مدح امام هادی
ای هدایت راه خود را یافته در کوی تو
وی چراغ عقل، روشن از فروغ روی تو
هادیان خلق را خطّ طریقت سوی تو
جنّت اهل ولا هم خُلق تو هم خوی تو
ای محمّد را وصی ای ربّ اعلی را ولی
هادی امّت دهم مولای ما چارم علی
پیکر توحید را روح مطهّر کیست؟ تو
شمع جمع محفل آل پیمبر کیست؟ تو
راهیان نور را هادی و رهبر کیست؟ تو
دُرّ نه دریا و دریای دو گوهر کیست؟ تو
آفتاب سامره چشم و چراغ مرتضی
جدّ پاک مهدی و نجل جواد ابنالرّضا
نام نیکویت علی خُلقت علی خُویت علی
صدق و اخلاصت علی آیینۀ رویت علی
وجه نیکو، چشم و ابرو، دست و بازویت علی
ای ثنا خوانت محمّد ای ثناگویت علی
سوّمین ابن الرّضا باب امام عسکری
کرده در چشم هدایت طلعتت روشنگری
شهریاران جهان خاک سرِ کوی تواند
خوب رویان دو عالم عاشق روی تواند
اختران آسمانی قطرۀ جوی تواند
عرشیان و فرشیان با هم ثناگوی تواند
آیه های وحی در خال و خط رخسار توست
حرف حرف «جامعه» از لعل گوهر بار توست
جامعه موجی است از دریای عرفان شما
جامعه نوری است از لب های خندان شما
جامعه بحری است از انوار قرآن شما
جامعه برقی است از خورشید تابان شما
جامعه ما را سوی عترت هدایت میکند
روح را مست مِی ناب ولایت میکند
تو علیِّ چارم و ابنالرّضای دوّمی
تو چراغ انجمنهایی و ماه انجمی
تو جمال حیِّ سبحانی به چشم مردمی
تو جوادبنرضا نجل امام هشتمی
نجل وجهالله را در خط و خالت یافتم
چارده خورشید در ماه جمالت یافتم
دادها ماندند و چون دود از میان بیداد رفت
دولت مظلوم ماند و دور استبداد رفت
شوکت عبّاسیان با نامشان بر باد رفت
هر چه در عالم جز آثار شما از یاد رفت
ایّهاالهادیالنّقی راه هدایت راه توست
آنچه باقی مانده قول «نَحنُ وجه الله» توست
گر چه قلب پاکت از زخم زبان آزردهاند
گر چه روز و شب بلاها بر سرت آوردهاند
گر چه در حقّ تو ای مولا ستمها کردهاند
گر چه با اجبار در بزم شرابت بردهاند
شعر نابت خصم را در اضطراب انداخته
نقش دشمن را در آن محفل به آب انداخته
شعر نابی را که خواندی سر به سر هشدار بود
بر سر آن بیخبر فریاد آتش بار بود
هر کلامت یک نهیب از داور قهّار بود
شعر نه، بر جان آن جانی، شرارِ نار بود
آن ستمگر را ز گفتار تو حالی داد دست
کرد اظهار ندامت جام را در هم شکست
ایّهاالهادیالنّقی یابنالنُّجومالزّاهره
اختر برج شرف یابنالبدورِالباهره
جدِّ پاک مهدی و نجل بتول طاهره
پر زند مرغ دلم هر شب به سوی سامره
هر که بودم هر که هستم هست و بودم خاک توست
سینۀ من سامره، قلبم حریم پاک توست
ای تمام آفرینش یکدم از عمر کمت
زنده جان پیکر توحید از فیض دمت
شمع جمع عالمی، پروانۀ جان عالمت
آبروی صورت خورشید خاک مقدمت
ای ولیِّ حقّ! تو سرمست ولایت کن مرا
هادی عالم به سوی خود هدایت کن مرا
کیستم من خاک زوّار امامهادیام
هر که هستم عبد دربار امامهادیام
بوتۀ خاری به گلزار امامهادیام
سائلی بر گرد دیوار امامهادیام
روز اوّل ساکن این بوستانم کردهاند
از کرامت «میثم» این خاندانم کردهاند
(سازگار، 1387، 516-518)
نوحه(زمینه)
می روم منزل منزل، تا حرم وادی وادی
سامرایی شده این دل، در هوایت یا هادی
مانده دل در حسرت تو
در هوای صحبت تو
جان فدای غربت تو
(سیدی مولا یا هادی)
یاد تو در جان من، تا ابد باشد قرین
انفسکم فی النفوس، ذکرکم فی الذاکرین
روشن از نور تو عالم
دل به پیمان تو محکم
انتم الصراط الاقوم
(سیدی مولا یا هادی)
مرگ تو دشمن می خواست، با حصار و با زندان
آنچنان که مشتی خار، ره ببندد بر طوفان
خصم اگر ایمان ندارد
طاقت طوفان ندارد
راه تو پایان ندارد
(یا اباالحسن یا هادی)
در دفاع از خانه ات، جان خود را می بازیم
شهر زیبایت را باز، با دل خود می سازیم
جان اگر از تن برآید
بر لبش نام تو دارد
یا علی بن محمد
(یا اباالحسن یا هادی) (حسن صنوبری، بیتا)
یک عمـــر برای دین منادی بودی
آیینــــه ی صبری متمادی بودی
این قوم همیشه با تو بد تا کردند
با اینکه برای همه “هادی” بودی
image_2023-01-25_12-17-30.png
حجم:
261.5K
السلام علیک یا امام الهادی
✨بسم الله النور✨
ای چشم و چراغ سـامرا اَدرِکنی
ای بارگهـــت قبلــه نمـا ، اَدرِکنی
ما گمشدگانیم و تویی هادیِ راه
ای شمس دهم ، نور هُدا اَدرِکنی
شهادت مظلومانه دهمین نور هدایت ، عزیز دل جوادالائمه ، حضرت اباالحسن علی بن محمد ، امام هادی علیه السلام بر محضر آقاجانمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان وارادتمندان تسلیت و تعزیت باد.
