eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
ما پاسداران حریم اهل بیتیم در رجم شیطان ما رمیتَ اذ رمیتیم امروز امید اهل بیت این سرزمین است ایران ما ملک امیرالمؤمنین است ما هم‌قسم با حاج قاسم ایستادیم مثل ابومهدی مقاوم ایستادیم قاری «قالوا ربنا اللهیم» آری «ثم استقاموا»، مرد این راهیم آری در راه حق از معبر دنیا گذشتیم با اذن موسی از دل دریا گذشتیم ما اربعینی ها سپاه قدس داریم از کربلا آهنگ راه قدس داریم آن قبلهء دل، مسجد ذوقبلتین است تکبیرة الاحرام، لبیک حسین است از "جاء نصرالله و الفتح" است پیدا پایان پذیرفته است «امهلهم رویدا» امروز مرز کفر با اسلام شام است یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است ما فاتحان بدر و خیبر بی قراریم امروز عزم محو اسرائیل داریم برخیز «سبحان الذی اسری» بخوانیم مدح علی تا مسجدالاقصی بخوانیم "والفجر" با زهرا "لیال عشر" داریم "والشمس" با خورشید، حشر و نشر داریم در سایه اش آیات فتح و نصر با ماست "والعصر" الطاف ولی عصر با ماست ✍سید محمد رضا یعقوبی
💥یک نکته مهم و سرنوشت ساز برای مداحان 💥 امیرالمومنین: 《وَ قَالَ (عليه السلام): مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ، خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ. كسى كه به كارهاى مختلف بپردازد نقشه ها و تدبيرهايش به جايى نمى رسد.》(حکمت یا کلمات قصار۴۰۳ نهج البلاغه) درباره این موضوع مهم در صفحه ذیل، بیشتر مطالعه فرمایید👇
هدایت شده از دکتر مجید طاهری
در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) کیست که در مدحش از، شعر کمر بشکند کیست که جبریلِ عشق، آمده پَر بشکند کیست که بازار او ،بزم شکر بشکند لحظه‌ی تحویل اوست، دور قمر بشکند هیج تعجب مکن، کعبه اگر بشکند آمده خاک نجف، قیمتِ زر بشکند . حرف غزل را مزن ؛ بحر مطنطن بخوان جان رجز را بکش ؛ شعر مدوّن بخوان مدح علی را فقط ، از لب دشمن بخوان حیرت مردان ببین، وصف تهمتن بخوان مرکب طفلش بگو ، مردِ یَل افکن بخوان شاه به کوی گداش، تاج به سر بشکند . بر در حیدرِ بکوب، یکسره هِی در بکوب بر روی این آستان، عشق کن و سر بکوب حلقۀ این در بگیر ، مثل پیمبر بکوب نام علی را به دل، با قلم زر بکوب بر روی دُرّ نجف ؛ حضرت حیدر بکوب فاطمه گفته است تا ، چشم نظر بشکند . ضربۀ شمشیر کیست ، بر تن بسیارها چرخش تیغِ دو دَم، کرده تلنبارها وقت فرار است وای ؛ آمده کرّارها لشکری از عمرو عاص، لشکر سردارها رفت و به جا مانده است، از همه شلوارها زیر قدم های او ، کوه و کمر بشکند . آی جماعت نظر ، بر در خیبر کنید ضرب یدالله را ، خورده و از بر کنید ضربۀ عباس را ، چند برابر کنید یا‌ که همه خویش را ، بندۀ قنبر کنید یا‌ که همه در روید، مقنعه بر سر کنید قبل رجز خوانی‌ اش، هرچه سپر بشکند . از ازل آوازه‌ اش، از همه دوران گذشت بر لب نوح آمد و ، نوح زِ طوفان گذشت گفت علی یوسف و، از شب زندان گذشت کرد توسل به او، محنت کنعان گذشت جان پیمبر شد و، آمد و از جان گذشت دوش نبی رفت تا، بت به تبر بشکند . گاه نشسته است با ، میثم خرما فروش گاه شده چاه کَن ، برزگری سخت کوش گاه کشد نیمه شب، بارِ یتیمان به دوش بارِ زنی می‌ کشد، طعنۀ او هم به گوش این که فقط با نمک، نان جوین کرده نوش فاطمه از گریه‌ اش، وقت سحر بشکند . . ✍️حسن لطفی
