eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 💢نهم ربیع‌الاول💢 مدارک و اسناد این مطالب، مشاهده شده و محکم است: ۱.تاریخ قتل خلیفۀ دوم،۲۶ یا ۲۷ ذی‌الحجۀ سال ۲۳هجری است و به نهم ربیع، ربطی ندارد. ۲.روایت«رُفِعَ‌القَلَم» به معنی اینکه در این روز خداوند گناهان را ثبت نمی‌نماید، صحیح نیست. ۳.یکی از دلایل شادی شیعیان در این روز به دلیل کشته شدن "عمربن سعد" به دست "مختارثقفی" بوده است. ۴.نخستین روز امامت امام عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه به شمار می‌آید و شایسته است شیعیان به این روز توجه خاصی داشته باشند و با محوریت قرار دادن آغاز ولایت امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در این روز، به تبیین مسألۀ امامت و ولایت بپردازند؛ چنان که سیدبن طاووس(متوفی۶۶۴ق)این احتمال را بیان می‌کند که شاید شادی و سرور شیعیان در روز نهم ربیع در ابتدا بخاطر همین مناسبت عظیم بوده است، ولی بعدها این شادی دست خوش انحراف شده است. ۵.به حکم مقام معظم رهبری و دیگر بزرگان علمای شیعه، هرگونه گفتار یا کردار و رفتاری که در زمان حاضر، سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمانان شود شرعاً حرام اکید است. ۶.این کتاب‌ها جهت مطالعۀ بیشتر پیشنهاد می‌شود: • «نهم ربیع، جهالت‌ها، خسارت‌ها»، نوشتۀ مهدی مسائلی، چاپ دوم، اصفهان:آرما. • «لعن‌های نامُقدّس(تبیین قوانین و محدودیت‌های تبرّی)»، نوشتۀ مهدی مسائلی، چاپ یازدهم، اصفهان:آرما. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1_1195653104.pdf
حجم: 2.01M
کتاب 《نهم ربیع، جهالت ها، خسارت ها》
مقتل امام حسن عسکری(علیه السلام) وقتی خبر وفات آن حضرت در شهر سامره منتشر شد قیامتى در آن شهر برپا شد از جمیع مـردم صـداى نـاله و فـغـان و شیون بلند شد، خلیفه(معتمد عباسی) در جستجوی فرزند بزرگوار آن حضرت ، جمعى را فرستاد که بر دور خانه آن حضرت نگهبانی دهند و همۀ اتاقها را گشتند شـایـد آن حضرت را پیدا کنند و زنان قابله را فرستاد که کنیزان آن حـضـرت را ببینند که مبادا حمل در آنها باشد، بعد از آن مـتـوجـه تـجهیز امام عسکری شد. همۀ اهل بازارها مطلع شدند صغیر و کبیر و وضیع و شریف مردم در جنازه آن حجت خدا جمع شدند. و در آن روز سـامـره مانند صحراى قیامت بود از کثرت ناله و شیون و گریه مردم، وقتی از غـسل و کفن آن حضرت فارغ شدند خلیفه ابوعیسى را فرستاد که بر آن حضرت نماز بخواند وقتی جـنـازه آن حضرت را براى نماز بر زمین گذاشتند ابوعیسى به نزدیک حضرت آمده و کفن را از روى مـبـارک کنار زد و بـراى رفـع تـهـمـت ازخلیفه، علویان و هاشمیان و امراء و وزراء و نـویـسـندگان و قضات و علماء و سایر اشراف و اعیان را نزدیک طلبید و گفت : بیایید و نـگاه کنید که این حسن بن على فرزندزاده امام رضا (علیه السلام) است که در خانۀ خود به مرگ خود وفات کرده است و کسى آسیبى به او نرسانیده است.[2] 🥀گریز:لایوم کیومک یا اباعبدالله درکربلا، روز یازدهم بعد از ظهر عمربن سعد(ملعون) امر کرد که دختران پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بی مقنعه بر شتران بی جهاز سوار کردند و امام سجاد(علیه السلام) را غل جامعه بر گردنشان گذاشتند و آنها را مانند اسیران ترک و روم از قتلگاه گذراندند، زنها وقتی نظرشان بر بدن پاره پارۀ امام حسین(علیه السلام) و کشتگان افتاد ، شروع کردند به صورتها لطمه زدند و صدا را به ناله و ندبه بلند کردند ، امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:تا دیدم پدر و اهل بیتش را که در خاک و خون کشیده شدند و بدنشان بر روی زمین است و کسی آنها را دفن نکرده است، سینه ام تنگ شد و حالتی به من دست داد که می خواست جان از بدنم مفارقت کند؛ عمه ام زینب(سلام الله علیها) وقتی مرا در این حال دید پرسید این چه حالتی است در تو می بینم؟ ای یادگار پدر و مادر و برادرانم! می بینم می خواهی جان تسلیم کنی! گفتم ای عمه چگونه جزع نکنم و حال آنکه می بینم سید و آقای خودم و برادران و عموها و اهل آنها را که آغشته بخون در این بیابان افتاده و تن آنها عریان و بی کفن است و هیچکس دفنشان نمی کند، گویا آنها را مسلمان نمی دانند.[3] تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر سرهای سروران همه در نیزه ها ببین آن تن که بود پرورشش در کنارتو غلطان به خاک معرکۀ کربلا ببین [2] برگرفته از منتهی الامال، ص487 [3] همان، ص504
شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) نوحه به سبک : همه جا کربلا آسمان نوحه خوان سامرا سینه زن ای خدا شد یتیم حجه ابن الحسن آه و واویلتا رو به قبله شده قبلگاه بشر پدری جان دهد پیش چشم پسر آه و واویلتا در جوانی شده عمر پاکش تمام لرزه افتاده بر پیکر آن امام آه و واویلتا جگرش پاره شد بغض عالم شکست او جگر گوشه ی حضرت فاطمه ست آه و واویلتا (میثم مومنی نژاد)
﷽ امامت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 منتظران قیام مهدی گشته امام در این ماه ربیع ماه خیر الانام برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) امام خاتم است محبوب عالم است مدح گل هر چه بیش واللهِ بس کم است برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) از هود و انبیا قرآن خوانده به ما هدهد خوش خبر آمده از سبا برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) گو ای مرغ سحر از صاحبِ نظر کنعان گلشن شده یوسف کرده گذر برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) داودی نغمه را خوان در باد هوا سلیمان حاکم است بر مُلک قلب ما برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) ✍️مجید طاهری ┈••✾•🌿💐🌿•✾••┈
﷽ امامت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🌷🌿🌷🌿🌷🌿 عالم امكان سراسر نور شد شيعه بعد از سالها مسرور شد پور زهرا تاج برسر مي‌نهد بر همه آفاق فرمان مي‌دهد حكم تنفيذش رسيده از سما نامه اي با مُهر و امضای خدا مي‌نشيند بر سرير عدل و داد آخرين فرمانرواي ابرو باد پادشاه كشور آيينه‌ها تك سوار قصۀ آدينه‌ها امپراتور زمين و آسمان حُكمران سرزمين بي‌دلان پهلوان نامي افسانه‌ها تحت امرش لشگر پروانه‌ها لشگري دارد بزرگ و بي‌بديل افسرانش نوح و موسي و خليل عرشيان و قدسيان فرمانبرش مردمان مهربان كشورش ساحران مصر مبهوتند و مات از نگاه نافذ و افسونگرش ساقيان و مي فروشان جملگي مست لايعقل شدند از ساغرش عالمان حوزه‌هاي علم عشق درس ها آموختند از محضرش نام‌هاي شاعران شيعه را ثبت كرده ابتداي دفترش خيمه‌اي سبز و مُحقّر قصر او پايتختش شهر سبز آرزو خادمان بارگاهش اولياء كاتبان نامه‌هايش اوصياء يوسف مصري سفير دولتش پير كنعان هم وزير دولتش در حريمش قدسيان هو مي‌كشند فطرس و جبريل جارو مي‌كشند خيمه‌اش دارالشفاي خاكيان قبله‌گاه اصلي افلاكيان عطرسيب و ياس دارد خيمه‌اش گرمي و احساس دارد خيمه‌اش بیرق عباس پيش تخت او تكيه گاه لحظه‌هاي سخت او چادري خاكي درون گنجه‌اش گوشواري سرخ بين پنجه‌اش نيمه شبها عقده‌ها وا مي‌كند مخفيانه گنجه را وا مي‌كند ✍️وحید قاسمی 🎤گوشواره:اباصالح اباصالح ┈••✾•🌿💐🌿•✾••┈
﷽ تاریخ ازدواج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) دهم ربیع الاول 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 در آن زمان که مردم مکه، از راه تجارت امرار معاش می‌کردند. خدیجه(سلام الله علیها) نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می‌کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد و داد و ستد داشت، وقتی آوازۀ درستی و امانتداری و خوش خلقی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنید و لقب "محمّد امین" را از او دید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی پیغمبر(علیهماسلام)کرد "محمد امین" را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به داد و ستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه(سلام الله علیها) سود فراوانی بدست آورد. در سفری که پیغمبر برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود "میسره" را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید، در شهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نام "نسطورا" برخورد کردند که او به غلام، از آیندۀ پیغمبر و نبوّت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود. بعد از برگشت از شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم)بود، برای خدیجه (سلام الله علیها)تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با "محمّدامین" نمود