شعری به ترتیب حروف الفبا
در وصف حضرت معصومه(سلام الله علیها)
ا) ای خاک درت تاج سرم خواهر سلطان
ب) بیمه شده با فیض دمت کشورِ ایران
پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک
ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران
ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو
ج) جبریل برد سجده به خاکِ تو کماکان
چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت
ح) حس میکنم اینجاست همان مرقدِ پنهان
خ) خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند
د) دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان
ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است
ر) رَه یافته هر کس که در آن روضهی رضوان
ز) زوار تو آری همه از اهل بهشتند
ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیهی قران
س) سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب
ش) شد زانکه نمکگیر تو ای حضرتِ باران
ص) صحن تو جلا داده دل و دیده ی ما را
ض) ضمنا شده حاتم ز کراماتِ تو حیران
ط) طوفِ حرمت را ز خدا خواسته مریم
ظ) ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن
ع) عمریست که از قلبِ محبانِ خود از لطف
غ) غم بردهای ای مرجعِ تقلیدِ کریمان
ف) فرمود چه خوش عالمی از جنس حقیقت
ق) قم گشته ز فیض حرمت مرکز ایمان
ک) کی دم بتوان زد ، زِ تو با مصرع شعری
گ) گر إذن به شاعر ندهد خالقِ منان
ل) لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد
م) محشر بشود دیده ی ما چون همه گریان
ن) نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقینا
و) وقتی که غلامانِ تو هستند بزرگان
ه) هستیِ غریب الغربا ، عمهی سادات
ی) یک لحظه از این بی سر و پا روی مگردان
✍️ناشناس
#شب_جمعه
#مناجات
خوشم که دیدۀ ما را پر آب میبینی
مگو که پای دو چشمم سراب میبینی
تو اشک میدهی و من، از این هراسم که
دوباره مستحقم بر عذاب میبینی
فراریام ز خودم گوشهای پناهم ده
اگرچه حال دلم را خراب میبینی
صفات بنده ندارم که مضطرب هستم
چقدر در دل من اضطراب میبینی
تویی که نیمه شب از بسترم کنی بیدار
اگرچه سخت مرا غرق خواب میبینی
به حُبّ فاطمه نورانیام کنی وقتی
دوباره قلب مرا در حجاب میبینی
قسم به حیدرکرار خاکم از نجف است
مرا چو خاک رهِ بوتراب میبینی
به احترام سحرهای کربلا العفو
یقین دعای مرا مستجاب میبینی
گناهکارم و دانم به اعتبار حسین
گناههای مرا هم ثواب میبینی
شنیدهام که به احسان گریه بر ارباب
کتاب جرم مرا بی حساب میبینی
تو خواستی که دلم یاد شاه عطشان کرد
همان که بین دوتا نهر آب میبینی
به شیرخوار عطش دیدۀ حسین قسم
همیشه گریۀ ما بر رباب میبینی
(خوانده شده توسط حاج منصور ارضی)
این غزل زیبا از صائب، مناجات گونهای محزون و سوزناک است که برای مجالس مناجات و دعا و ختم، مناسب به نظر میرسد:
کوثرِ بیداربختی، دیدۀ گریان ماست
گَردۀ صحرای محشر، سینۀ سوزان ماست
هر که دارد قطرۀ اشکی، ز ما دارد نظر
هر که دارد آه گرمی، از دل سوزان ماست
وجد ما ذرات عالم را به رقص آورده است
هر کجا سرگشته ای یابید، سرگردان ماست
هر که را با ما سر دعویست، میدان است و گوی!
داغ سودا نقطۀ بسم الَهِ دیوان ماست
با گلستانی که ما را آشنایی داده اند
آسمان ها سبزۀ بیگانۀ بستان ماست
شور محشر، میهمانِ زخم ما، امروز نیست
مدتی شد این نمکدان بر کنار خوان ماست
چون فَلاخَن بر شکم، سنگ از قناعت بسته ایم
سنگ اگر در پلۀ روزی بُوَد، دوران ماست
عمر ما چون موج، دایم در کشاکش می رود
روزیِ ما چون صدف هر چند در دامان ماست
ما چو طفلان، تن به شغل خاکبازی داده ایم
ورنه گوی آسمان ها در خم چوگان ماست
در ریاض ما نروید سرو اقبال بلند
بخت خرم، سبزۀ بیگانۀ بستان ماست
دست ما در بند چین آستین افتاده است
ورنه تیغ کهکشان در قبضۀ فرمان ماست
نیست آیین تکلف شیوۀ ارباب فقر
هر که روزی از دل خود می خورد مهمان ماست
برگ عیش کوچه گردانِ جنون، در باغ نیست
چون شوند آزاد طفلان، فصل گلریزان ماست
گر دل ما کعبۀ غم نیست صائب از چه روی
روی غم هر جا که باشد در دل ویران ماست؟
(صائب تبریزی)
کلاسهای مداحی استادمجیدطاهری(عمومی، خصوصی و حضوری،مجازی)تماس با شمارۀ
02133250930
تماس در فضای مجازی با شمارۀ
09905286200
حضرت علی اصغر(علیه السلام)
تشنه شدی و ساقه ی شعله ورت شکست
چون چوبِ خشک هر دو لب لاغرت شکست
هر سو دوید مادر تو زمزمی نبود
طفل ذبیح خیمه، دل هاجرت شکست
با گریه ی تو هر دویمان آب می شویم
با گریه ات غرور پدر مادرت شکست
نامت علی است، محترمی مثل مرتضی
این احترام، ارثیه ی حیدرت شکست
می خواستم برای تو کاری کنم، نشد
خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست
تا باد تیر حرمله از چله اش گذشت
مانند یاس خشک شده حنجرت شکست
تیزی یک پر از سه پر تیر، ذره ای
بر بازویت کشید، عزیزم پرت شکست
این حجم تیر کل تنت را گرفته است
مانند مادرم همه ی پیکرت شکست
خون گلوی تو به روی صورت من است
از بس که بی هوا قدح کوثرت شکست
با فکر پاسخی که بگویم به مادرت
بُهتم کنار جسم و تن بی سرت شکست
حالا که می روی ز چه لبخند می زنی؟!