جهان آبستن ذبحی عظیم است ای جهان داران! کمین کردند شرح سینهٔ ما را کمان داران جهان آبستن رودی ست از خون، خونِ خونِ خون جهان ما فلسطین است، هان والتین والزیتون فلسطین غربت سنگی در انبوه فلاخن‌هاست شکوه سنگ و سنگرها، نبرد آه و آهن‌هاست زمین قدس رنگین است از پیکار پیکرها هوای قبة الصخره‌ست معراج کبوترها نخستین قبلهٔ اسلام غرق خون نخواهد ماند دگر بیت المقدس بندی صهیون نخواهد ماند سلیمان‌وار می‌آیند اصحاب سلیمانی و معبد پاک خواهد شد ز هیکل‌های شیطانی سرانجام این سکوت سنگ‌ها فریاد خواهد شد در آن صبحی که نزدیک است قدس آزاد خواهد شد که دنیا یوسف گم‌گشته را پیدا کند در قدس و عیسی اقتدا بر یوسف زهرا کند در قدس ✍ منبع:عقیق شعر
شعری به ترتیب حروف الفبا در وصف حضرت معصومه(سلام الله علیها) ا) ای خاک درت تاج سرم خواهر سلطان ب) بیمه شده با فیض دمت کشورِ ایران پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو ج) جبریل برد سجده به خاکِ تو کماکان چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت ح) حس میکنم اینجاست همان مرقدِ پنهان خ) خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند د) دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است ر) رَه یافته هر کس که در آن روضه‌ی رضوان ز) زوار تو آری همه از اهل بهشتند ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیه‌ی قران س) سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب ش) شد زانکه نمک‌گیر تو ای حضرتِ باران ص) صحن تو جلا داده دل و دیده ی ما را ض) ضمنا شده حاتم ز کراماتِ تو حیران ط) طوفِ حرمت را ز خدا خواسته مریم ظ) ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن ع) عمریست که از قلبِ محبانِ خود از لطف غ) غم برده‌ای ای مرجعِ تقلیدِ کریمان ف) فرمود چه خوش عالمی از جنس حقیقت ق) قم گشته ز فیض حرمت مرکز ایمان ک) کی دم بتوان زد ، زِ تو با مصرع شعری گ) گر إذن به شاعر ندهد خالقِ منان ل) لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد م) محشر بشود دیده ی ما چون همه گریان ن) نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقینا و) وقتی که غلامانِ تو هستند بزرگان ه) هستیِ غریب الغربا ، عمه‌ی سادات ی) یک لحظه از این بی سر و پا روی مگردان ✍️ناشناس
دلم زار و حزینه چون ننالم وجودم آتشینه چون ننالم بمو واجن که طاهر چند نالی چو مرگم در کمینه چون ننالم ................................................................ واجن=بازگویند باباطاهر همدانی، (۱۳۷۰). دوبیتی های باباطاهرهمدانی، به تصحیح مهدی الهی قمشه ای، تهران:ناس. صفحه71
خوشم که دیدۀ ما را پر آب می‌بینی مگو که پای دو چشمم سراب می‌بینی تو اشک می‌دهی و من، از این هراسم که دوباره مستحقم بر عذاب می‌بینی فراری‌ام ز خودم گوشه‌ای پناهم ده اگرچه حال دلم را خراب می‌بینی صفات بنده ندارم که مضطرب هستم چقدر در دل من اضطراب می‌بینی تویی که نیمه شب از بسترم کنی بیدار اگرچه سخت مرا غرق خواب می‌بینی به حُبّ فاطمه نورانی‌ام کنی وقتی دوباره قلب مرا در حجاب می‌بینی قسم به حیدرکرار خاکم از نجف است مرا چو خاک رهِ بوتراب می‌بینی به احترام سحرهای کربلا العفو یقین دعای مرا مستجاب می‌بینی گناهکارم و دانم به اعتبار حسین گناههای مرا هم ثواب می‌بینی شنیده‌ام که به احسان گریه بر ارباب کتاب جرم مرا بی حساب می‌بینی تو خواستی که دلم یاد شاه عطشان کرد همان که بین دوتا نهر آب می‌بینی به شیرخوار عطش دیدۀ حسین قسم همیشه گریۀ ما بر رباب می‌بینی (خوانده شده توسط حاج منصور ارضی)
