اربعین
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشه گودال, فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
من که خود, راهنمای همه عالم بودم
سر خونین تو را راهنمایم کردند!
هر کجا خواستم از پای در افتم, دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خجلم از تو که گم گشته امانتهایت
بر سر خار دویدند و صدایم کردند
گریهها داشتم از دوری روی تو, ولی
خندهها بود که بر اشک عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دَم مرگ, طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان, یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آور خون شهدایم کردند
“میثمم” کوس شهی بر همه عالم زدهام
سرفرازم که در این کوی, گدایم کردند
✍️غلامرضا سازگار
منبع1:نخل میثم2، (1379) ، ص414، قم:حق بین.
منبع2:آتش مهر(1394)، ص495،تهران:ستاره قطبی.
یا اخا دستی برون از خاک کن
اشک چشم زینبت را پاک کن
ای به زینب در یم خون همسخن
از گلوی چاک چاک خویشتن
ای تکلّم کرده پنهانی سرت
زیر چوب خیزران با خواهرت
این تو و این دیدۀ دریائیات
بر مزار تشنگان سقائیام
گر چه دیدم محنت ایام را
فتح کردم کوفه را و شام را
خصم، پای گریۀ ما خنده کرد
صوت قرآن تو ما را زنده کرد
خطبۀ من کار صد شمشیر کرد
سورۀ کهف تو را تفسیر کرد
تا سرت بر نوک نی قاری نشد
خون زپیشانی من جاری نشد
آنچه گفتی زینبت با خون نوشت
بر همه آزادگان قانون نوشت
من نوشتم این شعار خون ماست
رخ به خون آراستن، قانون ماست
من نوشتم، عشق یعنی سوختن
مثل آتش بی صدا افروختن
آن قدر دور تو گشتم یا حسین
تا به خون خود نوشتم، یا حسین
قامت خم ، شرح ماتم نامهام
پیکر مجروح من غمنامهام
هیچ دانی داغ تو با من چه کرد
هیچ پرسی با دلم دشمن چه کرد؟
آن قدر دشمن به ما دشنام داد
سِیرمان در کوچههای شام داد
آن، به فرقت بر سر نی سنگ زد
دیگری پیش ربابت چنگ زد
جای گل میریخت در آن سرزمین
سنگ بر ما از یسار و از یمین
آن که جسمت را به خون آغشته بود
کاش اول زینبت را کشته بود
کاش تیری کزکمان خصم جست
جای تو بر قلب زینب می نشست
کاش من جای تو ای خورشید نور
می نهادم چهره بر خاک تنور
کاش آن کو چوب میزد بر لبت
شرم میکرد از نگاه زینبت
کاش میمردم نمی رفتم وطن
تا زشش یوسف برم یک پیرهن
کاش میشد بوسهای از قعر خاک
میزدم بر آن گلوی چاک چاک
کاش این جا چشم نامحرم نبود
میگشودم بر تو رخسار کبود
آن که داغت میکند آبش منم
شاهدم این اشک دامن دامنم
گر چه از من دور آنی، غم نگشت
قامتم خم گشت پایم، خم نگشت
من که برگرد امامم سوختم
پشت در از مادرم آموختم
ما دو همرزمیم و دو همسنگریم
هم تو هم من هر دو از یک مادریم
شد مشخص تا قیامت راه ما
دامن زهراست دانشگاه ما
✍️غلامرضا سازگار
منبع:نخل میثم2، (1379) ، ص391، قم:حق بین.
اربعین حسینی
«چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام
خیز ای لب تشنه از بهر توآب آورده ام»
گر ز من پرسی رثایت بعد تو با من چه کرد
نیمه جانی در برت بهر جواب آورده ام
اشک سرخ و چهره زرد و تن سیاه و مو سفید
همرهم سوغات از شام خراب آورده ام
اشک می بارم ز داغ چارساله دخترت
گر چه پرپر شدگُلت اما گلاب آورده ام
حضرت زین العباد این حجت دادار را
با دلی مجروح از بزم شراب آورده ام
✍️علی انسانی
❣﷽❣
شور🎙
اربعین
تنزل البلاء یعنی اینکه از حرم جا موندم
باز دوباره تنها موندم
اربعین رسید و من هنوز اینجام
تحبس الدعاء یعنی گریمو ندیدی این بار
از گدا بریدی انگار
اما من فقط خودِ تورو میخوام
حسین ، حسین
کار تو بزرگی و کار من که عصیانه
اما از قدیم گفتن بخشش از بزرگانه
... جانِ جانِ جانانی ، تو قدیم الاحسانی ...
تنزل النِّقَم یعنی دوری از شما دشواره
بی حرم میشم آواره
خوش بحال زائرای شیش گوشه
بغض تو گلو یعنی منتظر بمونی یک سال
رو به تو نیاره اقبال
توی قلبم از جدایی آتیشه
حسین ، حسین
روبروی چشمامه ، خاطرات مشایه
کاشکی تا آخر عمرم با تو بودم همسایه
... جانِ جانِ جانانی ، تو قدیم الاحسانی ...
کربلامو هر دفعه از امام رضا میگیرم
راضی باز به این تقدیرم
راه کربلارو رو خودم بستم
اربعین امسالو کاشکی توی مشهد باشم
کفتر رو گنبد باشم
یا امام رضا میبینی دل خستم
آقام ، آقام
تو اگه بخوای میشه تا دوباره زائر شد
با دعای تو بازم اربعین مسافر شد
... جانِ جانِ جانانی ، تو قدیم الاحسانی
🎤سیدمحمدجوادخلیلی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#مرثیه
#شور
#اربعین
https://eitaa.com/joinchat/3859087387Cc3f95260cd
زمزمه اربعین
برادر جان آمدم به سفر
در دیار خطر مانده ام تنها
به خون غلتان گشته پیکرتو
در برابر تو شمر بی پروا
کُشد از کین نوجوانت را
زند سیلی کودکانت را
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰۰۰۰۰۰۰
حسین جانم خم شده کمرم
خون شده جگرم از ره بیداد
ز راه کین کشته شد پسرت
نور چشم ترت اکبر ناشاد
به دل شور و ناله ها دارم
به خون غلتان لاله ها دارم
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
شده کشته یادگار حسن
غمگسار حسین قاسم داماد
ز جور این ظالمان دغا
عاملان جفا داد و صد فریاد
زنند آتش خیمه گاهت را
به خون شویند خیمه گاهت را
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ابوالفصل آن یار و یاور تو
میر لشگر تو آن علمدارت
شده از کین پاره پاره بدن
ای برادر من مهربان یارت
جدا گشته دستش از پیکر
شدم من بی مونس و یاور
ای حسین جانم ای حسین جانم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
حسین جانم بر یتیمان تو
بر عزیزان تو گو چه چاره کنم
در این راه شام و کوفه بگو
بر شکسته دلان چون نظاره کنم
به خوان قرآن از《فرازِ》نی
کنم من راه اسیری طی
ای حسین جانم ای حسین جانم
...........
بر گرفته از کتاب فریاد عطش، اثر استاد مردانی