#غزل
#امام_حسین_علیه_السلام
نصیحت پدرم مانده است در گوشم
که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم
غم گرسنگیات قوت غالب من شد
همیشه در وسط روضه اشک مینوشم
قسم به کِتری جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم
گرفت نور خدا زندگیِ تاریکم
به لطف شعلهی در چلچراغِ بر دوشم
"حسین" گفت پدر جای لای لایی شب
شرابْ ریخت به جانم هنوز مدهوشم
به چار گوشهی قبرم قسم که بعد از مرگ
برای تنگی قبرم گدای ششگوشم
کفن که دستِ مرا بست؛ دست تو باز است
وَ دست باز تو یعنی بیا در آغوشم
چرا به یاد لب تشنهات نمیمیرم
مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم
مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت
مصیبت پسر تو نشد فراموشم
**
میان روضهی بزم یزید فریادم
به یاد شام غریبان اگر که خاموشم
عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است
تو پاره پیرهنی، من لباس میپوشم
#غزل
#اهل_بیت_علیهم_السلام
#مداح
#نوکر
منِ بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایۀ لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم
که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد
که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم
هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم
گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت
مگر آن وقت که در سایۀ زنهار تو باشم
مردمان عاشق گفتار من ای قبلۀ خوبان
چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم
من چه شایستۀ آنم که تو را خوانم و دانم
مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم
گرچه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم
تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم
نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی
همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی
که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم
✍️سعدی
باحذف یک بیت
❣﷽❣
🎆#دوبیت_عید_فطر
عید عبادت آمده الحمدلله
فصل سعادت آمده الحمدلله
حیف از شب و روزی که رفت از دست ما حیف
امّا حلاوت آمده الحمدلله
🎆🎇🎆🎇🎆🎇
مي خواست بهانه اي كه پر نور شويم
از هرچه بدي و غير او دور شويم
يك ماه پر از فرصت برگشتن داد
يك عيد فرستاد كه مغفور شويم
🎆🎇🎆🎇🎆🎇
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
صد حیف ازین بساط که برچیده می شود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود
🎆🎇🎆🎇🎆🎇
گذشت، ماه خدا و رسید، عید صیام
به هر دو باد، درود و به هر دو باد، سلام
هزار شکر که عید صیام کرد، طلوع
هزار حیف که ماه صیام گشت، تمام
.🎆🎇🎆🎇🎆🎇
عید فطر است بیا واله و شیدا باشیم
در گلستان دیانت گل تقوا باشیم
گر نباشیم در این آینه رهپوی بهشت
لا أقل همنفسِ سایه ی طوبا باشیم
عید فطر است بیا با دلِ تطهیر شده
جلوه ای کرده و در گلشن طاها باشیم
عید فطر است بیا بهر ثباث دل خویش
انعکاس نَفَس صبح تولّا باشیم
عید فطر است بیا جوشش دیگر گیریم
بِرکه نه ، موج در آئینه ی دریا باشیم
...
گر نبودیم همان گونه که مولا می خواست
دل من ، ای دل من ، کوش که حالا باشیم
دیدن یار میسّر نشود ، می بایست
بهر بهبودی خود فکر مداوا باشیم
رؤیتِ صبح وصال ار طلبی چون "یاسر"
در شب هجر بیا غرقِ تمنّا باشیم
مهمانی حق بود و به دل سامان داد
بر سائل خود طعامی از ایمان داد
عید رمضان آمد و آن بنده نواز
با عید به مهمانی خود پایان داد
ما بنده ی بیچاره ی مولا هستیم
لب تشنه ی زمزم تولا هستیم
از این که به مهمانی خود ما را خواند
ممنون خداوند تعالا هستیم
از خالق کل که ما نشانش بودیم
چون گل به حریم بی کرانش بودیم
ای ماه صیام در فضایی از عشق
یک ماه تمام میهمانش بودیم
**
محمود تاری «یاسر»
عیدفطر
هنگام شکوه بی کران آمده است
الطاف خدای مهربان آمده است
یک باغ شکوفه ی اجابت جاری ست
تبریک که عیدِ رمضان آمده است
بوی عطر یار دارد عید فطر
جلوه ی دلدار دارد عید فطر
عید ماه عاشقان روزه دار
رنگی از ایثار دارد عید فطر
برتر از دریاست بهر تشنگان
گوهر شهوار دارد عید فطر
روز وصل بی قراران وصال
رازی از دیدار دارد عید فطر
می برد خواب از سر اهل نیاز
دیده ای بیدار دارد عید فطر
در محیط بی غبار بندگی
چشمه ای سرشار دارد عید فطر
باشد او لبریزِ دُرّ معرفت
دستِ گوهربار دارد عید فطر
مصحف توحید را گر بنگری
آیه ها بسیار دارد عید فطر
میهمانان خدا آگه ترند
از خدا آثار دارد عید فطر
بس که پیچیده ست از او بوی وصل
عطر هر گلزار دارد عید فطر
در زیارت از ضریح چشم یار
با خودش زوّار دارد عید فطر
کاروانی دارد و همراه آن
قافله سالار دارد عید فطر
از تجلّیگاه صبح انتظار
محوِ شام تار دارد عید فطر
می برد درد از وجود دردمند
داروی بیمار دارد عید فطر
تا شیاطین را بِراند از زمین
عرصه ی پیکار دارد عید فطر
انتهای جاده ی ماهِ صیام
گلشنی بی خار دارد عید فطر
نَفْس خود را بشکنید ای اهل راز
دشمنی غدّار دارد عید فطر
با تمام مخلصان روزه دار
نازنین رفتار دارد عید فطر
از امید و ، از کرامت های دوست
بر لبش گفتار دارد عید فطر
می دهد بر عاشقان اطعام نور
لطفی از دادار دارد عید فطر
شیوه ای همچون نسیمِ آفتاب
آسمان کردار دارد عید فطر
دسته گلهایی ز جنسِ پرنیان
روی هر دیوار دارد عید فطر
"یاسر" از اشک سعادت گونه اش
لاله گون رخسار دارد عید فطر
oo
محمود تاری "یاسر"
#عید_فطر
#مثنوی
صاحب این عید اهل کبریاست
عیدفطراست و بگو عید خداست
روزپاداش است و" احلی من عسل"
روز مهمانیِ حیّ لم یزل
اوست اهل عفو و اهل مغفرت
بی قرین فرمانروای معرفت
هدیه کرده عید را پروردگار
تا شود در قلب ما فصل بهار
آنچه قرآن خوانده ای جانانه شد
بر وصال جانِ جان، پیمانه شد
از دعا و ذکر و اعمالِ سحر
یافتی طوبا و یک عالم ثمر
هرنفس حتی اگر درخواب بود
گنجهایی عالی و نایاب بود
تا به کوی دوست گردد رهنمون
چونکه گفت انا الیه راجعون
زندگی باشد پس از این زندگی
بعدازاین سختی بیاید سادگی
اشکها بر فرق منشق ریختی
با علی بر قرب حق آویختی
قدرها گشته مقدر در حساب
با دعاهایی که گشته مستجاب
بیست و سوم وقف بر امر فرج
بر رضای حجَت اللهِ حُجَج
مومنانه همدلی ها می رسد
بوی عطر خیرخواهی می دمد
با وجودی که حرم ها بسته است
در دل امید شفا بنشسته است
نذر دل حاجات یار غایب است
عید اصلی یک نظر از صاحب است
✍مجیدطاهری
سروده۱۳۹۹
بیت یکی مانده آخر مربوط به ایام کرونا است.