eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
↙️شور...حضرت مسلم(علیه السلام) ↙️ زد از درخت عاشقی غربت شکوفه آقا میا جان علی اصغر به کوفه کنم با وجودم به سویت اشاره ببین مسلمت را به دارالعماره حسین یابن زهرا... *ای قلب سُکّان فلک یکسر اسیرت شد کوچه گردی عاقبت کار سفیرت ز غم در به در من به قلبم شرر تو قنوت نمازم شده گریه بر تو حسین یابن زهرا... *در بند نامردانم و جان بر لب هستم من غصه دار حال و روز زینب هستم رسد روزگاری که از محنت دل در این کوفه زینب زند سر به محمل حسین یابن زهرا ❌❌❌❌❌❌❌❌
انتقام پهبادی و موشکی می دهد بر باد اسرائیل را پهپادمان می کند نابود این ابلیس را فریادمان تا شود بیتُ الْمُقدَّس پاک از لوث یهود می کند دست خداوند رحیم امدادمان در کنار باغ زیتون فلسطین عزیز بوی پیروزی بگیرد عاقبت شمشادمان موشک سجّیل در پروازی از فتح و ظفر می کند از دام صهیونیست ها آزادمان ما همه نابود می خواهیم اسرائیل را غیر ازین چیزی نخواهد کرد هرگز شادمان باید اسرائیل گردد محو در کُلّ جهان هست از پیر جماران این سخن در یادمان جاودان گردد هر آن کس پیش دشمن ایستاد بیم از دشمن یقیناً می دهد بر بادمان فتح و پیروزی بود با ما درین زیبا نبرد گرچه هفتاد و دو تن باشد همه تعدادمان باید از پهپاد و موشک های ما ویران شود می کند ویرانی صهیون همه آبادمان رو به حق داریم و نام مهدی زهرا به لب ای عزیز فاطمه اکنون برس بر دادمان اقتدار و عزّت ایران ما از رهبر است شد ازو با اقتدار بی نظیر ایجادمان آنچه می بینیم پیش روی خود در این نبرد می فتد «یاسر» به دام ما یقین صیّادمان ** محمود تاری «یاسر»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروز تخریب بقیع گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر پریشان است احوال من از حالی پریشان تر مزار جانشینیان نبی را بی نشان کردند و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر گمان ذره ها خاموشی خورشید بود اما نفهمیدند بیش از پیش می گردی فروزان تر ولی می بینم این بدکارها از کار خود روزی پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان تر دلت آرامگاه پنج جنت آفرین باشد بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان تر تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب ولیکن در وجود خاکی ات قدریست پنهان تر رسیده زائری بی جان که جان گیرد ز دیدارت چه می بیند که برمی گردد از پیش تو بی جان تر تو می باری به حال زائر و زائر به حال تو تو از دل می شوی ویران تر و دل از تو ویران تر برایت خواب ها دیدیم روزی آستانت را بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان تر نقد: در بیت چهارم،《 آن دنیا 》باید اصلاح گردد؛ زیرا نام عالم دیگر را 《دنیا》 نگذاشته اند.
غبار صحن تو بر درد جان دواست بقیع! خرابه‌های تو، باغِ‌ بهشتِ ماست، بقیع! تو هم چو فاطمه در شهر خویش تنهایی غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع! اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبله دلِ مایی، خدا گواست، بقیع! به آن چهار امامی که در بغل داری برای ما حَرَمت مثل کربلاست بقیع! به یاد چهار پسر، در کنار چار مزار هنوز ناله اُمُّ البنین به پاست، بقیع! علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو که قبرِ گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟ هنوز نالۀ زهراست از مدینه بلند هنوز لرزه بر اندامِ مجتبی‌ست بقیع! قوی‌ترین سندِ غربت علی در تو عِذار نیلیِ ناموسِ کبریاست، بقیع! ✍حاج غلامرضاسازگار
آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن از خون، دل و چشم ترم را ای آه و ناله راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک ، وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا  بکوبم بر پنجره های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه ای در ماتم او آتش بسوزاند همه بال و پرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی بخشم تو را شهر مدینه من در کجا جویم مزار مادرم را آتش مزن بردفتر شعر «وفائی» ای اشک غم، رنگین نمودی دفترم را ✍سیدهاشم وفایی