قد مرا همین نظر آخرت شکست
✍محمد جواد شیرازی
حضرت علی اصغر(علیه السلام)
زخم را اینبار بر قلب پدر میخواستند
مادر بی تاب را بی تاب تر میخواستند
این هدف انگار با اهداف دیگر فرق داشت
که برایش تیر انداز قَدَر میخواستند
دشمن نام علی بودند... ورنه چله ها
تیرشان تک شعبه هم میشد اگر میخواستند
تیغ های ظالم بی رحم، خون می ریختند
نیزه های وحشی خونخوار، سر میخواستند
از کبوترها کبوتروار تر پرواز کرد
گرچه او را کودکی بی بال و پر میخواستند
✍رضا حاج حسینی
شور◾️
کی می تونه غیرازتومرهم غمها باشه
کی می تونه غیراز تو این همه آقا باشه
توئی که یه عمره جز بدی ندیدی از من
نگو نگوکه دل بریدی از من
نگو که دیگه ناامیدی از من
منی که یه عمره سوختم پای غم تو
دلم خوشه آقا به کرم تو
دلم پرمی زنه تا حرم تو
منی که هر بار زمین خوردم گفتم حسین
اسم تو رو بردم گفتم حسین
-------
کی می تونه غیرازتو امیر دنیا باشه
کی می تونه غیراز تو این همه آقا باشه
توئی که یه عمره دستمو رها نکردی
بدم به بدیام نگا نکردی
منو از نوکرات سوا نکردی
منی که به غیراز عشقتو چیزی ندارم
آقا بدون تو بی کس و کارم
می شه لحظۀ مرگ باشی کنارم
منی که روزای بی یاری گفتم حسین
وقت گرفتاری گفتم حسین
هربارزمین خوردم گفتم حسین
اسم تو رو بردم گفتم حسین
----------
کی می تونه غیرازتوخونۀ دلها باشه
کی می تونه غیرازتو( این همه آقا باشه)2
توئی که یه عمره اسمته دوای دردم
ببین دوباره من هواتو کردم
اگه اونجا بیام برنمی گردم
منی که یه عمره از شما بها گرفتم
من از دست خودت شفا گرفتم
آقا برات کربلا گرفتم
منی که با هر تپش هرم گفتم حسین
با قلب پر دردم گفتم حسین
حسین سیب سرخی
#شعر_و__سبک_مداحی
#شب_هفتم_محرم
#آموزش_مداحی
#شعر_مداحی
#شور
#حسین_سیب_سرخی
◼ مدد یا صاحب الزمان (عج) ◼
عالم که سراسر، همه رنج و محن است
در حسرتِ آن یوسفِ گل پیرهن است
هر جمعه دل و دیده ی ما منتظران
بر مقدم پاکِ حجه بن الحسن است
#جمعه
#یادامام_زمان_عج
فراق امام زمان🍃
دلم می خواست هر شب جمعه
با امام زمان کربلا باشم
به دنبال یوسف نرجس
در بدر توی کوچه ها باشم
مرا کشته درد شیدایی
امان از این عشق و رسوایی
یا اباصالح
دلم می خواست قبر گمشده را
با امام زمان می شدم زَوار
اباصالح روضه می خواند و
می زدم من سر بر در و دیوار
به یاد آن صورت نیلی
که خورده بود از عدو سیلی
یا اباصالح
دلم می خواست گوشۀ حرمت
با امام زمان روضه می خواندم
که یک صبح جمعه با مهدی
در کنار بقیع ندبه می خواندم
رقیه بود و علی اصغر
سکینه بود و علی اکبر
یا اباصالح
دلم می خواست یک دعای فرج
قسمتم می شد وادی عرفات
به هنگام مردنم می شد
آب غسل من آب شط فرات
پیمبر بود و گل طاها
علی بود و همسرش زهرا
یا اباصالح
دلم می خواست قسمتم می شد
یک محرم در کربلا باشم
بگیرم یک مشک پر آب و
ساعتی دور بچه ها باشم
کنم پیدا دست سقا را
ببوسم من اشک زهرا را
~~~~~~~~`بیا ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا یا اباصالح #شعر_سبک_مرثیه_مداحی #امام_زمان_عج #شب_جمعه
دعای کمیل،مجیدطاهری،۲۰مهر۱۴۰۲.m4a
حجم:
27.7M
#دعای_کمیل
(۲۸دقیقه)
باصدای#دکترحاج_مجیدطاهری
۲۰مهر۱۴۰۲
مسجد صاحب الزمان(عج)
تهرانپارس،خیابان۲۱۲