گردد پدرش هم که به دورِ پسرش می‌گردد دلِ عاشق شده! با نغمهٔ دلخواه بگو أشهدُ أنّ علیاً ولی الله بگو درس ِ آزادگی و لطف و کرَم را آموخت راهِ ویرانیِ بنیانِ ستم را آموخت سبکِ جنگیدنِ در اوجِ جنم را آموخت از عمو؛ پیر شدن پایِ علَم را آموخت یاعلی گفته و شمشیر گرفتند به دست عمه زینب به تماشایِ دو آیینه نشست ✍️مرضیه عاطفی ❌بعضی بندها برای استفادۀ بهتر هنرجویان گرامی حذف شده است.
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت خبر به دست ملائک به آسمان می رفت تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد به رودخانه تمنای وصل دریا داد به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد به دست مریم اربابمان،مسیحا داد خدا ودیعۀ خود را به ام لیلا داد عروس فاطمه با یک ‌گُلَش بهار آورد برای دلبر کُون و مکان نگار آورد گلاب های جهان مست عطر شب‌بویند هزار شانه‌به‌سر لابه‌لای گیسویند تمام بیشه به دنبال ناز آهویند به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟! حسین در بغل خویش لای‌لایش کرد برای بار نخستین علی صدایش کرد ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت نماز بندگی عرش را به راه انداخت هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت تمام آینه ها را به اشتباه انداخت دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند مرا به دست کسی غیر یار نسپردند تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند فقیرهای درش گرم سروری هستند غلام های حسین از دم اکبری هستند به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند به ذره گر نظر لطف،ماه‌پاره کند اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند به آسمان رود و عرش را نظاره کند هنوز برکۀ ما عکس ماه را دارد گدای پشت درش حکم شاه را دارد نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است همیشه شانه به شانه کنار عباس است به نام حضرت زهرا چقدر حساس است عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین پناه فاطمیات است جان‌پناه حسین مخدّرات برایش نقاب آوردند برای نور جبینش حجاب آوردند حنای سرخ به قصد خضاب آوردند برای باز شکاری عقاب آوردند تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت پدر برای علی‌اکبرش رکاب گرفت دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود به کوری همۀ آن حرامیان حسود حسین با رجز او به وجد آمده بود شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد علی علیِ علی‌اکبر آفرین دارد ✍️بردیامحمدی ❌بعضی بندها برای استفادۀ بهتر هنرجویان گرامی حذف شده است.