مهمانسرای گریه و ماتم شده دلم بهرجلوس عشق فراهم شده دلم ما را که یامجیر و اجرنا عوض نکرد دلتنگ روضه های محرم شده دلم حاج علی انسانی
این غزل زیبا از صائب، مناجات گونه‌ای محزون و سوزناک است که برای مجالس مناجات و دعا و ختم، مناسب به نظر می‌رسد: کوثرِ بیداربختی، دیدۀ گریان ماست گَردۀ صحرای محشر، سینۀ سوزان ماست هر که دارد قطرۀ اشکی، ز ما دارد نظر هر که دارد آه گرمی، از دل سوزان ماست وجد ما ذرات عالم را به رقص آورده است هر کجا سرگشته ای یابید، سرگردان ماست هر که را با ما سر دعوی‌ست، میدان است و گوی! داغ سودا نقطۀ بسم الَهِ دیوان ماست با گلستانی که ما را آشنایی داده اند آسمان ها سبزۀ بیگانۀ بستان ماست شور محشر، میهمانِ زخم ما، امروز نیست مدتی شد این نمکدان بر کنار خوان ماست چون فَلاخَن بر شکم، سنگ از قناعت بسته ایم سنگ اگر در پلۀ روزی بُوَد، دوران ماست عمر ما چون موج، دایم در کشاکش می رود روزیِ ما چون صدف هر چند در دامان ماست ما چو طفلان، تن به شغل خاکبازی داده ایم ورنه گوی آسمان ها در خم چوگان ماست در ریاض ما نروید سرو اقبال بلند بخت خرم، سبزۀ بیگانۀ بستان ماست دست ما در بند چین آستین افتاده است ورنه تیغ کهکشان در قبضۀ فرمان ماست نیست آیین تکلف شیوۀ ارباب فقر هر که روزی از دل خود می خورد مهمان ماست برگ عیش کوچه گردانِ جنون، در باغ نیست چون شوند آزاد طفلان، فصل گلریزان ماست گر دل ما کعبۀ غم نیست صائب از چه روی روی غم هر جا که باشد در دل ویران ماست؟ (صائب تبریزی) کلاسهای مداحی استادمجیدطاهری(عمومی، خصوصی و حضوری،مجازی)تماس با شمارۀ 02133250930 تماس در فضای مجازی با شمارۀ 09905286200
حضرت علی اصغر(علیه السلام) تشنه شدی و ساقه ی شعله ورت شکست چون چوبِ خشک هر دو لب لاغرت شکست هر سو دوید مادر تو زمزمی نبود طفل ذبیح خیمه، دل هاجرت شکست با گریه ی تو هر دویمان آب می شویم با گریه ات غرور پدر مادرت شکست نامت علی است، محترمی مثل مرتضی این احترام، ارثیه ی حیدرت شکست می خواستم برای تو کاری کنم، نشد خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست تا باد تیر حرمله از چله اش گذشت مانند یاس خشک شده حنجرت شکست تیزی یک پر از سه پر تیر، ذره ای بر بازویت کشید، عزیزم پرت شکست این حجم تیر کل تنت را گرفته است مانند مادرم همه ی پیکرت شکست خون گلوی تو به روی صورت من است از بس که بی هوا قدح کوثرت شکست با فکر پاسخی که بگویم به مادرت بُهتم کنار جسم و تن بی سرت شکست حالا که می روی ز چه لبخند می زنی؟! قد مرا همین نظر آخرت شکست ✍محمد جواد شیرازی
حضرت علی اصغر(علیه السلام) زخم را اینبار بر قلب پدر می‌خواستند مادر بی تاب را بی تاب تر می‌خواستند این هدف انگار با اهداف دیگر فرق داشت که برایش تیر انداز قَدَر می‌خواستند دشمن نام علی بودند... ورنه چله ها تیرشان تک شعبه هم میشد اگر می‌خواستند تیغ های ظالم بی رحم، خون می ریختند نیزه های وحشی خونخوار، سر می‌خواستند از کبوترها کبوتروار تر پرواز کرد گرچه او را کودکی بی بال و پر می‌خواستند ✍رضا حاج حسینی