ای مدینه جلوگاه کبریا ای تجلی گاه انوار خدا ای مدینه ای تو مُشکوی بهشت عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت ای زمینت لاله زار اهلبیت ای امین و راز دار اهلبیت ای حریمت قبله گاه اهل دل ای نسیمت با رگ جان متصل ای به گِردَت کعبه ی  دل در طواف خفته در تو اسوه ی  شرم و عفاف در تو خورشید نبوت خفته است درتو ناموس ولایت خفته است نقش هستی نقشی از ایوان توست آب و باد و خاک سرگردان توست ای گلستان گل و آلاله ها ای نیستان تمام ناله ها ای وصیتنامه ی درد علی نخل هایت دست پرورد علی ای مدینه جانِ جان ما توئی آیه های صبر را معنا توئی ناله های مرتضی در گوش توست هستی او خفته درآغوش توست لب گشا از محنت زهرا بگو از غم و درد علی با ما بگو فاش کن آن گوهر ناسفته را راز های گفته و ناگفته را گر که عمری سخت پابند توام چون «وفائی» آرزومند توام ✍سید هاشم وفایی
قبرهای بی ضریح خادمش ابر است و باران، قبرهای بی ضریح زائرش خاک است و طوفان، قبرهای بی ضریح صحن آن بسیار جامع، صحن آن بسیار پهن صحن آن دشت و بیابان قبرهای بی ضریح می شود پرسید داغ، از سنگ های آن حدود ظهرهای داغ و سوزان، قبرهای بی ضریح بادها از بس که اینجا خاک بر سر می کنند حالتی دارد پریشان، قبرهای بی ضریح حضرت ام البنین و حمزه و بنت اسد بی ضریحی شد فراوان قبرهای بی ضریح نیمه شب ها در غبار غربت بی زائری می رسد مردی شتابان، قبرهای بی ضریح! غیر شمع چشم های حضرت صاحب زمان فاقد شمع و چراغان، قبرهای بی ضریح اشک هایم در می آید بغض ها سر می کشد پای هر بقعه در ایران، قبرهای بی ضریح کاشکی از کعبه سنگی، از نجف هم آجری کاش کاشی از خراسان قبرهای بی ضریح کاش سنگی، دود اسپندی، چراغی، پرچمی مثل گلزار شهیدان قبرهای بی ضریح کاش زهرا هم همین اندازه قبری ساده داشت بگذریم از بیت پایان قبرهای بی ضریح! ✍ایوب پرندآور
چهار گل دسته باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند دودمه نه در این مکان باید شاعران چاردم درست کنند با کریمان کریم خانی ها قطعه آمدم درست کنند دور گنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هرجیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامه طرح از حرم تا حرم درست کنند ✍مهدی رحیمی
کبوتران بقیع دلم امشب به مجلس روضه خسته و بی قرار می آید یک کبوتر شده و از سمتِ حرمی پر غبار می آید گرد غربت نشسته بر روی پر و بال کبوترانهٔ دل می چکد لاله لاله اشک درد امشب از خلوت شبانهٔ دل با من ای دل بگو کجا رفتی که پر از ماتم و شراره شدی تو چه دیدی در آن دیار غریب که شکستی و پاره پاره شدی گفت رفتم به سرزمینی که عطر اندوه و بغض و ماتم داشت خاک آنجا همیشه دلگیر و آسمانش همیشه شبنم داشت به خدا رنگ خاک می گیرد پر و بال کبوتران بقیع روز ها هم همیشه در آن جا آفتاب است سایه بان بقیع نه حرم، نه رواق، نه گنبد نه ضریح و نه صحن و گلدسته هست آنجا مزار خاکیّ چار مرد غریب و دل خسته ✍یوسف رحیمی
چهار معصوم بقیع در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع؟ چون که یک جا، چار محبوب خدا دارد بقیع نور چشمان رسول و پور دل بند بتول صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع خلق شد عالم ز یُمن خلقت آل عبا یک تن از پنج تن آل عبا دارد بقیع همدم دل دادگان و محرم محراب راز هست زین العابدین، بنگر چه ها دارد بقیع حاصل آیات قرآن، باقرِ علم رسول وارث فضل و کمال انبیا دارد بقیع صادق آل محمّد، ناشر احکام حق دین و دانش را، رئیس و پیشوا دارد بقیع در نظر آید، زمین بر چرخ سنگینی کند بس که خاکش گوهر سنگین بها دارد بقیع گر چه تاریک است، در ظاهر ندارد یک چراغ همچو ایوانِ نجف نور و صفا دارد بقیع رازها گوید به گوش شب در این جا کهکشان رمزها از خلقت ارض و سما دارد بقیع سایه ها نجوا کنان بر مدفن این چارتن کرده شب گیسو پریشان یا عزا دارد بقیع؟ سر به دیوارش زند هر کس از این جا بگذرد در سکوتش ناله ها و گریه ها دارد بقیع چار معصومند و دورند از حریم جدّشان شِکوه ها از دشمنانِ مصطفی دارد بقیع آن دو غاصب در جوار مدفن پاک رسول دور از او امامان را چرا دارد بقیع؟ می کند محکوم، ظالم را به هر دور زمان گفته ها با زائران آشنا دارد بقیع بشنو از این قبرها بانگ انا المظلوم را تا که مهدی باز آید، این ندا دارد بقیع تا شود ثابت که نور حق نمی گردد خموش گر چه ویران شد، جلال کبریا دارد بقیع نالهٔ امّ البنین با اشک زهرا همدم است در غبارِ غم، جمال کربلا دارد بقیع چون (حسان) این جا بود، شب ها، مسیر فاطمه تا که نامحرم نیاید، انزوا دارد بقیع ✍حبیب چایچیان(حسان)