تکبیتهای پایانی مجالس
🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽
1
هنوز پرچم سرخ حسين منتظر است
گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج
2
بيا که چشم به راه ظهور توست هنوز
سر بريدۀ خون خدا، بنفسي انت!
3
عزيز فاطمه! جدّت حسين در يم خون
تو را صدا زند از حنجر بريده بيا
4
وارث خون خدا و پسر خون خدا!
به خدا خون خدا منتظر توست بيا
5
بر سر گنبد زرين حسين بن علي
پرچم کرب و بلا منتظر توست بيا
6
هنوز پرچم سرخ حسين منتظر است
گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج
7
هنوز پرچم سـرخ حسين مـي گويد
کجاست حجت پروردگار، يا مهدي
8
دعا کنيد که با پرچم امام شهيدان
يگانه منتقم خون کردگار بيايد
9
شعار صبح ظهور تو يالثارات است
به زير پرچم جدّت ، بيا اباصالح
10
درياب مرا در غم سالار شهيدان
اي منتقم خون خدا آجرک الله
#امام_زمان_عج
#تک_بیت
https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
#زمزمه
#شور
#امام_حسین_علیه_السلام
از وقتی که به کام من یه ذره تربتت نشست
دست خودم نبود توی دلم محبتت نشست
عمری از اون روز تا حالا گریه مینکم...
تا نبریم به کربلا گریه میکنم...
گریه میکنم...
تو اشک بده منم برات گریه میکنم...
بارون میشم روی لبات گریه میکنم...
برات قتیل العبرات گریه مینکم...
(( حسین وآآآی... ))
یه وقتی عذرمو نخوای درسته که خیلی بدم
به درد هیچی نخورم سینه زنی که بلدم
با یا حسین با زینبا سینه میزنم...
با ضرب نعل مرکبا سینه میزنم...
سینه میزنم...
تا سینه ام بشه کبود سینه میزنم...
سینه می زنم
به یاد مقتل از وجود سینه میزنم...
سینه می زنم
که شمر رو سینه ی تو بود سینه میزنم...
(( حسین وآآآی... ))
اینا همش کار دله اگه کبوده بدنم
با لاطمات الخدودت من چرا لطمه نزنم؟
به یاد مادر به صورتم لطمه میزنم...
بر خورده بد به غیرتم لطمه میزنم...
لطمه میزنم...
از بین کوچه تا حرم لطمه میزنم...
من ارث زینب می برم لطمه میزنم...
فقط نه اینجا محشرم لطمه میزنم...
(( حسین وآآآی... ))
*🖋️سروده جدید استاد #حاج_مرتضی_طاهری*
*📋مربع ترکیب زیبا در مصیبت #حضرت_علی_اصغر(علیه السلام)*
*🏴شب هفتم محرم سال ۱۴۴۴ قمری*
ماه با اختری بر آمده است
یا غدیر مکرر آمده است
با نبی باز حیدر آمده است
با لباس پیَمبَر آمده است
آمده حجّت ودود حسین
نه زره دارد و نه خود حسین
شیر خوار آمده قیام کند
تا عیان غُربتِ امام کند
عطشش شرحی از صِیام کند
آمده حجّتش تمام کند
نیست تاثیر در جماعتِ ننگ
نرود میخ آهنین در سنگ
با لبِ تشنه حجّتِ معبود
باز خود را معرفی فرمود
بهر طفلی که همره او بود
طلبِ آب زان گروه نمود
شد هدف جای آب، طفل صغیر
گَلوی او دریده شد از تیر
این چه تیری است؟ این چه دیگر شد؟
تیر یا هرچه، غنچه پرپر شد
سر کودک جدا ز پیکر شد
کربلا صحنهای زِ محشر شد
