eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
جهت همخوانی و زمزمه در کاروانهای پیاده روی اربعین =============== نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا دوباره کربلا غوغا شد ماتم زینب کبری شد واویلا واویلا واویلا من پی ات کوچه گردی کردم خسته از دشمن نامَردَم زینبت زینب سابق نیست یک جهان درد دل آوردم واویلا واویلا واویلا سر به خاک بلا بگذارم خیزو کن چاره ای دلدارم گرفته دست خود برپهلو مادرم آمده دیدارم واویلا واویلا واویلا زنده شد خاطراتم اینجا چیده شد روی نیزه سرها زیر و رو شد تنت با چکمه وای از آن غروب عاشورا واویلا واویلا واویلا بوسه از حنجرت یادم هست نگاه مادرت یادم هست عبا ؛انگشتر و پیراهن غارت پیکرت یادم هست واویلا واویلا واویلا شام پر ماجرا را دیدم وادی بی حیا را دیدم مجلسی که خودت می دانی سر و تشت طلا را دیدم واویلا واویلا واویلا خواهرت ببین تنها مانده اسیر موج غمها مانده تو‌ مزن به رویم جان من رقیه خرابه جا مانده واویلا واویلا واویلا روضه خوانت خرابه جان داد پای راس تو از پا  افتاد آنقدر بوسه زد لبهایت عاقبت شد زغمها آزاد واویلا واویلا واویلا خبر داری که دیدم آزار شد چهل منزل این غم‌تکرار باورت می شود جان من!!! راهم افتاده بین بازار واویلا واویلا واویلا هرچه آمد سرم را دیدی چون هلالی زِ نِی تابیدی دیدمت برزمین افتادی بسکه برنیزه ها  چرخیدی واویلا واویلا واویلا
زمینه اربعین🎙 ویلی یا حسین یا قتیلَ العبرات ایها المحروم یوما من ماء الفرات اشک چشمامه مرحم رو زخمام می میرم آقا برات ایها المحروم یوما مِن ماء الفرات افتادی از پا و زینب رفت از حال تنهای تنها ماندی بین گودال با یه چادر خاکی با یه قلب شکسته مادرت دیده قاتل روی سینه نشسته ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ویلی یا حسین مسلوبا عنه الردا ایها المظلوم یا سید الشهدا خنجر کهنه چی به روزت آورد هستی زینب رو برد ایها المظلوم یا سیدَ الشهدا کشته ی دور از وطن آه ای ارباب تشنه ی صد پاره تن آه ای ارباب نگرانی تو گودال برا غربت خیمه برا شام غریبان برا غارت خیمه ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ویلی یاحسین ایها الشیب الخضیب سید العطشان ایها الخد التریب جای سنگ ای وای مونده رو پیشونی وای از چشمای خونین بعد تو زینب ماند و داغ دوری وای از اون روزی که کنج تنوری روی دستای زینب رد زخم طنابه روی نیزه بمیرم سر طفل ربابه ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای 🎤سیدمجیدبنی فاطمه
❣️﷽❣️ غزل مرثیه اربعین مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند در همان گوشه ی گودال, فدایم کردند دوستانم که نبودند بگریند به من دشمنانم همگی گریه برایم کردند من که خود, راهنمای همه عالم بودم سر خونین تو را راهنمایم کردند! هر کجا خواستم از پای در افتم, دیدم کودکان دست گشودند و دعایم کردند خجلم از تو که گم گشته امانت‌هایت بر سر خار دویدند و صدایم کردند گریه‌ها داشتم از دوری روی تو, ولی خنده‌ها بود که بر اشک عزایم کردند همرهانم که گرفتند غبار از محمل همه در خاک فتادند و رهایم کردند تا دَم مرگ, طرفدار تو بودم ای دوست دشمنان, یکسره تحسین به وفایم کردند این اسارت همه جا عزّت من بود حسین که پیام آور خون شهدایم کردند “میثمم” کوس شهی بر همه عالم زده‌ام سرفرازم که در این کوی, گدایم کردند ✍️غلامرضا سازگار 🎤مجیدطاهری ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
از مسجد سهله رو به راهیم حسین گمگشته ی راه تکیه گاهیم حسین نَملیم نظر کرده سلیمان ما را بر منتقمت یار و سپاهیم حسین ✍🏻مجیدطاهری