و با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش چون "ابوجهل بن هشام" و "عقبة بن ابی معیط" از او خواستگاری کرده بودند، ولی خدیجه که شیفتۀ درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی و جهات معنوی او شده بود، خود پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنت های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائی‌اش را به محمّدد(صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه کرد. محمّدامین(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این پیشنهاد را پذیرفت. مرحوم شیخ صدوق(ره) در كتاب «من لايحضره الفقيه» و شيخ كلينى(ره) در كتاب شريف «كافى» با مقدارى اختلاف، خطبۀ عقدى را كه‌ بوسيلۀ ابوطالب(علیه السلام) ايراد شده نقل كرده‌‌اند كه متن آن طبق روايت‌ شيخ صدوق(ره) اين گونه است: «الحمدلله الذى جعلنا من زرع ابراهيم و ذرية اسماعيل، و جعل لنا بيتا محجوجا و حرما آمنا يجبى اليه ثمرات كل شى‌ء، و جعلنا الحكام على الناس فى بلدنا الذى نحن‌ فيه، ثم ان ابن اخى محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب‌ لايوزن برجل من قريش الا رجح، و لايقاس باحد منهم‌ الا عظم عنه، و ان كان فى المال قل، فان المال رزق حائل ‌و ظل زائل، و له فى خديجه رغبة ولها فيه رغبة، والصداق‌ ما سالتم عاجله و آجله، وله خطر عظيم و شان رفيع و لسان‌ شافع جسيم‌. يعنى: سپاس خداي را كه ما را از كشت و محصول ابراهيم و ذرّيۀ اسماعيل قرار داد و براى ما خانۀ مقدسى را كه مقصود حاجيان است و حرم امنى است كه ميوۀ هر چيز بسوى آن گرد آيد بنا فرمود و ما را در شهرى كه هستيم حاكمان بر مردم قرار داد. سپس برادرزاده‌‌ام محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب(صلی الله علیه و آله و سلم)مردى ‌است كه با هيچ يك از مردان قريش هم وزن نشود جز آن كه از او برتر است، و به هيچ يك از آنها مقايسه نشود جز آن كه بر او افزون ‌است و او اگر چه از نظر مالى كم مال است ولى مال پيوسته در حال دگرگونى و بى‌ ثباتى و همچون سايه‌اى رفتنى است و او نسبت‌ به خديجه(سلام الله علیها) راغب و خديجه(سلام الله علیها) نيز به او مايل است و مهريۀ او را نيز هر چه نقدى و غيرنقدى بخواهيد آماده است و محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) را داستانى بزرگ و شأنى والا و شهرتى عظيم خواهد بود. و در كتاب شريف «كافى» اين گونه است كه پس از اين خطبه‌ عموى خديجه(سلام الله علیها)خواست‌ به عنوان پاسخ ابوطالب(علیه السلام) سخن بگويد ولى به‌ لكنت زبان دچار شد و نتوانست، از اين رو خديجه(سلام الله علیها) خود به سخن ‌آمده گفت: عموجان اگر چه شما به عنوان گواه، اختياردار من هستى،‌ ولى در اختيار انتخاب من، خود شايسته ‌تر از ديگران ‌هستم و اينك اى محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) من خود را به همسرى تو درمى‌آورم و مهريه نيز هر چه باشد به عهدۀ خودم و در مال‌ خودم خواهد بود، اكنون به عموى خود (ابوطالب) دستور ده تا شترى نحر كرده و وليمه‌ اى ترتيب دهد و به نزد همسر خود آی!
ابوطالب(علیه السلام) فرمود: گواه باشيد كه خديجه(سلام الله علیها) محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به همسرى خويش پذيرفت و مهريه را نيز در مال خود ضمانت كرد! برخى از قريشيان با تعجب گفتند: شگفتا! كه زنان ‌مهريه مردان را به عهده گيرند!ابوطالب سخت‌ به خشم آمده روى پاى خود ايستاد و گفت: آرى اگر مردى همانند برادرزادۀ من باشد زنان با گرانبهاترين مهريه خود خواهانش مى‌‌شوند و اگر همانند شما باشند جز با مهريۀ گرانبها حاضر به ازدواج‌ نمى‌شوند! و در روايت‌ خرائج راوندى است كه چون خطبۀ عقد به پايان رسيد و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) برخاست تا به همراه عمويش ابوطالب(علیه السلام) به خانه برود خديجه(سلام الله علیها) به ‌آن حضرت عرض كرد: ...الى بيتك، فبيتى بيتك و انا جاريتك، به سوى خانۀ خود بيا كه خانۀ من خانه تو است و من هم كنيز توأم! ازدواج پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم)با حضرت خديجه (سلام الله علیها) در 10 ربيع الاول پانزده سال قبل از بعثت (25 عام‌ الفيل) بوده است. 💫منبع:سایت دانشنامۀ اسلامی ┈••✾•🌿💐🌿•✾••┈