eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
611 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه🎙 مناجات با امام زمان(عج) وزن عروضی:مفعولُ فاعلاتن مفعولُ فاعلاتن گل با صفاست اما بی تو صفا ندارد گر بر رُخت نخندد در باغ جا ندارد ای وصل تو شکیبم ای چشم تو طبیبم بازآ که درد هجران بی تو دوا ندارد فریاد بی صدایم در سینه حبس گشته از بسکه ناله کردم آهم صدا ندارد کعبه تویی نه کعبه زمزم تویی نه زمزم سعی صفا و مروه بی تو صفا ندارد هرکس تو را ندارد جز بی کسی چه دارد جز بی کسی چه دارد هر کس تو را ندارد ✍غلامرضاسازگار گوشواره:یابن الحسن یامهدی
دلم زار و حزینه چون ننالم وجودم آتشینه چون ننالم بمو واجن که طاهر چند نالی چو مرگم در کمینه چون ننالم ................................................................ واجن=بازگویند باباطاهر همدانی، (۱۳۷۰). دوبیتی های باباطاهرهمدانی، به تصحیح مهدی الهی قمشه ای، تهران:ناس. صفحه71
خوشم که دیدۀ ما را پر آب می‌بینی مگو که پای دو چشمم سراب می‌بینی تو اشک می‌دهی و من، از این هراسم که دوباره مستحقم بر عذاب می‌بینی فراری‌ام ز خودم گوشه‌ای پناهم ده اگرچه حال دلم را خراب می‌بینی صفات بنده ندارم که مضطرب هستم چقدر در دل من اضطراب می‌بینی تویی که نیمه شب از بسترم کنی بیدار اگرچه سخت مرا غرق خواب می‌بینی به حُبّ فاطمه نورانی‌ام کنی وقتی دوباره قلب مرا در حجاب می‌بینی قسم به حیدرکرار خاکم از نجف است مرا چو خاک رهِ بوتراب می‌بینی به احترام سحرهای کربلا العفو یقین دعای مرا مستجاب می‌بینی گناهکارم و دانم به اعتبار حسین گناههای مرا هم ثواب می‌بینی شنیده‌ام که به احسان گریه بر ارباب کتاب جرم مرا بی حساب می‌بینی تو خواستی که دلم یاد شاه عطشان کرد همان که بین دوتا نهر آب می‌بینی به شیرخوار عطش دیدۀ حسین قسم همیشه گریۀ ما بر رباب می‌بینی (خوانده شده توسط حاج منصور ارضی)
مهمانسرای گریه و ماتم شده دلم بهرجلوس عشق فراهم شده دلم ما را که یامجیر و اجرنا عوض نکرد دلتنگ روضه های محرم شده دلم حاج علی انسانی
یا مَن اَرْجوهْ ! ببین دیدهٔ گریان دارم ذکرِ اَلعَفو به لب،حاجتِ غفران دارم همه خوبان به مناجات و دعا مشغولند من زِ تأثیرِ گنه حالِ پریشان دارم بسکه نَفسانیَتَم شعله به جانم انداخت خجلت از عترت و شرم از رخِ قرآن دارم یادِ تاریکی قبر و لحد و حشر و صراط دلِ آتشکده و سینه سوزان دارم خسته از معصیتم، کن به گدا لطف حسین من به آقاییِ بی حدّ تو ایمان دارم بدم اما ز غمِ کرببلایت عمری است ناله بر مرثیه های لبِ عطشان دارم یادِ آن پیکرِ زیرِ سُمِ اسبان رفته در دل غمزده ام درد فراوان دارم باحذف دوبیت، به دلیل ایراد قافیه
غزل مناجات🎙 اول مجلس من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج
ای کاش که انتظار، واجب می‌شد دل‌ها به ظهورِ عشق، راغب می‌شد آن یار سفر کرده به ما سر می‌زد این شهر اگر چو دِیْرِ راهب می‌شد
