هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
ای غایب از نظر به خدا میسپارَمَت!
جانم بسوختی و به دل دوست دارَمَت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن، بِدارَمَت
بارم ده از کرم، سوی خود، تا به سوز دل
در پای، دم به دم گهر از دیده بارَمَت
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایۀ آن سرو روان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کَون و مکان ما را بس
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
چگونه شاد شود اندرون غمگینم
به اختیار که از اختیار بیرون است
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
هرکس که ندارد به جهان مهر تو در دل
حقّا که بُود طاعت او ، ضایع و باطل
برداشتن از عشق تو دل ، فکر مُحال است
ازجان خود آسان بُود از عشق تو مشکل
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند
دل به امید روی او همدم جان نمیشود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کُشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد؟
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصّه هم سر آید
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
ای خُرّم از فروغ رُخَت لاله زار عمر
بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست
کاندر غمت چو برق بِشُد روزگار عُمر
این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است
دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد
بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر
در هر طرف ز خیل حوادث کمینگهی است
زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر
حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان
این نقش مانَدَ از قلمت یادگار عمر
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمیآید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشتۀ صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر کُمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زارُ نزار اشک بارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانۀ وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمالِ عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیاست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
تا منوّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
دریغ، مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق
سری که بر سر گردون به فخر میسودم
به راستان که نهادم برآستان فراق
چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق
کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی
فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
بسی نماند که کشتیِ عمر، غرقه شود
ز موج شوق تو در بحر بیکران فراق
اگر به دست من افتد فراق را بکُشم
که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق
رفیق خِیل خیالیم و همنشین شکیب
قرین آتش هجران و هم قران فراق
چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده است
تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق
ز سوز شوق، دلم شد کباب، دور از یار
مدام خونِ جگر میخورم ز خوان فراق
فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق
ببست گردن صبرم به ریسمان فراق
به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ!
به دست هجر ندادی کسی عنان فراق
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
👈مخصوص اول و آخر مجلس
ای قصۀ بهشت ز کویت حکایتی
شرح جمال حور ز رویت روایتی
انفاس عیسی از لب لعلت لطیفهای
آب خضِر ز نوش لبانت کنایتی
هر پاره از دل من و از غُصه قِصهای
هر سطری از خصال تو از رحمت آیتی
در آرزوی خاکِ در یار سوختیم
یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی
ای دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت
صد مایه داشتی و نکردی کفایتی
بوی دل کباب من آفاق را گرفت
این آتش درون بکند هم سرایتی
در آتش ار خیال رُخش دست میدهد
ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی
دانی مراد حافظ از این درد و غُصّه چیست
از تو کرشمهای و ز خسرو عنایتی
✍حافظ
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
⚫️زمزمۀ امام زمانی محرم⚫️
اگر چه رو سیاه کلّ عالمینم
گریه کنِ مجالس جدّت حسینم
دارم به یاد کربلا تو روضه ها
ناله به همراه بکاء تو روضه ها
سیاهی لشگرم آقا تو روضه ها
بیا با سوز نینوا گریه کنیم
به یاد دشت کربلا گریه کنیم
برا حسین ِ سر جدا گریه کنیم
یابن الحسن...
آقا شنیدم جدّت و لب تشنه کشتن
تو قتلگاه با ضرب تیغ و دشنه کشتن
ای لالۀ پرپر حسین یا ثارالله
ای کشتۀ بی سر حسین یا ثار الله
نورِ دلِ مادر حسین یا ثار الله
تا به اَبَد ذکر لبی یا ثار الله
دار و ندار زینبی یا ثارالله
ای زینت دوش نبی یا ثار الله
آقام حسین آقام حسین آقام حسین۳
#امام_زمان_عج
#شعر_و__سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#مرثیه
#شعر_مداحی
#زمزمه_های_امام_زمانی_محرم