زین مصیبت ملائک آزردند
خون او را به عرش میبردند
#امام_حسین_علیه_السلام
#مرثیه
به روی سینه تو من مدال می بینم
نفس به سینه خود را زوال می بینم
جدا جدا شدی و از خدا جدا نشدی
من این جدا شدنت را وصال می بینم
نه جای نیزه بُوَد این، نه جای شمشیر است
چرا به سینه ی تو من هلال می بینم
شب اول.m4a
زمان:
حجم:
24.24M
مرثیه شب اول
دهه سوم محرم
#حاج_مجیدطاهری
شب دوم-۱.m4a
زمان:
حجم:
15.06M
مرثیه شب دوم
دهه سوم محرم
#حاج_مجیدطاهری
#کوفه_و_شام
لبهای تو مگر چقدر سنگ خورده است؟
قاری من چقدر صدایت عوض شده
تشریف تو به دست همه سنگ داده است
اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده
تو آن حسین لحظهی گودال نیستی
بالای نیزه حال و هوایت عوض شده
وقتی ز روبرو به سرت میکنم نگاه
احساس میکنم که نمایت عوض شده
جا باز کرده حنجرهات روی نیزهها
در روز چند مرتبه جایت عوض شده
طرز نشستن مژههایت به روی چشم
ای نور چشم من به فدایت عوض شده
ما بعد از این سپاه تو هستیم یا حسین
جنگی دگر شده شهدایت عوض شده
✍علی اکبر لطیفیان
باحذف یک بیت
یه عمریه که از غمت/می باره چشمای ترم
چطور دلت میاد بگی /نیام یه بار دیگه حرم
تموم دل خوشی من/همینه که نگا کنی
برا زیارتت آقا/تو اسممو صدا کنی
خیلی وقته دورم از هوات
تنگه این دلم برات
ای قرار من
شبا با خیال روی تو
عازمم به کوی تو
گریه کار من
دورت بگردم _ دوای دردم
اگه بیام به کربلا _برنمیگردم
حسین (نوا)
****
خداروشکر که شامله/دعای مادر توام
بزرگ ترین سعادته/ همین که نوکر توام
بهشت من تویی حسین/بدون تو جهنمه
قشنگ ترین لحظه هام/فقط به زیر پرچمه
دستمو رها نکن فقط
خواهشی دارم ازت
سایه ی سرم
فقط آرزوم شده همین
جانمونم اربعین
باز بیام حرم
ای بی نظیرم_ نعم الامیرم
به پای عشقت _یه روز میمیرم
حسین (نوا)
****
هوامو داشته باش آقا/تو لحظه های آخرم
چشم انتظارتم بیا/به وقت مرگ بالا سرم
همه میرن نمی مونه/ کسی به غیر تو برام
امید دارم که قبر من/روشن میشه با گریه هام
تو شلوغیای محشرم
چشم به راه و مضطرم
دستمو بگیر
قسمت میدم به مادرت
به غمای خواهرت
دستمو بگیر
خط امانم _ آرام جانم
عشق تو جاری _در شریانم
حسین( نوا)
سبک و شعر
محمد ایزدیار
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ... السَّلامُ عَلی مَن تَهَیَّجَ قَلبُها لِلحُسَینِ الْمَظْلُومِ الْعُرْیـانِ، الْمَطْرُوحِ عَلَى الثَّرى،
سلام بر ام المصائب (مادر مصیبتها) زینب کبری ... سلام بر بانویى كه دلش از جاى كنده شد براى حسین مظلوم كه با تنى برهنه بر خاك افتاده،
وَ قـالَتْ بِصَوْت حَزین: بِاَبی مَنْ نَفْسی لَهُ الْفِداءُ، بِاَبِى الْمَهْمُومُ حَتّى قَضى بِاَبِى الْعَطْشـانُ حَتّى مَضى، بِاَبی مَنْ شَیْبَتُهُ
و (در آن حال) با صدایى غمگین گفت: پدرم به فداى كسى كه جانم به قربانش، پدرم به قربان آن كه با دلى پر اندوه از دنیا رفت، پدرم فداى كسى كه لب تشنه شهید شد. پدرم به قربان كسى از محاسنش
