#امام_حسن علیه السلام
زینب چو حالِ سختِ حسن را نظاره کرد
دامن ز اشک و خونِ جگر پُر ستاره کرد
آمد حسین و کرد چو از حال او سوال
آن جا که کوزه بود به آن سو اشاره کرد
گفتند دردِ خود ز چه درمان نمی کنی
فرمود مرگ را به چه بایِسْت چاره کرد؟
می خواست روزه وا کند از آب کوزه لیک
یا رب چه آب بود که کارِ شراره کرد
پیدا بُوَد که با جگر او چه کرده است
زهری که رخنه در جگر سنگِ خاره کرد
دل رَشحه رَشحه داشت ز زخمَ زبان ولی
تزویرِ همسرش جگرش پاره پاره کرد
جَعده به پاسِ مرحمتِ بی حساب او
در حقّ حضرتش ستم بی شماره کرد
بارانِ تیر بر تن و تابوت او بریخت
تا آن زن سواره به مرکب اشاره کرد
در روضۀ بقیع چو شد دفن پیکرش
آن خاکِ پاک را همه دارُ الزّیاره کرد
یا مجتبی به حالِ "مؤید" نگاه کن
کز چشمِ دل به قبرِ غریبت نظاره کرد
✍️سیدرضامؤید
@ostad_moayed
#امام_حسن علیه السلام
#رباعی
آن لاله که عشق و خون، بهارش بودند
گلهای مدینه داغدارش بودند
آنروز که جای مجتبی خالی بود
در کربوبلا دو یادگارش بودند
✍سیدرضاموید
@ostad_moayed