گفته بودم به حرم آب رسانم که نشد
جرعه ای برلب طفلان برسانم که نشد
هرچه کردم بکشم تیرزچشمم بیرون
اشک حسرت زدوچشمم بفشانم که نشد
شده تسبیحِ باران: یا اباالفضل
نوای چشمه ساران: یا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با کام عطشان: یا اباالفضل
قطره قطره جمع شو دریا شو بریم
دوباره خوش قد و بالا شو بریم
بخدا بچه ها از تو راضی ان
همشون منتظرن پاشو بریم
صدامو تا نشنیدن كاری بكن
گریمو تا ندیدن كاری بكن
صدای اسباشونو نمیشنوی
دم خیمه رسیدن كاری بكن
به سرت عمود آهنین زدن
تو حسین شدى برا همین زدن
کمر تو کمر من و شکست
تا زمین خوردى من و زمین زدن
• امام وقتی بر بالین برادرآمد،خواست تا او را بردارد عباس چشم بازکرد و متوجه شد؛پرسید برادرجان!مراکجا می بری؟ فرمود«به خیمه ها» عرض کرد :برادرجان! تو را به حق جدّت رسول خدا قسم می دهم مرا به خیمه ها نبر و بگذار همین جا باشم؛ امام فرمود:چرا برادرم؟ عرض کرد:من از دخترت سکینه (خجالت می کشم) چون به او وعدۀ آب داده بودم، علاوه براین من علمدار سپاه تو بودم،چنانکه اصحاب تو مرا کشته ببینند توانشان کم می شود؛ امام فرمود : خدای متعال به تو جزای خیر دهد که در حیات و مماتت یاور من بود!»
امام سر عباس را به دامن گرفت و خون چشمش را پاک کرد، متوجه شد که (عباس)گریه می کند،پرسید:« ابالفضل چرا گریه می کنی؟عرض کرد:برادرجان! ای نور دیده ام چگونه نگریم با اینکه تو بربالین منی و سرم را از خاک برداشته و بردامن گرفته ای ساعتی دیگر (کسی نیست) که سرمبارک تورا از خاک بردارد و خاک از چهره ات پاک کند؛ امام نشسته بود که ناگاه عباس آهی کشید و و روح پاکش پرواز کرد؛ امام با صدای بلند فرمود:وااخاه ، وا عباساه! «آه برادرم، آه عباسم» وقتی عباس به شهادت رسید امام فرمود الان کمرم شکست و توانم کم شد»
منبع:فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام)
شعراول مجلس📝
وزن : مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلن
بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
تا آشنای عشق شدم زاهل رحمتم
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در عشق دیدن تو هواخواه غربتم
دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
ای خضر ِپیخجسته! مدد کن به همتم
دورم به صورت از در دولتسرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم
گوشواره:مهدی بیابیاگل نرجس بیابیا
🏴مرثیه4📜
شب عاشورا
شب عاشورا امام حسین(علیهالسلام) با حضرت زینب(سلام الله علیها)صحبت کرد و وقایع روز عاشورا را برای حضرت زینب(سلاماللهعلیها)توضیح داد. زینب(سلاماللهعلیها)بیقراری کرد؛ سیلی به صورت زد...و بیهوش شد و بر زمین افتاد؛ امام او را آرام کرد و دلداری داد و او را به صبر و شکیبایی دعوت کرد؛شب عاشورا امام حسین(علیهالسلام)حضور داشت و حضرت زینب(سلامالله علیها) را دلداری داد و او را آرام کرد؛ اما امان از عصر عاشورا، زینب(سلاماللهعلیها)همۀ زنان و بچهها را دلداری میداد و آرام میکرد؛ اما چه کسی حضرت زینب(سلاماللهعلیها) را دلداری بدهد؟تسکین دهندهای به غیر از کعب نی و تازیانه و شعلههای آتش نبود.
گریزهای مداحی،ص301
#مرثیه
🌹السلام علیک یا اباعبدالله الحسین🌹
▪️اشعار و سبک های شب عاشورا▪️
#شعر_و__سبک_مداحی
#شب_عاشورا
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مداحی
#شعر_مداحی
#نوحه