💠 روز 💠 💎 گلایه‌کنندگان گرمای هوا در اربعین بخوانند 🔻امام صادق علیه‌السلام: أَنَّ زَائِرَهُ لَیَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا یَقَعُ فَیْئُهُ عَلَى شَیْ‏ءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ، فَإِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ، أَکَلَتْ ذُنُوبَهُ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب‏. وَ مَا تُبْقِی الشَّمْسُ عَلَیْهِ مِنْ‏ ذُنُوبِهِ شَیْئاً، فَیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْب‏ 🚩 زائرِ حسین(ع) وقتى به قصد زیارت از خانه‏‌اش خارج می‌شود، سایه‏‌اش بر چیزى نمی‌افتد، مگر اینکه آن چیز برایش دعا می‌کند و هنگامى که آفتاب بر او بتابد، گناهانش را از بین می‌برد، همان‌طور که آتش هیزم را از بین می‌برد. 📚 کامل الزیارات، صفحه ۲۷۹ •┈┈••✾••┈┈•
امین الله همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین‌الله خلق‌الله می‌آیند صف جن و ملک با زائرانت هم‌قدم هستند به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا به‌ پا، همراه می‌آیند گروهی غرق توصیف‌اند و مستِ مدح چشمانت گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند به شهرت می‌رسند و حال و روز شهر بارانی است پر از بغض‌اند و نم‌نم تا دم درگاه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه‌چشمت آخرش کوتاه می‌آیند ✍️سیدمحمدمهدی شفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال روز اربعین
اربعین مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند در همان گوشه گودال, فدایم کردند دوستانم که نبودند بگریند به من دشمنانم همگی گریه برایم کردند من که خود, راهنمای همه عالم بودم سر خونین تو را راهنمایم کردند! هر کجا خواستم از پای در افتم, دیدم کودکان دست گشودند و دعایم کردند خجلم از تو که گم گشته امانت‌هایت بر سر خار دویدند و صدایم کردند گریه‌ها داشتم از دوری روی تو, ولی خنده‌ها بود که بر اشک عزایم کردند همرهانم که گرفتند غبار از محمل همه در خاک فتادند و رهایم کردند تا دَم مرگ, طرفدار تو بودم ای دوست دشمنان, یکسره تحسین به وفایم کردند این اسارت همه جا عزّت من بود حسین که پیام آور خون شهدایم کردند “میثمم” کوس شهی بر همه عالم زده‌ام سرفرازم که در این کوی, گدایم کردند ✍️غلامرضا سازگار منبع1:نخل میثم2، (1379) ، ص414، قم:حق بین. منبع2:آتش مهر(1394)، ص495،تهران:ستاره قطبی.
یا اخا دستی برون از خاک کن اشک چشم زینبت را پاک کن ای به زینب در یم خون همسخن از گلوی چاک چاک خویشتن ای تکلّم کرده پنهانی سرت زیر چوب خیزران با خواهرت این تو و این دیدۀ دریائی‌ات بر مزار تشنگان سقائی‌ام گر چه دیدم محنت ایام را فتح کردم کوفه را و شام را خصم، پای گریۀ ما خنده کرد صوت قرآن تو ما را زنده کرد خطبۀ من کار صد شمشیر کرد سورۀ کهف تو را تفسیر کرد تا سرت بر نوک نی قاری نشد خون زپیشانی من جاری نشد آنچه گفتی زینبت با خون نوشت بر همه آزادگان قانون نوشت من نوشتم این شعار خون ماست رخ به خون آراستن، قانون ماست من نوشتم، عشق یعنی سوختن مثل آتش بی صدا افروختن آن قدر دور تو گشتم یا حسین تا به خون خود نوشتم، یا حسین قامت خم ، شرح ماتم نامه‌ام پیکر مجروح من غمنامه‌ام هیچ دانی داغ تو با من چه کرد هیچ پرسی با دلم دشمن چه کرد؟ آن قدر دشمن به ما دشنام داد سِیرمان در کوچه‌های شام داد آن، به فرقت بر سر نی سنگ زد دیگری پیش ربابت چنگ زد جای گل می‌ریخت در آن سرزمین سنگ بر ما از یسار و از یمین آن که جسمت را به خون آغشته بود کاش اول زینبت را کشته بود کاش تیری کزکمان خصم جست جای تو بر قلب زینب می نشست کاش من جای تو ای خورشید نور می نهادم چهره بر خاک تنور کاش آن کو چوب می‌زد بر لبت شرم می‌کرد از نگاه زینبت کاش می‌مردم نمی رفتم وطن تا زشش یوسف برم یک پیرهن کاش می‌شد بوسه‌ای از قعر خاک می‌زدم بر آن گلوی چاک چاک کاش این جا چشم نامحرم نبود می‌گشودم بر تو رخسار کبود آن که داغت می‌کند آبش منم شاهدم این اشک دامن دامنم گر چه از من دور آنی، غم نگشت قامتم خم گشت پایم، خم نگشت من که برگرد امامم سوختم پشت در از مادرم آموختم ما دو همرزمیم و دو همسنگریم هم تو هم من هر دو از یک مادریم شد مشخص تا قیامت راه ما دامن زهراست دانشگاه ما ✍️غلامرضا سازگار منبع:نخل میثم2، (1379) ، ص391، قم:حق بین.