تَقْطُرُ بِالدِّماءِ ،اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْ عَلى جَسَدِ اَخیها بَیْنَ الْقَتْلى، حَتّى بَكى لِبُكائِها كُلُّ عَدُوّ وَ صَدیق، وَ رَأَى النّـاسُ
خون می چكید.سلام بر كسى كه گریست بر بدن برادرش در میان كشتگان تا آنجا كه از گریه او هر دشمن و دوستى گریست و مردم
دُمُوعَ الْخَیْلِ تَنْحَدِرُ عَلى حَوافِرِها عَلَى التَّحْقیقِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ تَكَفَّلَتْ وَاجْتَمَعَتْ فی عَصْرِ عاشوراءَ بِبَناتِ رَسولِ اللهِ
اشک خیل را دیدندکه به راستی بر صورتهایشان جاری بود. سلام بر كسى كه سر پرستى كرد و گرد آورد در عصر عاشورا دخترانِ رسول
وَ اَطْفـالِ الْحُسَیْنِ، وَ قـامَتْ لَهَا الْقِیـامَةُ فی شَهـادَةِ الطِّفْلَیْنِ الْغَریبَیْنِ الْمَظْلُومَیْنِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ لَمْ تَنَمْ عَیْنُها لاَِجْلِ
خدا و كودكان حسین (ع) را و قیامت براى او برپا شد در شهادت دو طفل غریب و مظلوم ، سلام بر كسى كه چشمش به خواب نرفت
حِراسَةِ آلِ رَسُولِ اللهِ فی طَفِّ نَیْنَواءَ ، وَ صارَتْ اَسیراً بِیَدِ الاَْعْداءِ ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ رَكِبَتْ بَعیراً بِغَیْرِ وَطاءِ،
بخاطر نگهبانى از خاندان رسول خدا در سرزمین نینوا،و به دست دشمنان اسیر گردید. سلام بر بانویى كه بر شتر بى جهاز سوار گشت
وَ نادَتْ اَخیها اَبَاالْفضْلِ بِهذَا النِّداءِ : اَخی اَبَا الْفضْلِ! اَنْتَ الَّذی اَرْكَبْتَنی اِذا اَرَدْتُ الْخُرُوجَ مِنَ الْمَدینَةِ،
و برادرش ابوالفضل را اینگونه ندا كرد: برادرم! ابوالفضل، تو بودى كه مرا سوار مى كردى وقتى مى خواستم از مدینه بیرون روم.
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ خَطَبَتْ فی مَیْدانِ الْكُوفَةِ بِخُطْبَة نـافِعَة حَتّى سَكَنَتِ الاَْصْواتُ مِنْ كُلِّ نـاحِیَة، اَلسَّلامُ عَلى
سلام بر كسى كه سخنرانى كرد در میدان شهر كوفه ; سخنرانى سودمندى كه آرام شد صداها از هر سو. سلام بر كسى
مَنِ احْتَجَّتْ فی مَجْلِسِ ابْنِ زِیاد بِاحْتِجاجات واضِحَة، وَ قـالَتْ فی جَوابِه بِبَیِّنـات صـادِقَة، اِذْ قـالَ ابْنُ زِیـاد
كه در مجلس پسر زیاد استدلال كرد با دلائل آشكار و گفته هاى او را با دلایل روشن و درست پاسخ داد، آنگاه كه ابن زیاد
لِزَیْنَبَ سَلامُ اللهِ عَلَیْها ؛ كَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِاَخیكِ الْحُسَیْنِ؟ قـالَتْ: مـا رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلاًً ...
به زینب (س) گفت: چگونه دیدى كار خدا را نسبت به برادرت حسین (ع) ؟ فرمود: ندیدم جز زیبایى ...
فرازی از زیارت [مفجعه] حضرت زینب کبری (س)