ولادت امام جواد (علیه السلام)
و حضرت علی اصغر (علیه السلام)
🌺🌺🌺🌸🌸🌸🌸
بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات
بر آینۀ علی اعلی صلوات
هم مولد اصغر است و هم روز جواد
بر کرببلا و طوس یکجا صلوات
(حامد اهور)
آن گل که سرآغاز شکوفائی بود
رخسارۀ او بهشت رویائی بود
وقتی که در آغوش رضا میخندید
چون دیدن باغ گل تماشائی بود
(سید هاشم وفائی)
با مهر تو دل سپهری از نور شود
با یاد تو سینه وادی طور شود
تنها نه ز مقدم تو شاد است رضا
کز آمدنت فاطمه مسرور شود
(سید هاشم وفائی)
شاعر:محمدجواد غفورزاده
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:رباعی
مناسبت:دهم رجب
منبع:چلچراغ هدایت (جلد۲)
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)
ای آنکه حدیث تو شنفتن دارد
گل با رخ خوب تو شکفتن دارد
در حقّ تو گفتنی زیاد است ولی
اُنس تو به زهراست که گفتن دارد
صبح آیۀ نور را به یادش خواندند
خورشیدجبین و ماهزادش خواندند
سرچشمۀ جود از وجودش جوشید
مولود رجب بود، جوادش خواندند
حُسن تو به ماه آسمان داده نشد
بی جلوۀ تو بهشت آماده نشد
در وصف تو ثامن الحجج فرمودهست:
مولود به این مبارکی زاده نشد
رخسار درخشنده چو بدرش دادند
زیبایی و انشراحِ صدرش دادند
با آنکه جواد اهلبیت است اما
قدری پنهان چون شب قدرش دادند
شاعر:محمدجواد غفورزاده
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:قصیده
تاریخ:دهم رجب
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
>>>>
آید نسیم از ره و مُشک تر آوَرَد
عطر بهار از دمِ جانپرور آوَرَد
با موکب معطّر خود این مسیحدم
یک بوستان بنفشه و نیلوفر آورد
در حیرتم که این نَفَس قدسی از کجا
سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد
این پیک مُشکبوی مگر از مدینه است
کز هر گذر که میگذرد گل برآورد
آری نسیم چون طربانگیز میشود
گلهای باغ را به ترنّم درآورد
گلهای باغ را به ارادت نثار کن
در پای آنکه مژدۀ آن دلبر آورد
آن دلنوازِ عالم و آدم که آسمان
حاشا که از رُخَش مهِ روشنتر آورد
شاید که ماه سر به گریبان فرو بَرَد
کز جَیب «خَیزُران» مهِ نو سر برآورد..
این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست
این است آن صدف که مِهین گوهر آورد
تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد
جبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد
دلبند مرتضی و جگرگوشۀ رضا
با خود جلال و جلوۀ پیغمبر آورد
شبهای انتظار پدر را به راستی
صبح جمال و جلوۀ او بر سر آورد
آن نازنینپدر که فروغ هدایتش
اندیشه را به وادی حیرت درآورد
همراه با ترنّمِ لالایی جواد
اشک از غم فراق به چشم تر آورد
شبها کنار بستر نازش به ارمغان
چشمی پرآب و چشمهای از کوثر آورد
جای شگفت نیست که افلاک سر فرود
پیش جلال و شوکت این رهبر آورد
ابر عنایت و کرم و التفات او
آفاق را هرآینه زیر پر آورد..