﷽ امام رضا(علیه السلام) مرا ز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی چه شد که با همه جرم و خطا پذیرفتی به جای آنکه رهایم کنی رهم دادی کرم نمودی و گفتی بیا پذیرفتی تو شهریار وجودی به رأفتت نازم که دسته دسته به کویت گدا پذیرفتی در این چمن گل بی عیب می خرند ولی مرا تو با همۀ عیب ها پذیرفتی کرامت تو به من مهلت سوال نداد که خود صدا زدی و بی صدا پذیرفتی جحیم از گنه من به تنگ آمده بود تو در بهشتِ حریمت مرا پذیرفتی به رأفت تو بنازم که با تمام بدی مرا در این حرم باصفا پذیرفتی تو زاده ی علی مرتضائی و همه را به شیوه ی علیِ مرتضی پذیرفتی به جان فاطمه راضی مشو به اخراجم کنون که از کرمت یا رضا پذیرفتی منم کسی که امام رئوف راهم داد تویی که «میثم» بیچاره را پذیرفتی ✍️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
عج الله تعالی فرجه بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت همیشه یار دل من! خدا نگه‌دارت! چو اشک بر سر بازارِ دیده پای گذار الا که گرم‌تر از محشر است بازارت! نشسته‌اند به راه و ستاده‌اند به صف پیمبران الهی به شوق دیدارت سلامت دو جهان را به هیچ انگارد عنایتی که تو داری به جان بیمارت مرا دمی ز کمند غمت رهایی نیست که بوده این دل ما دم به دم گرفتارت رسان به تُربتِ زهرا سلامِ ما و بگو بِده زِ دور جوابِ سلامِ زوّارت سری ز پنجره ی خانه‌ات درآر و ببین به صد امید نشستیم پشت دیوارت قبول شعر "مؤیّد" نکوترین صله است قبول کن، که نباشد جز این سزاوارت ✍️سیدرضاموید
یا مَن اَرْجوهْ ! ببین دیدهٔ گریان دارم ذکرِ اَلعَفو به لب،حاجتِ غفران دارم همه خوبان به مناجات و دعا مشغولند من زِ تأثیرِ گنه حالِ پریشان دارم بسکه نَفسانیَتَم شعله به جانم انداخت خجلت از عترت و شرم از رخِ قرآن دارم یادِ تاریکی قبر و لحد و حشر و صراط دلِ آتشکده و سینه سوزان دارم خسته از معصیتم، کن به گدا لطف حسین من به آقاییِ بی حدّ تو ایمان دارم بدم اما ز غمِ کرببلایت عمری است ناله بر مرثیه های لبِ عطشان دارم یادِ آن پیکرِ زیرِ سُمِ اسبان رفته در دل غمزده ام درد فراوان دارم باحذف دوبیت، به دلیل ایراد قافیه
وزن:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلان چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین با زبانِ اشک‌های بی صدا گفتم: حسین در مناجات شب جمعه نمی‌دانم چه شد خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین عاشقی گفت: آنچه می‌خواهد دل تنگت بگو... با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم' حسین... ✍️علی ذوالقدر
﷽ امام رضا(علیه السلام) مرا ز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی چه شد که با همه جرم و خطا پذیرفتی به جای آنکه رهایم کنی رهم دادی کرم نمودی و گفتی بیا پذیرفتی تو شهریار وجودی به رأفتت نازم که دسته دسته به کویت گدا پذیرفتی در این چمن گل بی عیب می خرند ولی مرا تو با همۀ عیب ها پذیرفتی کرامت تو به من مهلت سوال نداد که خود صدا زدی و بی صدا پذیرفتی جحیم از گنه من به تنگ آمده بود تو در بهشتِ حریمت مرا پذیرفتی به رأفت تو بنازم که با تمام بدی مرا در این حرم باصفا پذیرفتی تو زاده ی علی مرتضائی و همه را به شیوه ی علیِ مرتضی پذیرفتی به جان فاطمه راضی مشو به اخراجم کنون که از کرمت یا رضا پذیرفتی منم کسی که امام رئوف راهم داد تویی که «میثم» بیچاره را پذیرفتی ✍️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